علی هاشم در مطلبی با اشاره به نقش مهم قاسم سلیمانی در مدیریت جنگ ضد داعش، ایران را برنده اصلی تحولات در منطقه دانست.

قاسم سلیمانی مدیریت کننده جنگ ضد داعش/ایران برنده اصلی است

به گزارش قدس آنلاین، المیادین در گزارش خود به قلم علی هاشم تحت عنوان بعد از موصل آورده است: سوال بعد از موصل تنها به موصل و یا عراق محدود نمی شود این سوال به این معنی است که تمام منطقه در برابر سوال های ماهیتی مهمی قرار دارد.بعد از موصل یعنی پایان آرزوهای داعش اما به معنی پایان دوره مرزهای بسته و مرزهای کشورها است. در تابستان سال ۲۰۱۴ درست بعد از سقوط موصل من در بغداد بودم و این شهر در معرض خطر حمله داعش قرار داشت هیچ کس فکر نمی کرد که داعش بعد از دو سال شکست می خورد. در آن زمان عراق دارای یک ارتش واقعی نبود بلکه تنها متشکل از اسامی ۵۰ هزار سرباز غیر واقعی و افسرانی بود که در میدانهای نبرد نمی شد به آنها تکیه کرد. در حالی که سیاستمداران عراقی غرق اختلافات بودند داعش در کنار دیوار بود. مناطق مختلف با کمترین تلاش ممکن در سایه شکاف ملی بی سابقه سقوط کرد.سقوط به معنی فساد بود فساد کشوری که دیگر کشور نبود و این میراث اشغالگری امریکا بود. خواسته آنها فقط این نبود که عراق اشغال شده و مسخ شده باشد بلکه باید نظامی بدون هیچ نقشی و تنها محدود به یک مکان جغرافیایی تجزیه شده باشد.

در برابر این سقوط کسی پیش بینی نمی کرد که اتقافی بیافتد تا این روند تغییر کنند و بیشتر افراد منتظر مداخله آمریکا برای بازگرداندن خاک عراق به آنها بودند پیش بینی بازگشت آمریکا در آن زمان به دلیل نبود این چشم انداز بود که تنها قدرتهای بزرگ و نزدیک ترین هم پیمان عراق یعنی ایران که کاملا مشغول به اوضاع سوریه بود می توانند داعش را از بین ببرند. فتوای آیت الله سیستانی باعث شد تا لرزه ای به اندام عراق بیافتد و اتفاقی روی دهد که پیش از آن در دوره بعد از صدام روی نداده بود. عراق شاهد بسیج مردمی با وجود تمام اختلافات در این خصوص بود.

هر آنچه که من نوشتم مربوط به قبل و حین عملیات موصل است نیروهای حشد شعبی نقطه عطفی را در این کشور بعد از اشغال به وجود آورد این اقدامات به موصل رسید.طی دوره گذشته که شاهد تاسیس و فعالیتها حشد شعبی بودیم آمالها و انتقاداتی زیادی در این خصوص وجود داشت دستاوردها و اقدامات نادرستی نیز صورت گرفت.شکستها و پیروزی ها. در آغاز این تجربه تناقضات گسترده ای میان گروه هایی که بنیان حشد شعبی را بنا نهادند به وجود آمد اما بعدها این ساختار نظام مند شد و یا اگر درست باشد بگوییم این تناقضات نظام مند شد.

عراقی ها بیشتر از آنکه به رزمندگان نیاز داشته باشند به کسی نیاز داشتند که بتواند عملیات را مدیریت کند و او کسی نبود جز قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران ورود ایران به میدان به صورت مستقیم باعث ورود آمریکا به این قضیه شد گویی که مسابقه ای بین دو طرف برای محقق کردن پیروزی به وجود آمده باشد هر دو طرف برای یک هدف ویک هم پیمان می جنگیدند اوضاع قدری در صلاح الدین، الانبار، فلوجه و بعدها در موصل سورئالیستی شده بود.آمریکا خط قرمز خود را مشخص کرد.

دولت عراق از این تناقض و خط قرمز برای جلب بیشتر حمایت نیروهای امنیتی استفاده کرد این درحالیست که ایران توجه خود را به حمایت از حشد شعبی معطوف کرده بود.در نهایت عراقی ها می خواستند که موصل آزاد شود با کمک حشد شعبی یا نیروهای امنیتی فرقی نمی کرد. اما آمریکا همچنان خطوط قرمز خود را مشخص می کرد. اصلی ترین خط قرمز ورود حشد شعبی به موصل و رسیدن به مرزهای مشترک با سوریه بود اما آمریکا آنقدر قدرت نداشت که بتواند مانع این کار شود ولی در عرصه سیاست این قدرت را داشت در سیاست سخنان زیادی گفته میشود که در این مقال گنجیده نمیشود اما در اوضاع میدانی دیدیم که موصل آزاد شد و حشد شعبی به مرزهای مشترک با سوریه رسیدند ایران خط قرمز آمریکا را شکست.

عراق در برابر یک دوراهی واقعی قرار داشت درست است که دست داعش بریده شد اما به بدان معنی نیست که روح آن نیز مُرد. بنابراین باید نسبت به بازگشت به منطق قبل از سقوط هوشیار بود بازگشت به به حاشیه راندن و نهادینه کردن فساد و این به معنی بازگشت به اوضاع گذشته و سستی خواهد بود که باعث سقوط مجدد کشور ولی بسیار بدتر از قبل می شود.قدرت عراق در ملتش نهفته نه در گروه های دو دسته اش و اگر این وحدت نسبتی که داعش در میان عراقی ها به وجود آورد نبود نمی توانستیم شاهد این آزادی باشیم.

در منطقه مشخص شده که نقش "محور مقاومت" در تمام درگیریها در آن به نقش اصلی و مهم تبدیل شده است آمریکا در آسمان قدرتمند ولی در زمین ضعیف است. درست است که عراق کاملا در جبهه ایران قرار ندارد اما کاملا نیز در صف بندی هم پیمانان آمریکا به شمار نمی آید عراق کشوری است که نفوذ خود را تقسیم می کند اما این تقسیم بندی در شرایط کنونی در قبال ایران از طریق گروه هایی که تهران از آنها حمایت می کند نیست بلکه از طریق حشد شعبی صورت می گیرد.امروز عراق با قدرت خود از روند تجزیه نجات یافت و توانایی مخالفت با این مساله را دارد.

آمریکا ثابت کرد که در خاورمیانه دارای طرح و برنامه مشخصی نیست و این وضعیت بسیار شبیه انگلیس در اواخر روزهای جلال و جبروتش است.ایران دوباره تبدیل به یکی از بزرگترین کشورهایی شد که سود برد. جبهه ایران به پیش می رود و در جاهای زیادی در میدان حضور دارد خود را در سوریه و عراق به عنوان ضامن بقای کشور نشان می دهد. اما عربستان با وجود آنکه با ایران درگیر است اما در این صحنه حضور ندارد و این مساله فرصت لازم را برای تهران فراهم می کند تا دستاوردهای بیشتری در این جنگ داشته باشد.

این جنگ منطقه ای بین المللی در میدانهای دیگر یعنی سوریه و یمن و شاید در دیگر جبه ها شدت بیشتری خواهد گرفت اما عراق باید نسبت به فتنه هوشیار و برحذر باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.