نکته عجیب و قابل توجه در مورد نورالدین توپچو این است که او به دلیل انتقاداتی که به جریان ملی گرایی ترکی، جریان اسلام سنتی و جریان چپ انجام داد از سوی همه آن‌ها مطرود ماند!

وقتی مسلمانان اخلاق را فدای پراگماتیزم آمریکا کردند

به گزارش قدس آنلاین به نقل از هفته نامه بیت المقدس؛ نورالدین توپچو (Nurettin Topçu) (1909-1975) نخستین دانشجوی ترکی است که از دانشگاه سوربون فرانسه فارغ التحصیل شد. او با بورس دولت ترکیه عازم پاریس شد و مقاطع تحصیلات عالی خود را در رشته‌های فلسفه، تاریخ هنر و فلسفه اخلاق به اتمام رساند. رساله دکترای خود را با موضوع «اخلاق شورش» به پایان برد که رساله او سال 1934 در مدت حضورش در این کشور به صورت کتاب منتشر گردید.

پس از بازگشت به ترکیه در 1934 در هیچ کدام از دانشگاه‌های این کشور امکان تدریس به او داده نمی شد و در نهایت در دبیرستان گالاتاسارای مشغول تدریس می‌شود.  مدتی بعد اقدام به نوشتن یادداشت های مختلف فکری و اجتماعی در نشریات استانبول کرد که در نتیجه محکوم به تبعید به شهر دنیزلی  می‌شود.

در سال‌هایی که رفت و آمدهایی به استانبول داشت با تصوف اسلامی بیشتر آشنا می‌شود و شروع به یادگیری علوم اسلامی می‌کند. در این دوره است که خود را به جماعت نقشبندیه منتسب می‌نماید.

او پیشتر در دوره حضور در پاریس در انجمنی که با حضور برخی دانشجویان ترکی تشکیل داده بودند به بررسی موضوعاتی مانند هویت ملی و وضعیت موجود ترکیه و جهان اسلام پرداخته و اکنون در ترکیه امکان تداوم آن مطالعات و ارائه نظریات خود را پیدا کرده بود.

توپچو در تمام نوشته‌ها و سخنرانی‌های خود در این دوره بر لزوم بومی گرایی، فهم عدالت اسلامی، فهم فلسه اسلامی، اهمیت اندیشه اسلامی و اخلاق اسلامی تاکید می‌کند. او در حالی که یکی از فعال ترین اساتید کانون‌های مبارزه با کمونیسم بود اما برای نخستین بار عبارت «سوسیالیست مسلمان» را ایجاد می‌کند و از جریان اسلام گرایی که عدالت و اخلاق اجتماعی اسلام را نادیده گرفته و فهم اسلامی را در حد شب زنده داری تقلیل داده است، انتقاد می‌کند.

او روش جریان اسلام‌گرایی در نقد امپریالیزم مسیحی را روشی ناکارآمد دانسته و در عین حال جریان لاییک را به دلیل بیگانه گرایی مفرط اندیشه‌ای که غریب خواهد بود معرفی کرده و اندیشه ملی گرایی ترکی را به دلیل عدم فهم جایگاه هویتی اسلام اندیشه‌ای ناقص معرفی می‌کند. به نظر او بزرگترین مشکل جوامع اسلامی چشم پوشی از رسالت اسلامی فرد مسلمان و متوقف کردن جریان تفلسف اسلامی در میان مسلمانان است که باعث تعطیل شدن خودانتقادی شده است.

او اخلاق را هسته اصلی سازمان شخصیت اسلامی می‌دانست و مدعی بود که «اخلاق به عنوان معجزه قرآن، مدت طولانی است که در دیار اسلام به خاک سپرده شده است» .

