۳ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۴
کد خبر: 550249

قرار است برگردیم به چیزی حدود 500 سال پیش . سفرهایی با این عمق به دل تاریخ ، البته روال «گزارش از شخص» نیست مگر اینکه دستکم یکی دو بهانه ارزشمند برای آن پیدا بشود. بهانه اول مان آغاز دهه «کرامت» است و بهانه دوم اینکه «شیخ بهایی» در قطعه ای از بهشت ، نزدیک به ضریح مطهر امام رضا(ع) مدفون است. بهانه سوم مان برای این سفر اما حرفه ای تر و اساسی تر به نظر می رسد. اینکه می گویند مهندس طراح و معمار بخش هایی از ساختمان اصلی حرم مطهر رضوی که شاید بارها و بارها نظر شما را به خود جلب کرده ، جناب شیخ بهایی بوده است . حالا و با این بهانه ها می شود خلاف آمد عادت رفتار کرده ، روزنه ای را در دل تاریخ باز کرد و نگاهی مختصر انداخت به زندگی دانشمندی که در بسیاری از حوزه های علمی روزگار خودش حاضر بوده و خوش درخشده است.

خفته در قطعه ای از بهشت

از «جبل عامل» تا قزوین

حکومت عثمانی بر شیعیان سرزمین شام سخت گرفته بود و عرصه هر روز بیش از پیش بر « شیخ عزالدین حسین عاملی» تنگ می شد. هم شهرت عالم سرشناس سرزمین شام و هم خبر سختگیریهای حکومت عثمانی به دربار شاهان صفوی رسیده بود. برای همین وقتی دعوتنامه «شاه طهماسب» به دست «شیخ عزالدین» رسید ، بیدرنگ از «جبل عامل» به سمت ایران به راه افتاد. شاگرد برجسته « شهید ثانی» که از خانواده های سرشناس منطقه خودش به شمار می رفت و پشت در پشتش اهل علم و علم آموزی بودند در این سفر کودک 10 یا 13 ساله خود – بهاالدین – را نیز به ایران آورد.

شیخ الاسلام ها

«قزوین» آن روزگار ، علاوه بر اینکه پایتخت حکومت صفویان بود ، مرکز فعالیت دانشمندان شیعی هم به شمار می رفت و برای «شیخ عزالدین» و خانواده اش چه شهری بهتر از آن؟ «شیخ بهایی» در همین شهر از کودکی و نوجوانی پای درس پدری نشست که بزودی «شیخ الاسلام» پایتخت می شد. بعدها به جمع شاگردان دانشمندان بزرگ دیگر پیوست و علاوه بر علوم دینی ، ریاضی ، منطق ، کلام ، فلسفه ، طب و ... خواند، فارسی را بسرعت آموخت و خلاصه 30 سال در محیط پربار علمی آن روزگار به آموختن مشغول بود. در 43 سالگی آنقدرها دانشمند و شهره شده بود که به جای پدر مرحومش بر مسند شیخ الاسلامی اصفهان بنشیند و 10 سال بعد نیز «شیخ الاسلام» دربار مقتدر ترین شاه صفوی شود و تا پایان عمر بر این منصب بماند.

همه فن حریف

همه ماجرا ، به همین زندگینامه مختصر ختم نمی شود. اینکه « شیخ بهایی» در عصر خودش سرآمد دانشمندان به شمار می رفت را کم نشنیده اید. اجازه بدهید به «شیخ بهایی» از چشم امروزی ها نگاه کنیم و اینکه حتی دانشمندان این روزگار وقتی به تخصص و مهارت شیخ در بسیاری از مسایل علمی می رسند چاره جز حیرت زده شدن ندارند. دانشمند همه فن حریف ایرانی هم حکیم ، فقیه و عارف بود و هم منجم ، ریاضی دان ، شاعر و ادیب و مورخ ! در کنار اینها به جهان فلسفه و منطق سر کشیده بود و در زمینه علم حدیث ، سیاست ، ریاضی ، نجوم ، عرفان ، فقه ، مهندسی ، هنر و فیزیک بیش از 95 کتاب ارزشمند از خود به جای گذاشته بود.

