قدس آنلاین - من تا این سن که حدود ۵۶ سال دارم در مطبوعات قلم میزنم، هر چه خاطره خوب و شیرین دارم از روزنامهها و مجلات بخش خصوصی و غیردولتی است. هر زمان که ناچار شدهام در یک نشریه دولتی قلم بزنم خود را در حالت محظوریت دیدهام.
روزنامه قدس دولتی نیست و متعلق به آستان قدس رضوی است. به صفحه دوم صدای مردم نگاهی بیفکنید و نیز همین ستون فدوی که مطالب و ناله و شکایتهای مردم را به وضوح و درستی منعکس میکند و نیز در همه صفحات روزنامهها ملاحظه میفرمایید که خواسته ها و مشکلات و درگیریهای مردم به چاپ میرسد. روزنامه دولتی در محظوریت انتقاد چاپ نمیکند هر مطلبی چاپ شود به تریج قبای مقامی برمیخورد و جلویش را میگیرد.
اخیراً شنیدم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفته از این به بعد هیچ مجوزی برای نشریات دولتی و بخش عمومی مانند شهرداریها صادر نمیشود و یارانه آنها نیز قطع خواهد شد تا به بخش خصوصی فرصت رشد داده شود.
در سال ۱۳۶۳ من مأمور تأسیس و چاپ یک مجله دولتی علمی تخصصی به نام بندر و دریا شدم.
آن زمان به عنوان مشاور مطبوعاتی در دفتر معاونت وزارت راه و ترابری و مدیرعامل سازمان بنادر و کشتیرانی استخدام شده بودم. ۶ ماه به وزارت علوم و آموزش عالی مراجعه کردیم تا با تحقیق بسیار مجوز دادند سازمان بنادر و کشتیرانی یک مجله تخصصی بندری و کشتیرانی نشر دهد، زیرا مشخص شده بود سازمان مزبور نه جهت تبلیغ برای مدیرعاملش، بلکه برای تعمیم فنون بندرسازی و دریانوردی نیاز به یک نشریه تخصصی دارد.
اتفاقاً مجله مزبور که در ۱۰۰ تا ۱۲۰ صفحه منتشر میشد، گرفت و خوانندگان فراوان یافت و در صفحات آن فقط مطالب بندرسازی و دریانوردی چاپ میشد و حتی یک بار هم شرح حال و خصوصیات هیچ یک از مدیران عامل سازمان مزبور در آن چاپ نشد (اکنون هم شنیدهام این مجله چاپ میشود) مجله مزبور با همکاری حدود بیست و چند استاد و محقق و مورخ و جغرافیدان و مهندس بندرسازی و ناخدایان به چاپ رسید که از شماره ۲۱ به بعد من کنارهگیری کردم و در هر حال مجله خوب و خواندنی بود و آگهیهای زیادی از شرکتهای حمل و نقل دریایی هم بدان میرسید و خرج خودش را میگرداند، متأسفانه از حدود سالهای اواخر دهه ۱۳۶۰ روزنامه و مجله نویسی دولتی متداول شد. چند ارگان دولتی چند خبرگزاری و چند روزنامه چاپ کردند. هر وزارتخانهای که زورش میرسید مجله منتشر داد. هر نهاد دولتی و شعبه دولتی هوس چاپ نشریه با بودجه کلان کرد. من هیچ مشکلی با این گونه نشریات ندارم، ولی مایلم بدانم آیا شهرداری پاریس و نیویورک و واشنگتن و مسکو و برلین و رم و سایر شهرها روزنامه چاپ میکنند.
من اساساً با وجود روزنامه دولتی مخالفم، زیرا روزنامه دولتی از خود استقلال طبع ندارد و تابع نظر رئیس دولت یا وزیر مربوطه است، روزنامه ایران در دوره سابق (دوره دولت نهم و دهم) مداح رئیس دولت و اهداف و کارهای او بود، اکنون در هر شماره از او و دولتش انتقاد میکند.
تکلیف مردم با چنین روزنامههایی روشن نیست از حدود ۱۷۸۰ م که روزنامه تایمز لندن شروع به نشر کرد مردم انگلستان دانسته و میدانند این روزنامه طرفدار سیاستهای دولت است. روزنامه دیلی تلگرام دست راستی است. روزنامه گاردین دست چپ و منتقد است. تکلیف روزنامههای دولتی در ایران معلوم نیست. سیاستشان هم با تغییر دولت دگرگون میشود، یارانه و کاغذ مجانی میگیرند و مانع رشد مطبوعات خصوصی میشوند. بهتر است این روزنامهها همه به صورت تعاونی نویسندگان و کارکنان آن درآیند و دولت این قدر و ناز و نوازششان نکند.
من وقتی میبینم کسی از تهران یا نیشابور یا مشهد یا اصفهان یا اهواز تلفن میکند و مقاله راز جیرجیرک خواری مردم را مورد لطف و تفقد قرار میدهد، احساس میکنم وظیفه خود را انجام دادهام و خداوند و رسول بزرگوار خداوند، حضرت محمد(ص) و حضرت علی بن موسی الرضا(ع) که این روزنامه در حریم حرم ایشان نشر مییابد از من رضایت دارند و من به نوعی خدمتگزار و خادم امام هشتم(ع) هستم.
من در روزنامه دولتی هرگز فرصت چنین قلمزنی را نداشتم، خدا را شکر میکنم که پیوسته در نشریات خصوصی قلم زدهام. دولت باید صدور مجوز به نشریات دولتی را ممنوع اعلام کند. همین تعداد بیشمار که هستند کافی است. یارانه را هم به مطبوعات بخش خصوصی تخصیص دهد. روزنامههای ورم کرده از صفحات دولتی بند دل مرا میلرزاند. افسردهام میکند که چرا هنوز در ایران مانند عصر ناصرالدین شاه روزنامه دولتی چاپ میشود؟ بودجه و نیروی انسانی دولت صرف آن میشود و سهم آگهی بخش خصوصی را میبلعد؟
نظر شما