۲۶ آذر ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۴
کد خبر: 579220

روزی دلقکی که در دربار خلیفه هارون الرشید خدمت می‌کرد و او را می‌خنداند- و شاید همان «ابونواس» شاعر معروف که اجازه داشت با خود خلیفه هارون الرشید شوخی کند- نزد خلیفه آمد.

قدس آنلاین- روزی دلقکی که در دربار خلیفه هارون الرشید خدمت می‌کرد و او را می‌خنداند- و شاید همان «ابونواس» شاعر معروف که اجازه داشت با خود خلیفه هارون الرشید شوخی کند- نزد خلیفه آمد. ابونواس مانند اغلب شاعران بسیار خراج و بخشنده بود. همیشه مهمان داشت. سفره‌اش گسترده بود. چهار زن عقدی و ۱۲ کنیز داشت و پیوسته مقروض بود. خلیفه پرسید آیا شعر تازه‌ای سروده‌ای؟ قطعه و غزل یا قصیده‌ای؟ او گفت: به خدا آن قدر در تنگی معیشت گرفتارم که نای و توان قصیده سرودن ندارم. اگر میسر است، دستور فرمایید، مبالغی به حقوق ماهانه من افزوده شود تا بتوانم از عهده‌ معاش همسران و کنیزان و فرزندان خود برآیم.

هارون گفت:‌ای بدذات عیاش مفتخوار؛ حقوق و مواجب بدون قصیده مدحیه نمی‌شود. اساساً خزانه به علت جنگ‌های اخیر ما با رومیان دچار کمبود وجوه شده و من نمی‌توانم حقوق و مواجب تو را بیفزایم. فکری بکن که چه شغلی به تو بدهم؟

ابونواس فکر کرد و گفت: من برای خود پست و مقام تازه‌ای می‌تراشم و بابت آن از طریق جریمه کردن مردم به حقوق و مواجب خود خواهم افزود. قربان به من اجازه دهید در دارالخلافه حضرت خلیفه و شهر بغداد گردش کنم و هر کس را که عیبی مادرزادی یا غیرمادرزادی داشت، جریمه‌اش کنم و کسور مخارج زندگی خود را تأمین کنم.

خلیفه خندید و چون ابونواس را دوست می‌داشت و گزارش‌های خلافی را که درباره او می‌رسید، نادیده می‌گرفت، دستور داد، کاتب بیاید و فرمانی بنویسد که هر کسی عیب و نقصی داشت چه مادرزادی و چه غیره، مبلغی جریمه شود و ابونواس حق دارد، مجازات جریمه را نقداً دریافت کند.

به محض اینکه فرمان امضا شد، ابونواس دست برده، ریش خلیفه را گرفت و گفت از خود عالی حضرت آغاز می‌کنم. دیروز که در محضر خلیفه بودیم، سر ناهار جلوی مردم چند بادگلو رها فرمودید که مخصوصاً جلوی سفرای ترکستان و حبشه و هند بد و بی‌ادبانه بود. بعد هم که دراز کشیدید و استراحت فرمودید، خروپف زیادی کردید که باید هر دو عیب را برطرف کنید. بنابراین التفات فرموده، دو سکه طلا مرحمت کنید. خلیفه خندید و دستور داد دو سکه به او بدهند.

ابونواس راه افتاد. جلوی در، یقه حاجب باشی را گرفت و گفت: تو هم گوژپشت هستی، هم چلاق. چرا در خانه نمی‌نشینی؟ واقعاً مایه آبروریزی است که حاجب دربار این دو عیب را داشته باشد. از تالار که خارج شد، فرمانده کشیک چیان با او سلام و احوالپرسی کرد. یک چشم او بر اثر جنگ با خوارج کور شده بود. او را هم مانند حاجب باشی جریمه کرد و نقداً مبالغ جریمه را که بابت هر عیب یک سکه طلای سرخ بود، گرفت. سپهسالار لشکریان وارد شد. ابونواس با او روبوسی کرد و متوجه شد، دهان آن مرد بسیار بونیاک است. بر او هم عیب گرفت و جریمه‌اش را دریافت کرد.

آن روز ابونواس در خیابان‌ها و کلات بغداد می‌چرخید و هر کس را به گونه‌ای مواخذه و جریمه کرد و هر کس پول نقد نداشت، او را به دکان و حجره و صرافی آشنای خود حواله می‌داد. او می‌رفت و یک دینار طلا را جریمه می‌کرد.

عایدی او در آن روز حدود ۳۰ سکه طلای ناب شد و سرحال و شنگول به خانه رفت.

