همزمان با فرا رسیدن سالروز شهادت حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) بی مناسبت نبود که به واکاوی آثار و برکات مجاهدت های آن حضرت در تداوم مسیر ولایت در گفت وگو با آیت الله سیدعبدالله فاطمی نیا بپردازیم.

امام رضا(علیه السلام) احیاگر سلسله امامت

قدس آنلاین- وقتی صدای نقاره غروب‌ های صحنت قدم‌ هایم را میخکوب می‌ کند، فریاد رضا رضا را در متن نغمه های محزون می‌ شنوم و بغض شکست ه‌ام را تقدیم دیدارت می‌ کنم.

امروز، تنها نه خیابان‌های خراسان که تمام رگ‌های عاشقانت، به گلدسته و رواقت ختم می ‌شود.

خاطره سوزاندن جگرت، تا قیامت از ذهن خاک خراسان بیرون نمی‌ رود.

آهوی دلم دوان دوان می ‌آید و تو آن جگرسوخته ‌ای؛ که آب را به زائرانش هدیه می‌کند؛ زیرا اولاد علی (علیه‌السلام) از عزیزترین‌ های خود می‌ بخشیدند.

من در صحن تو، به دنبال اشاره ‌هایی می‌ گردم که با آن حرف می‌زنی؛ مثل پرواز همان کبوتران که با گندم ‌های محبت تو، عمری است در آسمان صحن و سرایت رهایند.

همزمان با فرا رسیدن سالروز شهادت حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) بی مناسبت نبود که به واکاوی آثار و برکات مجاهدت های آن حضرت در تداوم مسیر ولایت بپردازیم.

گفت وگوی ما را با آیت الله سیدعبدالله فاطمی نیا استاد اخلاق، عرفان و معارف اسلامی در همین زمینه بخوانید.

 استاد فاطمی نیا! یکی از مهمترین آثار پربرکت امام رضا(علیه السلام) تبیین مسئله امامت و ولایت است؛ ‌ جنابعالی چه نکاتی را در این زمینه قابل طرح می دانید؟

همانطور که می دانید، شخصیت معنوی و ملکوتی، فعالیت های علمی و تربیتی، تلاش های اجتماعی و اقدام های سیاسی حضرت رضا(علیه السلام) و احتمالاً فعالیت های نظامی وابستگان حضرت در جای جای کشور بزرگ اسلامی در عصر آن بزرگوار، هر کدام بخشی از تفکر توحیدی و ولایی را گسترش می داد. بی شک، اسلام بدون توحید و ولایت «اسلام کامل» نیست. توحید، ضامن ایمان فردی و نماد حاکمیت خدا بر قلب و رفتار افراد جامعه است؛ ولی توحید بدون ولایت «جامعه اسلامی» پدید نمی آورد و بدون رهایی از سلطه اجتماعی شیاطین و سلاطین، احکام اجتماعی خداوند تعطیل می گردد. و شاید به همین دلیل است که در اجتماع تاریخی نیشابور، امام هشتم از کلمه توحید و ولایت اهل بیت(علیه السلام) سخن گفتند و این دو را شرط مصونیت از هر خطر و امنیّت از عذاب الهی دانستند و از آن به عنوان دژ تسخیر ناپذیر الهی نام بردند.

اما امامت و رهبری از دیدگاه امام رضا(علیه السلام) چه تأثیری در تداوم جهان دارد؟

در اندیشه رضوی، ولایت و امامت فقط یک جایگاه سیاسی، اجتماعی نیست؛ بلکه امام از سوی خدا منصوب می شود. در کتاب شریف اصول کافی، تحت عنوان «کتاب الحجة» حدود دویست و شصت حدیث درباره حجت الهی و امام و پیشوایان معصوم(علیه السلام) آمده و ضرورت و اهمیت و نشانه ها و نقش و جایگاه رهبران الهی را در نظام تکوین و تشریع برشمرده است.

