شاید بسیاری از خوانندگان و مخاطبان حرفه‌ای شعر، شعر سپید امروز ما را مانند غزل‌های غالب غزلسرایان، عرصه‌ای برای بیان فراق‌ها و وصال‌های عاشقانه بدانند.

قدس آنلاین- شاید بسیاری از خوانندگان و مخاطبان حرفه‌ای شعر، شعر سپید امروز ما را مانند غزل‌های غالب غزلسرایان، عرصه‌ای برای بیان فراق‌ها و وصال‌های عاشقانه بدانند. این قضاوت تا حدود زیادی درست است زیرا بیشتر کتاب‌های شعر سپیدی که این روزها منتشر می‌شوند، به بیان احساسات عاشقانه و رمانتیک خلاصه شده‌اند و کمتر شاعری را می‌توان دید که نسبت به رویدادهای سیاسی و اجتماعی زمانه خود حساسیت داشته باشد. این قضاوت البته تا زمانی درست است که مجموعه‌هایی مانند «پای حرف‌های حروف» که انتشارات «سوره مهر» منتشر کرده است را ندیده و نخوانده باشید.  سید محمدامین جعفری حسینی برخلاف بسیاری از شاعران امروز، اتفاقاً بیشترین حجم سروده‌هایش درباره مسائل سیاسی و اجتماعی است. او مانند یک روزنامه‌نگار موفق که به حوادث و رویدادهای روز حساس است، سعی کرده اجتماع پیرامون خود را در شعرش بازتاب دهد. او برای پیامبر(ص) و ائمه(ع) شعر گفته، برای فلسطین و در رد خیانت‌های اعراب هم شعر گفته و برای پیرمردی روستایی که وصیت کرده اعضای بدنش را به بیماران ببخشند، هم شعر گفته است. به همین دلیل اتفاقاً شعر او در غالب موارد وجهی اجتماعی دارد، تا شخصی و حدیث نفس.

شاعری یعنی خطرکردن

سرودن شعر اجتماعی و سیاسی البته خطرات ویژه خود را هم دارد. شاعری که به این حوزه‌ها گرایش دارد، در خطر انحراف از شعر به شعار قرار دارد. مثلاً ممکن است مثل سید محمدامین جعفری در برابر خیانت‌های اعراب چنان به خشم و خروش بیفتد که حاصل آن شعری مانند «جناس» شود که به‌سختی می‌توان آن را شعر دانست. گاهی نیز شاعر ممکن است چنان در مقام وعظ و خطابه غرق شود که از یاد ببرد هر اثر هنری باید با مشارکت مخاطبان کامل شود و برای همین هر شعری به مقداری ابهام هنرمندانه نیاز دارد. حاصل این غفلت می‌تواند شعری شود مانند «با همین خون تازه» که شاعر از بای بسم‌الله تا تای تمت را بیان کرده و چیزی برای کشف و شهود مخاطب باقی نگذاشته است. شعری که تنها یک‌بار خواندن آن کافی است و چیزی برای خوانش‌های بعد ندارد.

آسیب دیگری که این‌گونه شعرها از جمله شعرهای جعفری حسینی را تهدید می‌کند، خطر زیاده‌گویی و اطناب است. شاعر چون در مقام موعظه و توصیف قرار دارد، سعی می‌کند همه حرف‌هایی که می‌شود گفت را بر زبان بیاورد. بسیاری از شعرهای جعفری حسینی می‌توانست موجزتر و در نتیجه هنرمندانه‌تر از چیزی که هست، باشد.

اما شاعر در این مجموعه از توانمندی‌های زبانی خود برای خلق شعر به حد وفور استفاده کرده است. اصولاً زبان‌آوری و فخامت جزو خصوصیات شعری اوست. استفاده از صنایع ادبی را به شیوه‌ای هنرمندانه و زیرکانه بلد است و بویژه از تناسبات واژگانی استفاده‌هایی دقیق کرده است.

به این نمونه‌ها توجه کنید:

در پونه‌های پای قنات تمام آبادی‌ها

در پینه‌های داغ قنوت تمام بی‌تابی‌ها

یا:

همین حرف‌ها را

روزی با عسل اصیل چشمانت

در میان گذاشتم

او همچنین توانسته است با اتکا به قدرتمندی زبانی خود، گاه ترکیبات خوبی در زبان بیافریند که همین آفرینشگری، نشان‌دهنده تسلط و توانایی او در حوزه زبان است:

احتمالاً نزول یکی از همان لبقندها را دیده‌ای

فکرش را بکن!

یکی از ویژگی‌های قابل توجه دیگری که به مدد جعفری آمده و باعث شده حتی تلخ‌ترین شعرهایش نمکی از لطافت داشته باشد، طنزی ظریف و گزنده است که او در شعرهایش به کار می‌برد. این شیوه از طنز، از همان جنس طنزی است که می‌گویند برای خندیدن نیست بلکه برای نیشخند است. طنزی تلخ، تأثیرگذار و ماندگار که شاید اگر جعفری در سروده‌های آینده‌اش بیشتر از آن استفاده کند، بتواند در ارتقای سطح شعرش گامی مهم بردارد. به این پاره شعر که برای رویداد تلخی مانند زلزله بم سروده شده است، دقت کنید و ببینید که استفاده از طنز چگونه به شاعر کمک کرده است:

فکرش را بکن

آن‌قدر مهم شده‌ایم

که در کنار بحث داوری

تجزیه می‌شویم و

تحلیل می‌رویم

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.