۱۶ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۲۲
کد خبر: 553487

نسل سوم و چهارم انقلاب که هیچ، شک ندارم نسل دومی ها هم نامش را کمتر شنیده اند. اینکه شیوه ترور و شهادت دکتر «حسن آیت» با دیگران متفاوت بود، نتوانست سبب شود در همه این سالها درباره اش بگویند، بنویسند و چنان که شایسته است فیلم و سریال و نمایش بسازند و رمان بنویسند.

روزی ، روزگاری «بصیرت»

قدس آنلاین- نسل سوم و چهارم انقلاب که هیچ، شک ندارم نسل دومی ها هم نامش را کمتر شنیده اند. اینکه شیوه ترور و شهادت دکتر «حسن آیت» با دیگران متفاوت بود، نتوانست سبب شود در همه این سالها درباره اش بگویند، بنویسند و چنان که شایسته است فیلم و سریال و نمایش بسازند و رمان بنویسند.
سالها از شهادتش گذشت و بنا به آنچه هیچ کس ندانست مصلحت است یا پنهانکاری سیاسی، «آیت»، شخصیت و شهادتش رازآلود ماند. در سالهای پر التهاب و آغازین دهه ۶۰ خورشیدی می شد توقع داشت و باور کرد که خبر و پرونده ترور یک نماینده مجلس در لابلای انبوه خبرهای داغ سیاسی و پرونده های پرشمار ترور، در حاشیه بماند و کم کم فراموش شود. امروز اما و در شرایطی که شبکه اجتماعی، خبرهای نو و کهنه را انگار بو می کشند و به دست باد می سپارند تا –بسرعت- همه جا پخش شود جوانان آیا می توانند باور کنند، روزی روزگاری، پرونده ترور حیرت آور یک نماینده خبرسازِ مجلس -بی هیچ علت- مسکوت بماند و به دست فراموشی سپرده شود؟ ... بیاییم این پرسش را کمی جدی بگیریم.

بورسیه ای که ار دست رفت

نوه آیت الله سید علی نجف آبادی اگرچه سال ۱۳۱۷ در خانواده ای کشاورز و تنگدست به دنیا آمد اما انگار قرار بود در هوش و تحصیل، راه پدر بزرگ سرشناسش را برود. افزون

بر این از همان دوره تحصیل، جدای از درس هایش علاقه فراوان به مطالعه و کار  سیاسی و اجتماعی داشت. چنان که حاضر بود از پول مختصر خورد و خوراکش بزند، کتاب بخرد و روزنامه ها و مجله ها را تهیه کند. تحصیلات مقدماتی و متوسطه را در نجف اباد تمام کرد و در اصفهان سراغ علوم حوزوی رفت و تا فقه و اصول را خواند. به تهران که آمد در دانشسرای عالی، رشته ادبیات خواند و پس از آن کارشناسی ارشد جامعه شناسی اش را از دانشگاه تهران گرفت. او دانشجوی رتبه اول شده بود و باید - به شکل خودکار- بورسیه سفر تحصیلاتی به خارج را می گرفت. می گویند آن زمان ملی گراهای افراطی در مؤسسه علوم اجتماعی دانشگاه تهران همه کاره بودند و نگذاشتند «سید حسن آیت» برای دوره دکتری، روانه خارج کشور شود.

دکتر در تبعید

ناچار شد در دانشگاه تهران حقوق بخواند و دکتری اش را بگیرد. همزمان در مؤسسه اطلاعات دوره روزنامه نگاری را سپری کرد  و جز زبان انگلیسی، فرانسوی و عربی را هم -بخوبی- فرا گرفت. از دوره دبیرستان وارد مبارزه سیاسی شد و برای همین با وجود داشتن مدرکِ بلندپایه تحصیلی، به دامغان تبعید شد تا در دبیرستانهای این شهر درس بدهد. پس از آن، بیماری و مشکلات زندگی - برای چندی- خانه نشین اش کرد. در جریان ملی شدن صنعت نفت و کشمکش های سیاسی آن روزگار، طرف آیت الله کاشانی را گرفت و از بی مهری هایی که نصیب آیت الله و هوادارانش شد، بی نصیب نماند.

گروه مخفی و افکار جهانی

با درگذشت آیت الله کاشانی، تنها دو جریان ملی گراها  و حزب زحمتکشان در صحنه رقابت سیاسی پابرجا ماندند. «آیت» از سوی ملی گراها طرد شده بود و در کنار حزب زحمتکشان کار سیاسی می کرد. این همراهی با حزب تا زمان ورود امام «ره» به سپهرِ  سیاست ادامه داشت. پس از آن «آیت» را می توان در جرگه پیروان آیت الله روح الله الموسوی خمینی دید که مبارزه می کند. همزمان با شماری از همفکرانش گروه مخفی ای را برای مبارزه تشکیل داد. او درباره آن  گروه نوشته بود: «این تشکیلات اصل را بر ایجاد حکومت و نظام اسلامی، ابتدا در ایران و سپس در جهان گذاشت و معتقد بود که تنها با تکیه بر این فکر و ایده، یعنی جهان شمول شدن اسلام است که می‌توان مردم مسلمان کشورهای عقب نگهداشته شده را بسیج کرد.» .

