مهم نیست اهل کجای دنیا باشی یا به چه زبانی سخن بگویی، گاه واژه‌هایی هستند که شنیدنشان در هر زبان و کشوری پشت آدم را می‌لرزاند.

پایانی بدون آغاز

گاه واژه‌هایی هستند که می‌توانند توی دل هر آدمی را در هر نقطه از دنیا خالی کنند و آن‌قدر ترسناک هستند که می‌توانند دست و دل همه مادران جهان را بلرزانند؛ چون نقطه مقابل آزادی‌اند، نقطه مقابل شادی، نقطه مقابل عشق و امید. واژه‌هایی مثل جنگ دربرابر صلح، مثل بمب دربرابر سقف خانه، مثل موشک و مثل توپ و تانک دربرابر پوست و گوشت انسان! مثل کودتا دربرابر انقلاب! اما همیشه استثناهایی هم وجود دارند. بوده‌اند جنگ‌هایی که با شنیدن نامشان دل آدمیزاد گرم می‌شود. بوده‌اند تانک‌هایی که دربرابر نوجوانی کم آورده‌اند. بوده‌اند کودتاهایی که از یک ملت رودست خورده و تا شده و به تاریخ پیوسته‌اند. کودتای نوژه یکی از همین واژه‌هاست که قرار بوده در آن با همکاری فرماندهان سابق ارتش شاهنشاهی، نیروهای ساواک، گروه‌های ضد انقلاب، متحدین آمریکا در منطقه و با کمک‌های مالی، نظامی و فنی آمریکا، جمهوری اسلامی ایران را ضربه‌فنی کند و بعدش «بختیار»، آخرین نخست وزیر رژیم شاهنشاهی را به قدرت بازگرداند. اما این کودتا در تاریخ ۱۸ تیرماه سال ۱۳۵۹، یعنی سه روز قبل از وقوع، کشف و خنثی شد.

بازیگران پشت پرده
هرچند پس از شکست آمریکا در صحرای طبس، مقامات این کشور به‌طور موقت  بی‌خیال عملیات نظامی علیه کشورمان شدند، اما این حادثه باعث نشد تا آمریکا طرح‌های خرابکارانه خود را متوقف کند، بلکه تنها باعث شد آن‌ها شیوه‌شان را عوض کرده و به‌جای دخالت مستقیم نظامی در ایران، به فکر حمایت از دشمنان انقلاب و تحریک آنان و همچنین پشتیبانی از رژیم عراق بیفتند. بعضی از کارشناسان کشورمان معتقدند که پس از شکست آمریکا در حمله نظامی به طبس، آن‌ها به فکر این بودند که دو نقشه جدید را شروع کنند؛ نقش اول، انجام یک کودتای نظامی با هدف سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بود و نقشه دوم هم مربوط می‌شد به تحریک همسایه‌های ایران برای حمله نظامی به ایران و تصرف کشورمان.

کودتایی که تکرار نشد
احتمالاً می‌دانید که کودتا یک‌جور خرابکاری نظامی است که معمولاً به‌دست نیروهای داخلی برای براندازی حکومت انجام می‌شود. آن‌طوری‌که حافظه تاریخی ما ایرانی‌ها به‌خاطر دارد، تا پیش از کودتای نوژه معمولاً کودتا و کودتاچی‌ها در کشورمان پیروز شده و می‌توانستند توی چندروز یا حتی چندساعت مملکت را تصرف کنند. البته آن‌جوری‌که عاملان کودتای نوژه برنامه‌ریزی کرده بودند، قرار بود این کودتا هم به موفقیت برسد. براساس اعترافات عوامل کودتا، تمامی ابرقدرت‌ها در مورد کودتای نوژه توافق کرده بودند و طرح کودتا، تا آن حد دقیق و حساب‌شده بود که کودتاچی‌ها مطمئن بودند مو لای درز توطئه‌شان نمی‌رود و می‌توانند پس از کسب آمادگی‌های نظامی، مالی و سیاسی، بین مردم نفوذ کرده و ازطرف دیگر با انفجار دکل‌های برق، راه‌آهن، پل‌ها، حمله به سربازخانه‌ها و خلاصه هر خرابکاری دیگری که به فکرشان می‌رسید، تلاش کنند تا به‌اندازه کافی در کشور اغتشاش و شورش و خرابکاری راه بیندازند. اما این کودتا سه روز قبل از اجرا لو رفت.

