خودکشی دو نوجوان در اصفهان که رسانه‌ها از ارتباط آن با یک بازی آنلاین خبر دادند، چند وقتی است که حاشیه‌ ساز شده‌است.

قدس آنلاین- خودکشی دو نوجوان در اصفهان که رسانه‌ها از ارتباط آن با یک بازی آنلاین خبر دادند، چند وقتی است که حاشیه‌ ساز شده‌است. یک مقام نیروی انتظامی نیز این ارتباط را تأیید کرد و ارائه جزئیات بیشتر را به تحقیقات مفصل‌تر حواله داد و یک مسئول دولتی هم از شکاف‌های بین‌نسلی گفت که سبب رخ دادن چنین فجایعی شده‌است. پدر و مادر دخترهای اصفهانی هم به احتمال زیاد رسانه‌ها، پلیس، دولت و یا حتی حکومت را مقصر فاجعه رخ داده برای فرزندانشان می‌دانند.
اما واقعیت آن است که وقتی کلاف سردرگم مسائل فرهنگی و اجتماعی را بررسی کنیم، در آخر به این نتیجه می‌رسیم که «ما همگی مقصریم» ما مقصریم که نتوانستیم در عصر انفجار اطلاعات، خودمان را برای پذیرش ابزارهای جدید آماده کنیم و به جای آن مجبور شده‌ایم عقب‌تر از پدیده‌ها و به دنبال مهار آن‌ها باشیم و دست‌ آخر هم با هزار ضرب و زور مجبوریم که خودمان را با شرایط جدید وفق بدهیم. نوجوان که بودیم، بازی‌ها خودمان از جمله گل‌کوچک و هفت‌سنگ را داشتیم، بازی‌های ما و نسل‌ها قبل از ما؛ عموماً برگرفته از فرهنگ ایرانی و اسلامی بود. کم‌کم بازی‌های هوشمند همچون میکرو، سگا و آتاری جای خود را در بین جامعه باز کرد. ابزارهای جدیدی که نیاز به فرهنگ‌سازی داشتند تا بتوانند مورد بهره‌برداری درست قرار بگیرند؛ اما ما غافل بودیم. نسل بازی‌های رایانه‌ای شوک بزرگ دیگری بود که با هجوم برق آسای بازی‌های موبایلی و اینترنتی تکمیل شد و ما را به موضع انفعال و مدیریت‌های اقتضایی و لحظه‌ای با استفاده از ابزار محدود کردن، برد، اما ما (متشکل از دولت، نهادهای فرهنگ‌ ساز و مردم) برای همگام‌سازی خود با این پدیده‌ها چه کردیم؟ تقریباً هیچ! در حوزه توسعه فناوری‌های ارتباطی با زیرساخت تلفن همراه نیز تقریباً همین وضع حاکم است. ما نه ‌تنها تلاش خاصی برای بومی‌سازی این تکنولوژی‌ها نکردیم و از ظرفیت عظیم فضای مجازی غافل بودیم که در رفتاری منفعلانه و (در مقطعی درست) اقدام به برخوردهای حذفی و فیلترینگ کردیم، اما آیا فیلترینگ راهکار بلندمدتی برای مقابله با ابزارهای ارتباطی نوین است؟ قطعاً خیر!
نبود راهبرد در برخورد با پدیده‌های فرهنگی، چالشی است که چند دهه‌ است درگیر آن هستیم و فضای مجازی به عنوان یک پدیده نوین نیز از این قاعده مستثنی نبوده‌است. اگر روزی با بگیر و ببند می‌خواستیم جلوی گسترش ویدیو و ماهواره را بگیریم و با ایجاد بازارهای زیرزمینی نتوانستیم، امروز هم نمی‌توانیم با مسدود کردن، فیلترینگ و رفتارهای حذفی از این دست، جلوی گسترش استفاده از فضای مجازی را بگیریم. راه‌اندازی نسخه‌های‌وطنی نرم‌افزارهای‌ارتباطی دنیا نیز ایده دیگری است که در همه این سال‌ها تست شده، اما با وجود فواید کوتاه‌مدتی که داشته نتوانسته آن چنان که باید و شاید جایی برای خود باز کند.
در فضای فعلی که کشمکش‌های سیاسی موجب شده حرف‌های کارشناسی بدرستی شنیده نشود، ضروری‌ترین گام، رسیدن به یک فهم مشترک میان مدیران دولتی و نهادهای حاکمیتی به منظور ایجاد وحدت رویه در مواجهه با فضای مجازی است. به طور مثال، ایجاد این باور در بین مدیران که مدیریت فضای مجازی نباید به صورت صددرصدی به خارج از مرزها واگذار شود، یکی از مهم‌ترین دغدغه‌هاست. در سوی دیگر، حذف تفکرات حذفی در برخورد با پدیده‌های نوین ارتباطات اجتماعی نیز باید در بین مدیران و تصمیم‌گیران نهادینه شود.
فرهنگ‌سازی استفاده از رسانه‌های اجتماعی و ارتباطی یا در مفهوم کلی‌تر توجه به رشد سواد رسانه‌ای آحاد جامعه مبحثی است که در سیستم آموزشی کشور مغفول مانده‌است.
مسئله دیگر، کم‌کاری شورای عالی فضای مجازی کشور، به عنوان نهاد بالادستی این حوزه است. از اعضای این شورای عالی که در جایگاه اداری کشور هم‌وزن با شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی امنیت ملی هستند، انتظار می‌رود نسبت به درک دغدغه‌های جدی‌ای که در این حوزه وجود دارد و بهره‌گیری از مشاوره‌های درست، راه درست را برای مدیریت، رصد و پالایش فضای مجازی انتخاب کنند.

*کارشناس مدیریت فرهنگی

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.