داستان پویانمایی بر اساس کتابی به همین نام نوشته «مارلا فارزی» است، البته سازنده این پویانمایی در تغییر جزئیات داستان دستش باز بوده و به همین دلیل، فرق زیادی بین داستان اصلی پویانمایی و رمان فارزی وجود دارد. خط اصلی داستان، شباهت زیادی به پویانمایی لک‌لک‌ها دارد.

این بچه خیلی رئیس است...!

می‌خواهیم این بار به سراغ پویانمایی(انیمیشن) The Boss Baby یا همان بچه رئیس برویم. پویانمایی‌ که در روزگاری که خبری از ساخت پویانمایی‌های پر سروصدا و به‌یادماندنی نیست، توانست با فروش بالای خود در رأس اخبار قرار گیرد.

داستان پویانمایی بر اساس کتابی به همین نام نوشته «مارلا فارزی» است، البته سازنده این پویانمایی در تغییر جزئیات داستان دستش باز بوده و به همین دلیل، فرق زیادی بین داستان اصلی پویانمایی و رمان فارزی وجود دارد. خط اصلی داستان، شباهت زیادی به پویانمایی لک‌لک‌ها دارد.

در ادامه سعی کردیم، علاوه بر اینکه اطلاعاتی در مورد این فیلم بدهیم، خیلی هم داستان اصلی را لو ندهیم تا اگر احیاناً علاقه به تماشا پویانمایی داشتید، بتوانید بعد از خواندن این مطلب به سراغش بروید.  

یک پویانمایی پر سروصدا
استودیوی انیمیشن‌سازی دریم ورکس هیچ‌وقت استودیوی درجه‌یکی در حوزه‌ خودش نبوده است. آن‌ها درزمینه‌ تداوم آثار قوی نه در حد و اندازه‌ استودیو پیکسار بوده‌اند و نه مثل استودیوی لایکا که به پویانمایی‌های ایست-حرکتی (سبک خاصی در ساخت پویانمایی) منحصربه‌فردش مشهور است، اسم‌ورسم هنری خاصی دارند. در عوض دریم ورکس همیشه استودیویی پر از فرازوفرود و موفقیت‌های هنری غول‌پیکر و شکست‌های خجالت‌آور بوده است. اما نکته این بود که نمی‌توانستیم کاملاً از دریم ورکسی‌ها دل بکنیم. چون همیشه امکان داشت پروژه‌ بعدی آن به یکی دیگر از پویانمایی‌های پرسروصدای سال تبدیل شود.

بالاخره داریم درباره‌ استودیویی حرف می‌زنیم که کارتونی دیدنی مثل «شرک» را در کارنامه دارد، پویانمایی‌های دیوانه‌وار و عجیبی مثل «ماداگاسکار»ها و «آن‌سوی پرچین» را ساخته است و اکشن‌های نفس‌گیری در قالب «پاندای کونگ‌فو کار» و «چگونه اژدهایتان را تربیت کنید» تحویلمان داده است. دریم ورکس استودیویی است که لوگوی ابتدایی‌اش(پسری نشسته بر لبه‌ی ماه و در حال ماهیگیری) خاطرات زیادی را برایمان زنده می‌کند.

این موفقیت‌های بزرگ باعث شده بود تا همیشه منتظر فیلم‌هایی از آن‌ها باشیم که دوباره شگفت‌زده‌مان کنند. از همان پویانمایی‌های عمیقی که علاوه بر بچه‌های زیر هفت سال، به مذاق بزرگ‌ترها هم خوش می‌آیند. پویانمایی‌هایی که فقط برای رسیدن به مقدار معینی فروش ساخته نمی‌شوند و هدف بزرگ‌تری دارند.

جذاب ولی تکراری
در خلاصه داستان بچه رئیس آمده است که؛ «تیم تمپلتون» کودکی ۷ ساله است همیشه در دنیای پر از تخیل خود سیر می‌کند. او تنها فرزند تد و جانیس است و همیشه مورد لطف، محبت و توجه والدینش قرار دارد. او تمایل زیادی دارد تا خود و خانواده‌اش تا ابد همواره همین سه نفر باقی بمانند و به خاطر همین موضوع نیز وقتی یک برادر کوچک‌تر به جمع آن‌ها اضافه می‌شود، زندگی برای تیم به‌کلی تغییر می‌کند و او خیلی زود به برادر کوچک‌ترش حسادت می‌کند، برادر کوچک‌تری که سعی می‌کند تا تمام خانه را در کنترل خود داشته باشد. خب راستش را بخواهید، این خلاصه داستان برای ساخت یک پویانمایی جذاب، قابل‌قبول است ولی خب مشکل اصلی داستان از جایی شروع می‌شود که بچه رئیس همان حرف‌هایی را می‌زند که قبل‌تر در پویانمایی‌های دیگر دیده‌ایم، البته از حق نگذریم در بچه رئیس بارنگ و لعاب تصویری بهترین به نمایش درآمدهاست.