اگر کودتا کشف نمی‌شد
آن‌جوری‌که از اعتراف عوامل کودتا مشخص شده، اگر کودتا لو نمی‌رفت قرار بود طی عملیاتی حدود ۷۰ نفر از شخصیتهای برجسته مذهبی و سیاسی درعرض ۱۲ ساعت دستگیر شوند. عملیات کودتا قرار بود همزمان در تهران و سایر شهرهای بزرگ انجام شود و مکان‌هایی مانند مدرسه فیضیه، جماران (محل زندگی امام خمینی، کمیته مرکزی، نخست وزیری، محل نماز جمعه و صداوسیما با هواپیماهای جنگی بمباران شود. عوامل کودتا امام خمینی(ره) را بزرگ‌ترین خطر می‌دانستند، به همین خاطر ایشان مهم‌ترین هدف حمله بودند. با آن‌که منزل ساده امام در منطقه نظامی نبود و هیچ‌گونه استحکام دفاعی خاصی هم نداشت، اما سه فروند هواپیمای فانتوم قرار بود به جماران حمله کنند و آنجا را با بمب‌های خوشه‌ای بمباران کنند. یک موشک هم برای محکم‌کاری درنظر گرفته شده بود. بماند که آن‌ها به بمب‌های خوشه‌ای و آتش‌زا قانع نبودند و تصمیم داشتند بعد از این‌که نیروی هوایی وارد کار شد و هدف‌های انتخاب‌شده را کوبید، تانک‌ها و نیروهای پیاده وارد عمل شوند.

نقطه‌ضعف بزرگ
انگار به همه‌چیز فکر شده بود. برای برخاستن هواپیماهای جنگنده از پایگاه با عراقی‌ها هماهنگ کرده بودند که با انجام حمله‌ای نمایشی راه را برای آن‌ها باز کنند. با گروهک‌های داخل کشور هماهنگ کرده بودند که بی‌طرف باشند. آن‌قدر خودشان را پیروز می‌دانستند که حتی اعلامیه‌ پس از موفقیت را هم نوشته بودند. حتی سر تحویل قدرت هم دعوا بود و بعضی به این فکر بودند تا بختیار و آمریکایی‌ها را دور بزنند و خودشان قدرت را در دست بگیرند. همه این حساب و کتاب‌ها یک‌معنی داشت؛ این کودتا از لحاظ تاکتیکی یک کودتای پیروز بود، ولی به اعتراف خودشان این کودتا، کودتایی بود که ایدئولوژی نداشت و همین موضوع بزرگ‌ترین نقطه‌ضعف‌شان شد، آن هم دربرابر مردمی که انقلابشان را به‌خاطر عقیده و ایدئولوژی به‌دست آورده بودند. آخر هم همین نقطه‌ضعف باعث شکستشان شد.

کودتا چطور شکست خورد؟
کودتا سه روز قبل از وقوع، به‌علت تردید و نگرانی یکی از عناصر شرکت‌کننده در آن و اطلاع یافتن خانواده او، فاش شد. درست است که آن‌زمان سپاه تا حدودی از انجام کودتا باخبر بود، اما آن‌ها از محل دقیق کودتا خبر نداشتند. ظاهراً همه‌چیز به قلب مردد یک خلبان و درخواست شجاعانه یک مادر در نیمه‌شبی تابستانی ختم می‌شد. قلب خلبانی که بعد از شنیدن خبر حمله به خانه امام خمینی(ره) و احتمال کشته شدن پنج‌میلیون‌نفر از هموطنانش تاب و تحملش را از دست داد و آن‌قدر پریشان شد که صاحبش را وادار کرد تا همه‌چیز را با خانواده‌اش در میان بگذارد. اصلاً عجیب نیست که خانواده این خلبان مانند بیشتر مردم ایران عاشق امام و انقلاب بودند و بازهم اصلاً عجیب نیست که مادر این خلبان برایش خط و نشان کشید و وادارش کرد تا به نیروهای انقلاب خبر بدهد. اما اینجای ماجرا عجیب است که این خلبان بعد از ساعت‌ها نگرانی و سردرگمی، تصمیم می‌گیرد به خانه آیت‌الله خامنه‌ای برود، دم دمای سحر ایشان را پیدا کند و همه‌چیز را درمورد کودتا توی حیاط خانه رهبر انقلاب افشا کند.

دشمنی که چهره عوض کرد
به این‌ترتیب بامداد چهارشنبه ۱۸تیر ۱۳۵۹ طرح کودتا لو می‌رود. چند ساعت پس از افشای کودتا، یکی از درجه‌داران تیپ نوهد نیز به کمیته مستقر در اداره دوم ستاد مشترک مراجعه می‌کند و یک پاکت دربردارنده بخشی از طرح عملیاتی کودتا را در اختیار کمیته فوق قرار می‌دهد و عملیات ضدکودتا از همین‌جا آغاز می‌شود. علاوه‌بر افشای این اطلاعات، به‌خاطر مدارک و شواهد گوناگون دیگری که از فعالیتهای مخالفین نظام به‌دست آمده بود، مسئولان نظام نسبت به‌ وجود توطئه براندازی، حساس شده و ستاد «خنثی‌سازی کودتا» را راه انداختند تا با تجزیه و تحلیل اطلاعات به‌دست‌آمده، آمادگی لازم برای برخورد با توطئه احتمالی و خنثی‌سازی آن را داشته باشند. کودتای نوژه به بهترین نحو خنثی شد، اما دشمنان ایران به فکر اجرای نقشه دوم افتادند و کمی بعد، نیروهای بعث عراق به ایران حمله کردند. درست است که این نقشه هم به‌جایی نرسید، اما دشمنی مخالفان ایران همچنان ادامه دارد و تنها هر چندوقت یکبار چهره عوض می‌کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.