امام محمد باقر(علیه‌السلام) فرزند امام سجاد(علیه‌السلام) و فاطمه دختر امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) است که دو نسب از سلسله امامت دارد از پدر حسینی و از مادر حسنی است.

تسلط علمی امام باقر(علیه‌السلام) طاغوت را رسوا کرد

قدس آنلاین- امام محمد باقر(علیه‌السلام) فرزند امام سجاد(علیه‌السلام) و فاطمه دختر امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) است که دو نسب از سلسله امامت دارد از پدر حسینی و از مادر حسنی است. در حادثه کربلا کودکی خردسال بود و آن رنج و بلایا را تا پایان سفر شام به چشم خود دید و پس از آنکه به امامت رسید با توجه به شرایط زمان و غفلت دشمن که نتیجه افول و سقوط قدرت اموی و درگیری با عباسیان بود، به نشر معارف دین پرداخت و سبک زندگی مسلمانان را ترسیم کرد.

امام باقر(علیه‌السلام) با استفاده از فضای سیاسی- اجتماعی نشأت گرفته از حوادث تاریخی روز، فرصت تشکیل کرسی درس و تدریس و تربیت شاگردان بسیاری را در علم دین پیدا کرد تا جایی که لقب «باقرالعلوم» یعنی شکافندی علم را به ایشان دادند. روایات فراوانی از گفتار و کردار امام در باب سبک زندگی دینی و معرفتی یک مسلمان در ابعاد گوناگون زندگی ایشان ثبت و ضبط شده که پیرامون آن با حجت الاسلام والمسلمین مشیری، دبیر اتاق تبلیغ خراسان و استاد حوزه و دانشگاه به گفت‌وگو نشستیم.

یک ترسیم کلی از زندگی امام و شرایط آن روزها برای مخاطبان داشته باشید تا در ادامه به زوایای سبک زندگی امام باقر(علیه‌السلام) بپردازیم.

زندگی امام باقر(علیه‌السلام) از دو منظر کلی و جزئی قابل بحث است؛ در بُعد کلی از لحاظ مناقب، فضائل، عبادات و بشارت و انذار ایشان مثل پیامبر(صلی الله علیه وآله) و ائمه پیش از خودشان در سطح بالایی بوده‌اند و این ویژگی‌ها مورد اعتراف علمای غیر شیعه مانند ابن حجر عسقلانی بوده که با عبارات فوق العاده‌ای از ایشان یاد کردند، اما در بُعد شرایط سیاسی- اجتماعی خاص همان زمان، به سبب رابطه علت و معلولی حوادث تاریخی به یکدیگر باید مختصری درباره پیش از امامت ایشان بیان کنیم.

امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در نهج البلاغه در خطبه شقشقیه یک تشبیه فوق العاده از خود دارند؛ یعنی خود را به یک کوه بلندی که چشمه سارهای علم از وجود ایشان جریان دارد تشبیه می‌کنند. یکی از ویژگی‌های کوه این است که در موقع بارندگی آب را در درون خود ذخیره می‌کند و در وقت تشنگی زمین چشمه سارهایی که از آن جاری می‌شود دشت تشنه را سیراب نگه می‌دارد و مانع از خشکیدن طبیعت و نباتات می‌شود. وجود پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فصل بارش آیات الهی بود. امام علی(علیه‌السلام) با آن علمی که ذخیره شده بود، اقدام به پشتیبانی و تنزیه علمی و فکری جامعه کرد، هرچند مدتی خانه نشین بود.

بر اساس نیاز بشر به علم و فکر و دانش درست وقتی چشمه سارها می‌خشکد، فضا برای بدعت‌ها، نوآوری‌ها و شرح و تفصیل‌های سلیقه‌ای از دین در جامعه باب می‌شود. مردم تشنه هم، باطل را به جای حق می‌پذیرند، این سبب شد پس از امیرمؤمنان علی(علیه‌السلام) فضای جامعه تغییر کند. چنانچه اکنون هم می‌بینیم داعش با تفسیر غلط و برداشت شخصی از دین خط سیر همان تفکر را دنبال می‌کند.