دبیر سیاسی حزب

پس از انقلاب، «آیت» را در کنار شهید بهشتی به عنوان یکی از پایه گذاران حزب جمهوری اسلامی، عضو شورای مرکزی آن و دبیر سیاسی حزب می بینیم. آن سالها خبرنگار «کیهان» از وی پرسیده بود: آیا وجود حزب ضروری است؟ احزاب در یک قرن اخیر به نفع مردم کار نکرده اند ... و «آیت» چنین پاسخ داده بود: «این تا حدی درست است، اما بصورت کامل چنین نیست، ۵ نفر متشکل و سازمان یافته، کار صد نفر به صورت متفرقه را انجام می‌دهند و ما هنگام عمل به این مسئله برخورد کرده و ضرورت آن را احساس کرده‌ایم. پیش از انقلاب هم به صورت احزاب بدون اسم و رسم، متشکل بودیم و مخفی کار می‌کردیم که هر دسته یا حزب، شاخه سیاسی، نظامی و ایدئولوژیک داشت ... ».

جو غیر طبیعی است ...

از سوی مردم اصفهان به مجلس خبرگان راه یافت و در تدوین قانون اساسی نقش اساسی داشت. «آیت» در نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری، نامزد شد و با داوطلبان دیگر انتخابات ریاست جمهوری رقابت کرد. در نطق انتخاباتی اش با کنایه به جریان «بنی صدر» گفت: «من معتقدم نباید این مرحله از تاریخ را سرسری گرفت و چنین تصور کرد که هر کسی به ریاست جمهوری برسد، فرقی نمی‌کند. او چهار سال - به موجب قانون- باید سر کار باشد و باید به گونه ای باشد که آنچه را اکثریت ملت می‌خواهند، حتی المقدور بدان برسند ... این وضع را من در جو کنونی نمی‌یابم. جو کنونی، جو غیرطبیعی است، زیرا در بین نامزدها، نمونه طرز تفکرِ دستکم چند میلیون نفر از مردم وجود ندارد ...».

همگرایی سه جریان

با محاسبات تروریست ها قرار بود «آیت» در هفتم تیر و انفجار دفتر حزب جمهوری کشته شود. وقتی اما چنین نشد، ترورش به ۱۴ مرداد سال ۶۰ موکول شد. اما آیا عوامل ترور او تنها منافقین بودند؟ ... فرزند شهید که شاهد صحنه ترور نیز بوده، در این باره می گوید: «با توجه به مواضع سیاسی شهید  در رویارویی با طیف گسترده ای از مخالفان تفکر راستین انقلاب اسلامی، موارد مبهمی در این حادثه وجود دارد و این اطمینان وجود ندارد  تنها گروه مشارکت کننده در ترور ایشان، مجاهدین خلق بوده‌اند... یکی از محافظان شهید آیت- درست شب پیش از ترور- عوض شد... کسی هم که به عنوان ضارب معرفی شد چهره اش با کسی که من در صحنه ترور دیدم تفاوت داشت...»!

۶۰ گلوله!

افزون بر فرقه تروریستی ِ منافقین، می توان انگشت اتهام را به سمت و سوی باقی ماندگان جریان بنی صدر و همچنین برخی از افراد و جریانهایی که گویا «آیت» قرار بود در آینده- با سند و مدرک- در باره ایشان افشاگری و آینده سیاسی آنان را پیش بینی کند،   نشانه گرفت. شاید ائتلاف این سه جریان بود که تصمیم گرفت روز ۱۴ مرداد سال ۶۰  «آیت» را – بی هیچ شک و شبهه- از سر راه بردارد. برای اینکه ماجرای هفتم تیر تکرار نشود، تروریست ها  ۶۰ گلوله به سویش شلیک کردند. همسرش می گوید: «... مرتب صدای رگبار می آمد ... دویدم توی کوچه، راننده شوکه شده بود... محافظش تیر خورده و خونریزی داشت ... خودش هم از ناحیه گردن و مغز تیر خورده بود، او را از خودرو بیرون کشیدم دیدم از بینی و دهانش خون بیرون زد، رنگش زرد شد و ... ».  ... در آن تاریخ، «آیت» ترور شد هرچند پرسش ها و ابهام ها پیرامون شهادتش همچنان برجاست.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.