یونسکو و شیخ بهایی

با همه اینها انگار ما ایرانی ها دوست داریم «شیخ بهایی» را تنها به خاطر هنرمعماری اش بشناسیم. شاید اگر سریال چند سال پیش شیخ بهایی کمک مان نکرده بود ، برای شناخت بیشتر «شیخ» قدم از قدم بر نمی داشتیم و ذهنیت مان از این اعجوبه علمی به معماری های شگفت انگیزش محدود می شد. گاهی هم فراموش می کردیم که با پیشنهاد ایران ، یونسکو حاضر شد سال 2009 میلادی را به پاس خدمات ارزنده او به علم ستاره شناسی ، در چهارصدمین سالگرد درگذشتش به نام « سال نجوم و شیخ بهایی» نامگذاری کند.

کارآفرین 400 سال پیش

تا امروز نام « جشنواره شیخ بهایی» را شنیده اید؟ خیلی ها بوده و هستند که سالها پیش از این موفق شدند به «شیخ بهایی» فراتر از یک دانشمند دینی یا در نهایت منجم و معمار نگاه کنند. یعنی حتی اینکه جهان ، شیخ را بیشتر به خاطر مهارت در ستاره شناسی اش ستوده ، آنها را گول نزد و سبب نشد از دیگر جنبه های شخصیت علمی او غافل بمانند. ما هم می توانیم در کنار فکر کردن به تعداد کتابهایی که به وسیله «شیخ بهایی» نوشته شده و یا بناهایی که با طراحی و مهندسی او ساخته شده است ، به ایده هایش ، خلاقیت شگفت آورش و نوآوری هایی فکر کنیم که شیخ به وسیله آنها نوعی از کارآفرینی در جامعه را دنبال کرد و در زمان خودش وضعیت اقتصادی – اجتماعی پایتخت ایران – اصفهان – را با رونق و شکوفایی همراه کرد.

پدر علم معماری

اینکه از همه فن حریف بودنش گفتیم  ، سبب نشود هنر معماری و مهندسی « شیخ بهایی» را دستکم بگیرید. به جز شاهکارهایش در علم نجوم ، مهارتش در ساخت سازه های صد درصد علمی هم مثال زدنی است. از حمام معروف « شیخ بهایی» که تنها با یک شمع گرم می شد و معمایش هنوز پیش روی مهندسان و دانشمندان است بگیرید تا بنای مسجد چهار باغ که بر روی زمینی مانند لجنزار و مرداب پی ریزی شد ، همه و همه از علم ، هنر و صنعت زمان خودش سالها جلوتر بوده است. نمونه اش همین استفاده از زغال چوب در پی ریزی و شالوده سازی ساختمانهایی که در زمین های لجنزار ساخته می شوند و تازه سالها بعد مورد توجه معماران اروپایی قرار گرفته است. با این حساب بسیاری از صاحبنظران معماری حق دارند «شیخ بهایی» را پدر علم معماری در ایران لقب بدهند.

طلسم

ماجرای طلسم « شیخ بهایی» و اینکه او قصد داشت پس از ساخت بخش های از ساختمان حرم رضوی ، کتیبه ای و طلسمی بر سر در ورودی حرم نصب کند و ... را خیلی شنیده اید. حالا این را هم به دیگر شنیده هایتان اضافه کنید که در اسناد تاریخی هرچه بگردید کمتر سندی  در باره حضور مستقیم «شیخ بهایی» در هنگام ساخت و ساز بناهای حرم مطهر رضوی پیدا می کنید. هرچه هست ،گفته ها و شنیده ها و گاه داستان های دوست داشتنی در این باره است. تعداد و مدت سفرهای تحقیقی ، علمی و زیارتی شیخ هم نشان می دهد او کمتر فرصتی برای حضور طولانی در مشهد و نظارت بر ساخت بنای حرم رضوی داشته است. البته برخی مورخان معتقدند «شیخ بهایی» در تعمیرات و بازسازی بنای حرم که در حملات «ازبک » ها بشدت آسیب دیده بود، نقش مهندس و طراحی را به عهده داشته است.

به فکر خود باش

در 75 سالگی رفته بود به زیارت اهل قبور... ناگهان رو به همراهانش کرد و گفت آنچه من شنیدم ، شما هم شنیدید؟ ... دیگران چیزی نشنیده بودند...شیخ سکوت کرد و پس از بازگشت ، خانه نشین شد و ... 6 ماه بعد از دنیا رفت. مرحوم « محمد تقی مجلسی» در این باره نوشته است: شیخ به من گفت که خبر مرگ به او داده شده است... ندایی از قبر «بابارکن الدین» شنیده بود که : «شیخنا! در فکر خود باش...»! 

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.