۲۱ تیر ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۶
کد خبر: 546500

۲۱تیرماه ۱۳۱۴یادآور سالروز قیام خونین مسجد گوهرشاد است، جایی که غرش توپ‌ها و مسلسل‌ها بر فراز مسجد، زخمی کهنه بر چهره شهر مشهد پدید آورد. این قیام، تجلی اعتراض مردم مشهد به حاکمیت پهلوی بود. داستان حجاب و آن همه کشتار، رشادت و از جان گذشتن، تصویری از قیام انقلابیون تداعی کرد که تبلور آن دربهمن۵۷ رقم خورد.

قدس آنلاین- ۲۱ تیرماه ۱۳۱۴ یادآور سالروز قیام خونین مسجد گوهرشاد است، جایی که غرش توپ‌ها و مسلسل‌ها بر فراز مسجد، زخمی کهنه بر چهره شهر مشهد پدید آورد. این قیام، تجلی اعتراض مردم مشهد به حاکمیت پهلوی بود. داستان حجاب و آن همه کشتار، رشادت و از جان گذشتن، تصویری از قیام انقلابیون تداعی کرد که تبلور آن دربهمن ۵۷ رقم خورد.

با روی کار آمدن رضاخان، عصر تجدد و نوگرایی هم با شتاب شروع می‌شود؛ زیرا رضا شاه مدعی بود، وقتی مردم لباس متحد الشکل بپوشند، کلاه پهلوی بر سرگذارند و نسبت به آموزه‌های دینی سست شوند، متمدن خواهند شد. هر چند وی تجدد مآبی را از اوایل سلطنت خود درسر می‌پروراند و متحدالشکل کردن لباس‌ها در سال ۱۳۰۷، ماجرای حضور خانواده پهلوی در حرم حضرت معصومه(علیهاسلام) و مخالفت مرحوم شیخ محمد بافقی در سال ۱۳۰۶ و نوع پوشش اعضای خانواده شاه و دیگر اقدام‌های او مؤید این واقعیت بود؛ ولی سفر ترکیه این تلقی را تقویت کرد.

 به سبب برخورد قاطع مردم به رهبری روحانیت از جمله موضع گیری تند و کفرستیزانه آیت الله بافقی، مدت هشت سال طرح حجاب زدایی به تعویق افتاد. در این هشت سال از سال ۱۳۰۵ تا ۱۳۱۴ شمسی، ‌ روحانیت در معرض شدیدترین حملات روانی و یورش‌های تبلیغاتی قرار گرفتند. طرح «استفاده از عمامه مستلزم داشتن تصدیق دولتی است» خود بخشی از این حملات روانی بود.

مسئله کشف حجاب و برخورد با افرادی که حجاب را رعایت می‌کردند، در سراسر ایران از سال ۱۳۱۴ بشدت اجرا می‌شد. مخبرالسلطنه هدایت رئیس الوزرای رضاشاه در مورد تغییر لباس با تمسخر می‌نویسد: ۱۷ دی ۱۳۱۴ روز ورود به صحنه تمدن است. مملکت را آوازه تمدن و ترقی فرا گرفته است. مسرورم که می‌بینم خانم‌ها در نتیجه معرفت به وضعیت خود آشنایی یافته‌اند، نصف قوای مملکت بیکار بود و به شمار نمی‌آمد، اما اینک داخل جماعت شده‌اند.

مبارزه با کشف حجاب در بیشتر نقاط وجود داشت؛ ولی تبلور این قیام در مشهد بود و به قول نویسنده‌ای در مشهد غیرت زیاد بود. داستان قیام مسجد گوهر شاد از آنجا شدت می‌گیرد که پس از برگزاری جلسات مخفیانه روحانیون مشهد، تصمیم گرفته می‌شود یکی از علمای مشهد به تهران برود و رودر رو با رضا شاه وارد مذاکره شود؛ ولی آقای قمی- نماینده حوزه مشهد- را در باغ سراج الملک توقیف و ممنوع الملاقات می‌کنند. انتشار این واقعه در مشهد موجب خشم مردم شده وحوادث مسجد گوهرشاد به وقوع می‌پیوندد، تا جایی که سرکوب قیام مردم مشهد و کشتار متحصنان مسجد گوهرشاد بزرگ‌ترین جنایت عصر پهلوی اول به شمار می‌آید.

پنجشنبه ۱۹ تیرماه شیخ محمد تقی بهلول درمیان صحن مسجد گوهرشاد لحظه‌های قیام را ترسیم می‌کرد و آزرده، از زور و تزویر حکومت می‌گفت و بر فراز منبر صاحب الزمان از شرایط روزگار غوغا می‌کرد: وظیفه ما این است که کمرها را محکم بسته و دست از جان شسته برای جهاد دینی حاضر شویم و بکوشیم تا آیت الله العظمی قمی را از زندان تهران نجات دهیم.

