هموطن! تابستانت رنگارنگ و سرزنده... به دیار خزر و دماوند و آبشار و دشت خوش آمدید... به شمالِ درختانِ کهنسال و پُراکسیژن...

قدس آنلاین - رقیه توسلی: قدم تان سرِ چشمِ طبیعت... سرِ چشمِ آبی و سبز جغرافیایمان...

قدم تان سرِ چشم دریا که امسال هم - اتومبیل به اتومبیل، برای دیدارش عینک و کلاه برداشتید و چمدان سفرتان را... و یکراست و مستقیم آمدید به شهرهای ساحلی که مازندران گرد شوید...

تا هندوانه هایتان را باز کنار موج های کوبنده، بر تخته سنگ های خزر نوش جان کنید و با صدای جزر و مد تیرماه، اسب سواری در نسیم را از دست ندهید...

به دیار شرجی و پُرآفتاب شمال خوش آمدید... ما سالهاست بساط بیلچه و سطل کودکان بازیگوش تان را دوست داریم... آنگاهی را که بر تیوپ های عجول، بر فراز و فرودید و شادمانه می خندید و چادرهای خانوادگی تان را همه جا عَلَم می کنید...

سال هاست وقتی خونگرم، احوال پرسی هایی می کنید به زبان محلی مان و سوار بر قایق، دنیا و دغدغه هایش را پشت سر می گذارید، دوست تان داریم... وقتی اخم هایتان درهم نیست و زیرانداز پهن می کنید و پُرانرژی تر از همیشه با اهل و عیال گپ می زنید...

ما سالهاست با بساط بالن و بادبادک تان، حظ می بریم... از ملاقات با  شما که از دوردست ها می آیید اینجا و دسته جمعی بر ماسه های خیس ساحل نقاشی می کشید و تفریح کردن را بلدید...

حتی آنگاهی را که لیوان هایتان را از چای پُر می کنید و می نشینید به تماشای خورشیدِ پهناور و سرخ فامی که آرام آرام قرار است پشت آب های شمالی غروب کند...

 باور کنید ما مازنی ها، مسافران آفتاب سوخته مان را خیلی سال است که دوست داریم به این شرط که آنها هم سرسوزنی اهل معاشرت و سازگاری باشند.

نمک که می خورند، نمکدان نشکنند... زباله هایشان را جا نگذارند... آتش هایشان را خاموش کنند... تخریب جنگل را گناه بدانند.... و ملتفت باشند ثوابی نیست به شالیزارها و باغات ورود کردن و رمه ها را پریشان ساختن...

ما خزری ها، مردمان قناعت پیشه ای هستیم و تنها دلمان می خواهد با این گلستانه ی چشم نواز ، چون آب و خاک خود، رفتار کنید... کمی عاقلانه، کمی عاشقانه...

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.