از جمله در اصول کافی جلد اوّل با ترجمه مرحوم استاد سیدجواد مصطفوی، جامع ترین تحلیل از نقش اجتماعی امام و این که امام از سوی خداوند تعیین می شود و از مقام عصمت برخوردار است، تصریح شده است. عبدالعزیز بن مسلم می گوید: ما در ایّام حضرت رضا(علیه السلام) در مرو بودیم. در آغاز ورود، روز جمعه در مسجد جامع انجمن کردیم، حضار مسجد، موضوع امامت را مورد بحث قرار داده و اختلاف بسیار مردم را در آن زمینه بازگو می کردند. من خدمت آقایم رفتم و گفت وگوی مردم را در بحث امامت به عرض شان رساندم. حضرت(علیه السلام) لبخندی زد و فرمود: «ای عبدالعزیز! این مردم نفهمیدند و از آراء صحیح خود فریب خورده و غافل گشتند. همانا خدای عزوجل، پیغمبر خویش را قبض روح نفرمود تا دین را برایش کامل کرد و قرآن را بر او نازل فرمود که بیان هر چیز در اوست. حلال و حرام و حدود و احکام و تمام احتیاجات مردم را در قرآن بیان کرده و فرمود: «مَافَرَّطْنَا فِی الْکِتَبِ مِنْ شَی ءٍ؛ چیزی در این کتاب فرو گذار نکردیم. » و در حجه الوداع که سال آخر عمر پیغمبر(صلی الله علیه و آله) بود این آیه نازل شد «امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را برای شما پسندیدم. ».

 موضوع امامت از کمال دین است و تا پیغمبر(صلی الله علیه و آله) جانشین خود را معرفی نکند تبلیغش را کامل نکرده است و پیغمبر(صلی الله علیه و آله) از دنیا نرفت تا آن که نشانه های دین را برای امتش بیان کرد و راه ایشان را روشن ساخت و آن ها را بر شاه راه حق وا داشت و علی(علیه السلام) را به عنوان پیشوا و امام منصوب کرد و همه احتیاجات امت را بیان کرد. پس هر که گمان کند خدای عزوجل دینش را کامل نکرده، قرآن را رد کرده و هر که قرآن را رد کند به آن کافر است.

پس به همین دلیل است که عصر امام رضا(علیه السلام) ‌ دوران بازگشت امت اسلامی به اندیشه امامت محسوب می شود؟

قطعا همینطور است زیراحضرت تلاش بسیاری برای احیاء و اجرای این فریضه بزرگ الهی داشتند. گویا اراده الهی بر این بود که توطئه های شیطانی عباسیان تمام به خود ایشان بازگردد و تلاش های سیاسی آنان آثار منفی داشته باشد و تیرهای شیطان به سوی خودشان کمانه کند. و ما می بیینیم که شهادت امام کاظم(علیه السلام) امواجی از اعتراض عمومی پدید آورد و محبوبیت و مظلومیت اهل بیت(علیهم السلام) را در جامعه آن روز فزونی بخشید و

 تبعید اجباری امام رضا(علیه السلام) به خراسان خطّ امامت را در شرق و بلاد افغانستان و گرجستان و ترکستان و خراسان بزرگ آن روزگار وسعت بخشید.

 ولایتعهدی تحمیلی بر امام رضا(علیه السلام)، شیعه را از انزوا و تقیه بیرون آورد و جایگاه رسمی و قانونی برای تفکّر پیروان عترت(علیهم السلام) ایجاد کرد.

محافل علمی و مناظرات با پیروان ادیان و مذاهب گوناگون که به منظور محکومیت علمی آن بزرگوار یا سرگرمی علما و دانشمندان برگزار می شد، سرانجام به میدانی برای درخشش شخصیت علمی و اخلاقی امام رضا(علیه السلام) تبدیل گردید و سیمای درخشان آن حضرت را بارزتر کرد.

به حضور تاریخ ساز حضرت در ایران و مناظرات اشاره کردید، این دو مسئله در تبیین ولایت چه نقشی ایفا کردند؟

دو جریان «ولایت عهدی» و «مناظرات علمی» دو حادثه تحمیلی و با انگیزه های نامقدس بود که به قصد «اعتبار زدایی» از حضرت رضا(علیه السلام) برنامه ریزی شد. یکی قداست و زهد و پارسایی امام را هدف گرفته بود و دیگری جایگاه علمی آن حضرت را مورد توجه قرار داده بود. غافل از آن که می خواهند «نور خدا را با دهان هایشان خاموش کنند و خداوند کامل کننده نورش است؛ اگر چه کفّار خوش ندارند». بر همین اساس هر نقشه ای که مأمون برای سلب اعتبار و نفوذ اجتماعی امام می کشید، به مشکلی برای خودش و آفتی برای دولت او تبدیل می شد.

دعوت از امام برای نماز عید فطر، دعوت از امام برای نماز باران، بازگرداندن فدک به فرزندان فاطمه(سلام الله علیها)، هر کدام از سویی اقرار به جایگاه معنوی و حقوق اجتماعی اهل بیت(علیهم السلام) و از سوی دیگر مُهر بطلان بر سلطه بنی امیّه و حکومت جابرانه بنی عباس محسوب می شد.