بنی امیه که دشمن دیرینه پیامبر(صلی الله علیه وآله) و از بازماندگان کینه‌ای کشته‌های بدر و احد بودند، جامعه‌ای ساختند که مسیر کج فهمی و تفسیر غلط از دین، آن‌ها را در مقابل امام حسین(علیه‌السلام) قرار داد. نامه‌ها و حرف‌های ایشان دیگر اثر گذار نبود؛ بنابراین امام تصمیم به کاری گرفت تا مردم را آگاه کند و در مقابل، آن‌ها هم نهایتِ جنایت با خاندان پیامبر را در کربلا نشان دادند. ایستادگی و مقاومت امام جامعه را تکان داد و بنی امیه نیز حالت انفعالی و ضعف گرفتند.

 مردم که متوجه اشتباه خود شدند، به دنبال حق گشتند که این سبب ایجاد فضایی برای امام باقر(علیه‌السلام) شد تا با علم خود بیرق هدایت را به دست گیرد. باید مردی به صحنه می‌آمد که تفسیر درست ازدین و قرآن را در اختیار مردم می‌گذاشت. این فضایی بود که قسمت امام باقر(علیه‌السلام) شد. این فضا را امام حسین(علیه‌السلام) به وجود آورد و امام باقر(علیه‌السلام) با تربیت هزاران شاگرد از آن به بهترین شکل بهره برد تا جایی که تعبیر شد که امام علم و دانش را شکافت و بر این اساس بیرق دین را بر پا داشت. این تسلط علمی سبب رسوایی حکومت طاغوت شد.

واکنش حکومت نسبت به این وضعیت چگونه بود؟

اهل بیت(علیهم السلام) در آن روزها اسوه فضیلت و ارزش‌های اخلاقی بودند، بنابراین حکومت‌ها سعی می‌کردند برای تخریب این جنبه وجودی خاندان نبوت، آن‌ها را به دنیا و امیال نفسانی آلوده کنند. چرا؟ آنان سعی می‌کردند اهل بیت پیامبر را در دید مردم تخریب کنند. همان گونه که امروز از سوی استکبار جهانی با هدف وارونه جلوه دادن ارزش‌ها خدا محوری، حلال و حرام، حجاب و عفاف و امر به معروف و نهی از منکر به تمسخر گرفته می‌شود، آن روزها نیز حکومت‌ها سعی می‌کردند فضیلت‌های اخلاقی را تخریب کنند.

امام متناسب با زمان خودشان زندگی می‌کردند. وقتی کسی در مورد پوشش ایشان ایراد گرفت که چرا مثل جدشان لباس نمی‌پوشند، فرمودند زمان من با ایشان فرق می‌کند، اگر امیرمؤمنان هم در این زمان زندگی می‌کرد، شیوه پوشش او این گونه بود؛ زیرا آن گونه زیستن در این زمانه در جامعه مقبولیت ندارد و اگر من نیز در آن زمان بودم، همان طور می‌پوشیدم.

منظور امام از بیان «مطابق زمان خود زندگی کردن» چیست؟

اینکه مطابق زمان خویش زندگی کنیم، منظور مطابق کدام زمان است؟ درک موضوع سخت نیست. نباید به قشر خاصی نگاه کرد که دور از همه ارزش‌ها اهل رفاه طلبی صرف هستند. معیار آن است که انسان با بدنه جامعه هماهنگ شود. در سطح آن‌ها زندگی کند. از نظر اسلامی ایرادی ندارد شخصی بهره مند از نعمت‌های الهی باشد، به شرطی که دنیای خود را بر آخرت خود ترجیح ندهد. امام باقر(علیه‌السلام) سعی داشتند با طبقه متوسط و معمول جامعه همسو بوده و به آن‌ها رسیدگی کنند، حتی آن‌ها که با ایشان هم عقیده نبودند را نیز کمک می‌کردند. به خانه‌های آن‌ها می‌رفتند و به امورشان رسیدگی می‌کردند، این رفتارها بود که سبب جذب و هدایت آنان می‌شد.