خبر شروع قیام به سرعت در شهر و حوالی دوردست پیچید، دسته دسته مردم برای پشتیبانی از راه رسیدند، صدای یا علی‌گویان زائران از پایین خیابان شنیده می‌شد. سیل جمعیت سرازیر به سمت حرم مطهر و مسجد بود. همین که آفتاب از زمین و دیوارها برطرف شد و صحن را سایه گرفت، چنان جمعیتی به صحن آمدند که جای خالی نماند، صحن کهنه و حجره‌ها و غرفه‌های اطراف صحن حتی پشت بام‌ها از مرد و زن پر شده بود.

مرحوم بهلول یاری کنندگان قیام را چنین توصیف کرده است:عصر روز شنبه چند دسته از مردم دهات اطراف مشهد با بیل و تبر و داس و قمه و شمشیر به یاری ما آمدند و چند نفر از آن‌ها تفنگچه و فشنگ هم داشتند... د. دولتی‌ها از این اخبار سخت هراسان شدند و تصمیم گرفتند بی‌درنگ به این نهضت پایان دهند.

شهر مشهد در التهاب یک قیام بود، مردم هیجان زده اخبار متحصنان در مسجد را نجوا می‌کردند. مطبوعی و پاکروان سراسیمه به دنبال پایان دادن به غائله بودند.

وقتی تلگرافی به تهران مخابره می‌شود با مضمون «بهلول نامی در مسجد گوهرشاد برضد حکومت قیام کرده تکلیف چیست؟ «تنها سه جمله سرنوشت این قیام مشخص کرد» بهلول کیست؟ مسجد چیست؟ آتشبار...»

عقربه‌های ساعت نیمه‌های شب را نشان می‌داد، شهر در سکوت محض وگیج و مبهوت از غرش بی امان گلوله‌های بی هدف، در انتظار سحر بود. کوچه‌های ماتم گرفته وکبود، از ناامنی روزگاری غریب حکایت می‌کرد. مسجد مالامال از جمعیت بود. زائرانی که گردآمده بودند تا تکبیر گویان اعتراض شان را به رضاخان اعلام کنند. هوای دم گرفته تیرماه ۱۳۱۴، خون جاری شده از مجروحان مسجد را تشدید می‌کرد. قزاق‌ها بزن بهادرهای معرکه بودند، صدای آه و ناله مسجدیان در شهرپیچیده بود وگلدسته‌های حرم مظلومانه نظاره گر درنده خویی قزاق‌ها بودند...

روایتگران و شاهدان در توصیف آن کشتار نوشته‌اند. «میان آن مسجد خیلی مشکل بود راه رفتن (که کشته نباشد) صحن مسجد پر از کشته بود، خیلی به زحمت رد می‌شدیم که پا روی کشته یا مجروح نگذاریم... م. وقتی که من از دالان شبستان رد می‌شدم تا دو متری همه مغز و کله‌های مردم که داغان شده بود به در و دیوار چسبیده بود، از نزدیک مشاهده نموده: آن روزها کسی جرئت نداشت بپرسد چند نفر کشته شده‌اند.

در گوشه‌ای از مسجد صدای ضجه و ناله عده‌ای از بانوان که دوشادوش مردان حضور داشتند، فضا را ملتهب کرده بود به قولی

یک عده زنان داغدیده

  پیراهن صبر را دریده 

با مسجدیان شده هم آواز

پس گریه و ناله کرده آغاز

 گردآمده مسجد منیبه    

تا خود چه بود مر این نتیجه

  طلوع خورشید به آرامی گنبد و گلدسته‌های حرم را نوازش می‌داد، سکوت مطلق شهر را فرا گرفته بود و از نقاره چی‌ها خبری نبود. دسته دسته نظامیان همچون سپاهی پیروز پیکرهای نیمه جان و اجساد بازمانده از قیام را سوار بر کامیون‌ها می‌کردند. بوی باروت و خون فضای مسجد را فرا گرفته بود، آتشبارها از غرش افتاده بودند، چند روز بعد به پاس این جنایت عده‌ای نشان گرفتند و جمعی تبعید یا در چوبه‌های دار راز قیام مسجد را برای همیشه مختوم کردند. هنوز هم پس از گذشت ۷۸ سال نشانی از شهدای گمنام قیام مسجد گوهرشاد وجود ندارد، ولی تمام آنچه برمتحصنان مسجد گذشته بود، برای همیشه در تقویم و تاریخ ماندگار شد.

منابع:

۱- واقعه کشف حجاب، مرتضی جعفری

 ۲ - واقعه عاشورای ثالث. بی نا.

۳ - روحانیون اصل محکم، سید عباس حسینی معینی

۴ -  خاطرات سیاسی بهلول با نگاهی به قیام مسجد گوهرشاد، محمد تقی بهلول

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.