گویا، این سنت الهی است که موسی(علیه السلام) در کاخ فرعون بزرگ شود و نقشه های شیطانی ستمگران، دامی برای خود آنان باشد. این دو جریان ولایتعهدی و مناظرات علمی هم یک پشتوانه سیاسی، علمی، منطقی و زمینه ساز معرفی امامت و امامان در سراسر تاریخ شد.

و امام رضا(علیه السلام) چه نکاتی را برای تثبیت جایگاه امامت در قرآن مطرح کردند؟

به نکته خوبی اشاره کردید چرا که یکی از اقدام های مهمّ حضرت رضا(علیه السلام) در زمینه معرفت امامت و رهبری، تبیین جایگاه عترت نبوی(صلی الله علیه و آله) در یک مجلس مهمّ علمی با حضور مأمون و گروهی از عالمان عراق و خراسان است. در این مجلس مأمون پرسشی درباره آیه سی و دوم سوره فاطر مطرح می کند و می پرسد: منظور از این بندگان برگزیده که میراث دار کتاب الهی هستند، چه کسانی اند؟ علمای حاضر در مجلس می گویند: منظور همه امت اسلام اند.

 ولی حضرت رضا(علیه السلام) با استناد به ده ها آیه قرآن کریم در آغاز، امتیازهای اهل بیت(علیهم السلام) را بر عموم مردم اثبات می کند و عترت و آل را دارای یک معنا می داند. و می فرماید: از دوازده مورد آیات روشن قرآن غیر از موارد اشارات تفسیری، این چنین آمده که اهل بیت(علیهم السلام) بندگان برگزیده الهی هستند که وارث علوم قرآن اند. در این مجلس بزرگ علمی- سیاسی حضرت به تفصیل، آیات انذار، تطهیر، مباهله، آیه ذی القربی، آیه مودّت و آیاتی از سوره طه را شاهد می آورد که وارثان علوم قرآن و رهبران برگزیده الهی، افرادی خاص از خاندان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) هستند.

بر اساس اسناد و روایات تاریخی گویا امام رضا(علیه السلام) هم در تبیین مسئله امامت به اسناد حدیث هم رجوع داشتند؟

بله همینطور است، امام رضا(علیه السلام) گاهی براساس سنت جاری در آن روز که سلسله راویان قبل از بیان حدیث نقل می کردند، بارها از این روش برای معرفی امامان اهل بیت(علیهم السلام) و جانشینان مشروع پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) استفاده کرد و به جای آن که خود مطلبی را بیان فرماید، از امامان و توسط آنان از رسول گرامی نقل می کرد تا زنجیره مقدس امامت و رهبری مشروع تا رسول اعظم(صلی الله علیه و آله) شناخته شوند.

شیخ صدوق در باب سی و یکم عیون اخبارالرضا بیش از سیصد حدیث را در جلد دوم آن کتاب آورده است که با همین روش، سلسله طلایی راویان از امام هشتم تا شخص پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله) ادامه یافته است. در همین مجموعه بسیاری از احادیث در معرفی جایگاه اهل بیت نبوی(صلی الله علیه و آله) است. برای نمونه حضرت رضا(علیه السلام) از پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) نقل می کند که فرمود: «مَثَل خاندان من در میان شما مَثَل کشتی نوح است. هر کس بر آن نشست نجات یافت و هر کس از آن باز ماند، در آتش افتاد».

 همان گونه که امام رضا(علیه السلام) در زمینه توحید، این اندیشه را دژ استوار خدا می داند و می فرماید: «پدرم از پدرش امام صادق از امام باقر از امام سجاد، از امام حسین از امام علی(علیهم السلام) از پیامبر(صلی الله علیه و آله) از جبرئیل از میکائیل از اسرافیل از لوح از قلم از خداوند تبارک و تعالی نقل فرموده است که ولایت و رهبری علی بن ابیطالب(علیه السلام) دژ محفوظ من است و هر کسی وارد این پایگاه امن شود از آتش من در امان است».

در حقیقت رابطه توحید و ولایت در تفکر رضوی آن چنان نزدیک است که توحید و ولایت هر دو یک نقش را ایفا می کند و هر دو سبب مصونیّت از عذاب الهی است. حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) در سراسر زندگی، چه روزهایی که در مدینه اقامت داشت و چه در مسیر ایران و چه، روزهایی که در خراسان حضور داشت، گام های بلندی در معرفی امامت برداشت؛ آن حضرت امامان قبلی و پس ازخویش و راه های شناخت امام و معیارهای صلاحیت و عصمت پیشوایان بزرگ دین را در میان مردم تبیین کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.