در نگاه توپچو فرار مسلمانان از فلسفه و نگاه فلسفی به جهان ریشه در عافیت طلبی آن‌ها و ترس آن‌ها از مواجهه با رسالت‌های اسلامی‌شان داشت. در نظر او «عادات، عرف‌ها و سنت‌های اجتماعی موجود در زیست تاریخی جامعه اصلی ترین مانع در برابر حریت انسان است. شخص سنت‌گرا، محافظه کار شخصی است که امنیت خود را بر آزادی خود ترجیح داده است و از افکار و کنش‌های آفریننده صرف نظر کرده است. این افراد از تکرار روزمرگی‌های چند صد ساله حظ می‌برند به طوری که تغییر یک عادت برای آن‌ها مانند قطع یک عضوشان است».

توپچو اگرچه از اساتید شناخته شده کانون‌های مبارزه با کمونیسم بود اما همواره به مسئله روابط اقتصادی در درون جامعه اسلامی اهمیت بسیار بالایی داده و مساله رابطه سرمایه و مردم را مورد مطالعه قرار می‌داد. او انحصار ثروت در میان یک طبقه خاص از افراد را منتهی به بردگی گروهی دیگر از افراد در برابر آنان می‌دانست که آن هم نتیجه‌ای جز از بین رفتن حریت فردی نمی‌توانست داشته باشد: «ما باید از ناعدالتی که باعث اسیر شدن بخشی از افراد و ظالم شدن بخشی دیگر می‌شود خلاص شویم. برابری یک آرمان اخلاقی است. برابری مبارزه ای رحمانی است. امروز مسلمانان با مدنیت صنعتی ای که در مسیر ماشین کردن انسان و اسیر کردن انسان در دست ماشین‌ها حرکت می‌کند همراه و هم قدم شده اند. مسلمان امروز با انکار اثر روح و وجدان پنج هزار ساله انسانیت تفکر را گناه به شمار می‌آورد و با دین نامیدن صفاتش و تعصب بر آن دین به این ظلم پناهنده شده است».

او در جایی دیگر می‌نویسد: «ما (مسلمانان) اخلاق کار و روح تلاش را با سود مبادله کردیم. اخلاق اسلامی را که کار را به مثابه عشق و عبادت ارزیابی می‌کند را فدای پراگماتیزم آمریکایی کردیم».

نکته قابل توجه در مقالات و کتاب های توپچو که با در نظر داشتن وضعیت دوره جنگ سر قابل توجه است تلاش او برای توجه دادن جامعه اسلامی به خطر امپریالیزم آمریکایی در جهان اسلام است.

او به مسلمانان هشدار می‌دهد که نباید با منطق «چون کمونیسم مخالف اسلام است و آمریکا هم مخالف کمونیسم است پس آمریکا دوست ماست» با مسئله آمریکا و تمدن آمریکایی مواجه شوند.

توپچو در دهه‌های 50 و 60 میلادی در حالی که دوره درگیری چپ و راست در جهان اسلام و غرب بود و کسی به نیروی دین و اسلام به عنوان گفتمان یک توان حرکتی تمدنی را دارد نگاه نمی کرد خبر از روی آوردن بشریت به سوی دیانت در دهه‌های آینده می‌داد: «دوره ای که بشریتی که از تمام هستی گذشته است و به خودش بازگردد، نزدیک است. نسلی که امروز تمام توان خود را فرسوده است و به تمام مقدسات خود توقف کرده است نسل بر باد رفته است. اینان تخم‌های خشکیده مزرعه حیات بشری هستند. آنان همان دره‌هایی در تاریخ انسانیت هستند که باید با اشک دیده آن دره ها را پر کرد!»

تمام گفتمان اندیشه ای نورالدین توپچو را می‌توان در کلید واژه های اخلاق ، حرکت ، قیام ، بازگشت و هویت خلاصه کرد.

نکته عجیب و قابل توجه در مورد نورالدین توپچو این است که او به دلیل انتقاداتی که به جریان ملی گرایی ترکی، جریان اسلام سنتی و جریان چپ انجام داد از سوی همه آن‌ها مطرود ماند!/

انتهای پیام

مسعود صدرمحمدی

هفته نامه بیت المقدس دوشنبه هر هفته ضمیمه روزنامه قدس منتشر می شود.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.