«بچه رئیس» از همان سکانس اول فاش می‌کند که در دنیای این سریال نوزادان از کجا می‌آیند. ظاهراً شرکت بزرگی در میان ابرها به اسم شرکتِ نوزادان وجود دارد؛ جایی که نوزادان را تولید می‌کنند و پس از پوشک کردن و غذا دادن و زدن پودر بچه بهشان، آن‌ها را سمت خانواده‌هایشان می‌فرستند.

اما تعداد اندکی از بچه‌های تازه متولدشده با بچه‌های دیگر متفاوت هستند. آن‌ها نسبت به اطرافشان خودآگاه‌تر هستند و از مهارت‌های مدیریتی بهره می‌برند. درنتیجه سیستم کنترل کیفیت شرکت آن‌ها را از خط تولید جدا می‌کند و به‌عنوان نیروی انسانی جدید به بخش مدیریت شرکت تزریق می‌کند. این بچه رئیس‌ها پشت میز می‌نشینند و شیر خشک‌های مخصوصشان را می‌خورند که جلوی پیر شدنشان را می‌گیرد.  اگر دقت کنید، در پویانمایی‌های دیگر مثل لک‌لک‌ها که سال گذشته به نمایش درآمد هم کارخانه‌ای برای نوزادان در نظر گرفته شد بود.

بچه رئیس کمترین خلاقیت را درزمینه ارائه یک داستان دسته اول دارد ولی خب یادتان نرود که تکراری بودن داستان برای بزرگ‌ترها شاید ناراحت‌کننده باشد ولی خب حتماً شما از دیدنش لذت می‌برید. آن‌ها دلشان فقط شلوغی و تصاویر پررنگ و لعاب می‌خواهد.

آدم‌هایی که از هم دور شده‌اند
با تمام انتقادهایی که به بچه رئیس داریم ولی بازهم باید این پویانمایی را یکی از موفق‌ترین پویانمایی‌های سال بدانیم. چون با ۱۲۵ میلیون دلار بودجه ساخته‌شده و توانسته ۴۸۷ میلیون دلار در دنیا بفروشد. به همین دلیل است که از همین حالا به طرفداران خود، قول ساخت قسمت دوم این پویانمایی را داده‌اند. چرا؟ چون آن‌ها توانسته‌اند، پیام خود را به‌خوبی برسانند. حرف اصلی کارگردان و سازنده بچه رئیس، ایجاد اشتیاق در بچه‌ها و مردم برای داشتن یک خانواده پرجمعیت است تا بتوانند از بحران جمعیتی که به دلیل کوچک شدن خانواده‌ها به وجود می‌آید، جلوگیری کنند. بچه رئیس را باید در ادامه پویانمایی لک‌لک‌ها که با همین موضوع توانست سال ۲۰۱۶ موفقیت چشمگیری کسب کند، ببینیم. بچه رئیس که شخصیت اصلی داستان است، بارها در طول پویانمایی اشاره می‌کند که مردم دنیا بیش‌ازاندازه به حیوانات وابسته شده‌اند و باید کاری کنیم که دوباره مردم، عشق و محبت خود را فقط به بچه‌های خود هدیه بدهند. البته شاید اگر داستان این فیلم، بتواند ۱۰درصد مخاطبان خود را هم به فرزند آوری ترغیب کند، بازهم توانسته است به هدف خود در رساندن پیام برسد. بچه رئیس با تمام انتقادها و حواشی که به دلیل شباهت شخصیت اصلی داستان با ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا به وجود آمد، توانسته است، خودش را به‌عنوان مهم‌ترین پویانمایی سال دنیا تا به اینجا مطرح کند. نکته دیگر اینکه همان‌طور که گفتیم، خط اصلی داستان، شباهت زیادی به پویانمایی لک‌لک‌ها دارد، اینجا هم جناب کارگردان پای یک کارخانه بچه سازی را وسط کشیده است. از نگاه کارگردان، مادر و پدر تنها یک نقش نمایشی در خانواده دارند. پس تعجب نکنید اگر رابطه فرزندان و والدین در این پویانمایی‌ها هیچ شباهتی به روابط خانوادگی خودمان ندارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.