روزهای بعد نیز در خیابان‌ها و بازارها و کلات شهر می‌گشت و از مغازه‌دار و طواف و میوه فروش و قصاب و نجار به بهانه‌هایی تلکه می‌کرد. آخر ماه درآمد او به حدود ۲۵۰ دینار رسید و وقتی خدمت خلیفه رسید، چون خیالش از نظر معاش آسوده شده بود، قصیده بلند بالایی در وصف خلیفه عادل سروده و به عرض رساند که مورد تمجید قرار گرفت.

هرکس کچل، کور، نیمه کور، ناشنوا، مصدوم، مجروح، از یک پا کوتاه، دهان بویناک، سکسکه زن و یا بادگلو درکن بود، مورد جریمه و اخذ جرایم و عوارض واقع شد و بالاخره ابونواس توانست، تمام بدهی‌های خود را بدهد و سه کنیز زیبای رامشگر خنیاگر خواننده هم خریداری کند و کرجی بزرگی خریداری کرد که شب‌ها با خاصان در آن می‌نشست و روی دجله جولان می‌داد.

مبالغی که در بودجه سال آینده کابنیه دولت پیش‌بینی شده، شباهت زیادی به جریمه تراشی مرحوم ابونواس دارد.

آقای روحانی در نظر دارند، یارانه ۳۰ یا ۲۰ میلیون ایرانی را حذف کنند، عوارض سفر به خارج را در حالی که در دین اسلام به مسلمانان سفر کردن لازم توصیه و شمرده شده به صورت جریمه‌های مضاعف افزوده، بر مشمولانی که به دلایل مختلف نتوانسته‌اند، خدمت سربازی را انجام بدهند، جرایم سنگین وضع کرده‌اند. تا توانسته‌اند، مردم را در تنگنا گذاشته‌اند.

میلیاردها تومان خرج اتینا می‌شود. میلیاردها تومان صرف حقوق می‌شود. حقوق خودی‌ها کمتر از ۱۰ میلیون تومان نیست و معمولاً بالای ۱۵ میلیون تا ۲۰ میلیون و ۲۵ میلیون تومان است.

تکلیف بدهکاران چند صد میلیارد و چند هزار میلیارد تومانی به بانک‌ها روشن نمی‌شود. همه معتقدند، پرداخت حقوق نجومی ادامه دارد. هر روز مقام تازه‌ای مخصوصاً به عنوان مشاور در ساختار دولت خلق می‌شود و به عزیزان چندین میلیون تومان حقوق پرداخت می‌شود. تعداد زیادی سفارتخانه در ممالکی که هیچ رابطه خاصی با آنان نداریم و می‌توان یک سفیر را به عنوان سفیر آکردیته در چند کشور منصوب کرد، دایر است. به تمام کشورهای دنیا که خیال می‌کنیم، طرفدار و معتمد ما هستند، یاری مالی می‌کنیم، اما همان‌ها هنگام مبادا و روزهای حساس کنار مخالفان و دشمنان ایران قرار می‌گیرند.

مالیات بر ارزش افزوده از چلو خورش قیمه بادمجان و چلوکباب کوبیده و هلیم و کله پاچه اخذ می‌شود و باز خزانه مملکت خالی است. دولت با مردم روراست و صاف و صادق نیست. هیچ کس نمی‌داند، آمریکا چند میلیارد دلار پول ما را برگردانده است.

هر روز بازنشستگان و کارگران بیکار شده، جلوی ریاست جمهوری و مجلس و سازمان بازنشستگی اجتماع می‌کنند. بعد دولت در این بی‌پولی صد میلیارد تومان بدهی دو باشگاه ورزشی را پرداخت می‌کند. تلویزیون به یک فوتبالیست پرتغالی ۱۰ هزار یورو حق مصاحبه می‌دهد. همه این کارها وقتی بجاست که مملکت دچار این بحران مالی نباشد. من نمی‌دانم چرا دولت به نمایندگان خدمت منقضی مجلس به جای اینکه وامی بدهد تا بروند در کارهای صنعتی و کشاورزی ایجاد اشتغال و تولید کنند، مرتباً در وزارتخانه‌ها پست‌های مشاور می‌دهد!

مگر دولت چقدر مشاور می‌خواهد؟ دولت مرتباً نان خور اضافه می‌کند و مرتباً از مردم می‌خواهد، کسور صندوق خزانه را پر کنند و از عهده از اینهمه حقوقی بگیر دولت برآیند.

به هر ترتیب این مالیات‌ها و عوارض که مرتباً اضافه می‌شود، مرا یاد ابونواس می‌اندازد و عایداتی که کسب می‌کرد.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.