در سبک زندگی اسلامی آنچه سختی‌ها و مشکلات را قابل تحمل می‌کند رضایت انسان نسبت به خواسته خداست. این دیدگاه را در زندگی امام باقر(علیه‌السلام) تبیین کنید.

داستان معروف گفت و گوی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و جابربن عبدالله انصاری پیرامون عمر طولانی جابر شنیدنی است. جابر در حال پیری به محضر امام رسید. ایشان از وضعیت او سؤال می‌کنند، جابر در پاسخ می‌گوید، اکنون در وضعیتی هستم که پیری را از جوانی، مرض را از سلامتی، مرگ را از زنده بودن بهتر می‌خواهم. حضرت در پاسخ جابربن عبدالله انصاری جمله‌ای فرمودند که این جمله نه برای جابر، بلکه برای همه ما درس است؛ امام فرمودند: اما من اگر خدا پیرم کند، پیری را می‌خواهم، اگر جوانم کند، جوانی را می‌پسندم و اگر برای من مریضی را مقدر کند، مریضی را خواهم پسندید و اگر شفا عنایت کند، شفا و سلامتی را طلب خواهم کرد. اگر مصلحت او در مرگ من باشد، مرگ را انتخاب می‌کنم. به عبارتی آنچه مورد پسند و رضای الهی است، مطلوب است؛ زیرا او عالم به امور است. خیر و صلاح بنده‌اش را می‌خواهد، همین نکته امام، نگرش ما را نسبت به دین و امور دنیا دگرگون می‌کند. در چنین وضعیتی نسبت به دنیا بیشتر حرص نمی‌زنیم. چشم به مال دیگران نداریم؛ رضایت نسبت به همه امور زندگی از غم و خوشی، دارا و ندار بودن، مقام و مرتبت که همگی به دست خالق یکتاست، زندگی را شیرین می‌کند. رضایت درجه‌ای از عبودیت و بندگی است که امام محمد باقر(علیه‌السلام) براین مطلب تأکید می‌کنند.

 رفتار و کردار ایشان در اجتماع و در برابر اطرافیان چگونه بود؟

از نکاتی که در زندگی امام در مباحث سبک زندگی باید الگوی رفتاری و کرداری ما قرار بگیرد این است که امام با وجود برخورداری از شخصیت برجسته علمی، درعین حال متواضع، مردم دار و مردم دوست بودند. در پوشش لباس به تمیزی و وقار و متانت معروف و فردی گشاده رو و مهربان در برخورد باهمه اصحاب و اطرافیان و به طور کلی مردم بودند.

درسبک زندگی امام محمد باقر(علیه‌السلام) عیادت از مریض و ضعیف، تشییع جنازه مؤمن، رعایت حال زیردستان، مراعات حال بزرگ‌ترها و احترام به افراد مسن، احترام به علما و استادان، نگاه پرمهر و توأم با اطاعت از پدر و مادر و شفقت و مهربانی نسبت به فرزندان، خویشان، اقوام، شاگردان، سعه صدر، بخشش و جود و کرامت و بسیاری از سجایای اخلاقی دیگر در کلام و رفتارشان روایت شده است.

امام باقر(علیه‌السلام) در عین حالی که بُعد علمی ایشان بسیار مطرح شد و شاگردانی مانند زراره بن اعین، ابوبصیر اسدی، فضیل بن یسار، محمد بن مسلم، یزید بن معاویه عجلی، جابر بن یزید جعفی تربیت کرد که هر کدام در علم و رشته‌ای خاص سرآمد و منشأ تولید و رویش علمی قرار گرفتند، زاویه‌ای دیگر از زندگی را به نمایش گذاشت. ایشان با دست خود کشاورزی می‌کرد.

اینکه امام شیعه با جنبه علمی والا برای کسب روزی حلال و کشت و زرعی که در راستای تأمین نیازهای خود و جامعه مؤثر است وقت می‌گذارد و در ثمره آن نیازمندان را شریک می‌سازد، مطلبی است که باید همه مدعیان عرصه علم و دانش به آن توجه کنند و در راستای الگوبرداری از ایشان اقدام کنند.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.