۹ شهریور ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۲
کد خبر: 559616

اسماعیل تو کیست؟

علی اکبر یاری القار

اگر در میقات خسی شوی، در اینجا کسی می‌گردی. و آنگاه طواف و به دور دوست گشتن و او تو را نظاره می‌کند و فریاد لبیک را می‌شنود که او سمیع است. در طواف باید ازخود بی خود شوی، مانند پروانه‌ای که بی پروا برگرد شمع می‌گردد تا عشقش را ثابت نماید. اینجا خدا نزدیک‌تر از همیشه و همه جاست.

اسماعیل تو کیست؟

قدس آنلاین- حج در لغت به معنای آهنگ است، اراده! اراده از خود فراتر رفتن و در این راه نخستین قدم در میقات است. لباس احرام، لباس نیست، کندن لباس است و آزاد شدن از قفس، از قفسی که خود برای خودت بافته‌ای. لباس در باب افتعال (التباس) یعنی اشتباه و فریب. باید آن را بکنی چون قرار است از خود فراتر روی و لباس مانع است. شایع‌ترین روش فریب شیطان غرور است. غرور هم به معنای تکبر و هم در معنای فریب آمده است. لباس‌ها چون تفاخر دارند باید کنده شوند. در میقات که وقت حضور و محل حضور است، باید لایق شوی و منیت را وا نهی. منیت و غرور در لباس است. در آنجا سردار و سرباز یک درجه‌اند. چون درجه‌ای ندارند. پزشک، روحانی، مهندس و کارگر همه در یک صف‌اند و به انتظار دیدار، به قول استاد شریعتی و مرحوم جلال آل احمد در میقات باید خسی شوی تا، کسی گردی! باید مانند خاشاک به خاک نزدیک گردی. احرام کفن است نه لباس. «موتوا قبل ان تموتوا».

بمیرید، بمیرید در این عشق بمیرید.

در این عشق چه مردید همه روح پذیرید.

همه متحدالشکل و به سوی یک هدف. منیت را باید در میقات وانهی تا سبک‌بار گردی و نماز احرام در مقیات به شکرانه سبک باری است. در آنجا حتی نباید به آینه هم نگاه کنی یا عطر بزنی و... هر چه رنگی از منیت دارد، باید بگذاری و بروی. آینه مظهر جمال است. فقط باید خدا را ببینی و البته در آینه دل. باید احساس کنی که در هر قدم از خود دور شده‌ای و به او نزدیک و نزدیک‌تر، چه عالم محضر خداست. باید به این یقین برسی که در فروتنی و خشوع است که به شکوه و جلال می‌رسی. راه پرپیچ و خمی را طی می‌کنی و اینک کعبه! مظهر سادگی، سنگ نشانی که ره گم نکنی.

اگر در میقات خسی شوی، در اینجا کسی می‌گردی. و آنگاه طواف و به دور دوست گشتن و او تو را نظاره می‌کند و فریاد لبیک را می‌شنود که او سمیع است. در طواف باید ازخود بی خود شوی، مانند پروانه‌ای که بی پروا برگرد شمع می‌گردد تا عشقش را ثابت نماید. اینجا خدا نزدیک‌تر از همیشه و همه جاست. آنگاه در مقام ابراهیم او را یاد کن که خدا چگونه و به سختی امتحان و ابتلایش کرد. باید ابراهیم وار در آتش روی و یقین داشته باشی که نمی‌سوزی. سعی، صفا و مروه با تأسی به هاجر است که باید هروله باشد. اینکه بدانی سکون و توقف نیست، تلاش است و تلاش! هاجر از خود هجرت کرد تو هم باید از خود هجرت کنی. تا از خود هجرت نکنی به او نمی‌رسی.

وقوف در عرفات و مشعر برای شعور است، باید به این آگاهی برسی. عرفات محل شناخت است و ایمان فراتر از شناخت که البته از رهگذر آن حاصل می‌شود. باید در شب مجهز شوی و سلاح جمع کنی. ریگ‌های نه درشت و نه ریز. فردا قرار حمله است. حمله به نماد شیطان و البته شیطانی که در درون توست. رمز رمی جمرات مبارزه با نفس است.

طولانی‌ترین وقوف و آخرین منزل مناست. منا و تمنا به معنای آرزو است، نباید هیچ آرزویی جز خدا داشته باشی و دهم ذیحجه حج به پایان نزدیک است، اما قربانی مانده است. نماد قربانی ابراهیم است.

تو که از مقام ابراهیم گذشتی باید ببینی اسماعیل تو کیست؟ ابراهیم در سن پیری مهم‌ترین دارایی‌اش اسماعیل بود که او را به مذبح برد. تو باید نیک بنگری که اسماعیل تو کیست؟ آنچه علاقه‌ات، فکرت و ذهنت غالباً نزد اوست. او را باید قربانی کنی. شاید فرزندت، زنت، پدر و مادرت خلاصه هر که را بیشتر دوست می‌داری باید به مسلخ بیاوری. شاید هم نه اسماعیلت، موقعیت اجتماعی یا علمی تو باشد یا قلمت! یا خانه سه نبش و ماشین فلان مدلت یا ردیف‌های مغازه! خلاصه هیچ نباید در دل داشته باشی. باید به معنای واقعی کلمه سبک بار شوی تا پرگیری و پرواز کنی و تنها خدا را ببینی.

 رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن

 یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.