آمار پایین سرانه کتاب، تعطیلی کتابفروشیها، پر شدن انبارهای کتاب ناشران، بیانگیزگی نویسندگان، قهر مردم با کتاب و نمایشگاههای بیرونق، جملاتی است که هرروز یکی از آنها در نسبت و تعریف «کتاب» قرار میگیرد.

زنجیره رفاقت می‌تواند حال کتاب را بهتر کند

قدس آنلاین- خبرهای مربوط به کتاب به همان اندازه که بلایی خانماسوز جان و مال مردم را در گوشه و کنار کشور می‌گیرد، حال شنوندهاش را بد می‌کند.  

اگرچه فعالیت‌ها و تشکل‌های مردمی مانند امدادگران حرکت‌هایی انجام می‌دهند تا حال و روز کتاب و وضعیت اهالی آن را خوب کنند، اما بازهم کمتر اتفاق می‌افتد که با ناشر، نویسنده و یا کسیکه با کتاب سروکار دارد، صحبت کنیم و او بگوید حال ما خوب است!

مهمترین پرسش که در حالحاضر درمورد کتاب وجود دارد این است که چرا «کتاب» جزو اولویت‌های اولیه مردم ایران نیست و ایرانی‌ها به کتاب بهعنوان یک نیاز توجه نمیکنند؟   

اگر در میان مردم نیاز به کتاب احساس شود و کتاب خریده و خوانده شود، بسیاری از مسائلی که نشر ایران به آن مبتلاست از بین می‌رود. سؤال‌های متعددی درخصوص بینیازی مردم ایران به کتاب وجود دارد. آیا این عدم احساس نیاز به خواندن، بهخاطر معیشت و مسائل اقتصادی است که همه مردم را درگیر خود کرده و آن‌ها را به کتاب بینیاز کرده است؟ بهدلیل گرانی کتاب است؟ یا اینکه کتاب خوبی وجود ندارد!؟    

چرا ایرانی‌ها به کتاب خواندن نیاز ندارند؟

انسان وقتی به مسئلهای احساس نیاز پیدا می‌کند به این فکر نمیکند که چقدر برای رفع نیازش در جیبش پول دارد. وقتی احساس نیاز می‌کند که باید غذا بخورد، غذا می‌خورد و وقتی هم احساس کند باید بخواند، کتابی بهدست می‌گیرد و می‌خواند.  

این‌ها صحبت‌های ناشری است که سال‌های سال در حوزه چاپ و نشر کتاب فعالیت می‌کند و کتابخوان کردن مردم جامعه، دغدغه ذهنیاش است.  

دکتر فرهاد تیمورزاده هم تأیید می‌کند که امروزه کتاب جزو اولویت‌های اصلی زندگی ایرانی‌ها نیست. او با توجه به تجربیاتش موشکافانهتر به تحلیل چرایی این مسئله می‌پردازد. این ناشر می‌گوید: باید دید در جوامع مختلف چه مسئله‌ای در صدر نیاز است که تصمیم‌های فرهنگی  با توجه به آن گرفته می‌شود و مردم هم بهدنبال همین تصمیم‌ها ذائقهشان تغییر می‌کند. برای این پرسش یک پاسخ نمیتوان داد؛ مثلاً می‌بینیم در کشور جنگزدهای مانند افغانستان در زمانیکه تازه رهایی پیدا کرده بود، وقتی نمایشگاه کتاب گذاشته ‌می‌شد، مردم با توجه به همه مشکلات اقتصادیشان از آن بهخوبی استقبال می‌کردند و یا پژوهشگران هندی با آنکه با مشکلات معیشتی مواجه‌اند اما برای آموزش، ارتقای دانش و علم ارزش فوقالعادهای قائل هستند و با حداقل امکانات بازهم تهیه کتاب مورد نیازشان از اولویت‌های اولیهشان است. پس مسئله اقتصادی تنها پاسخ ممکن نیست.  

مدیر مسئول نشر «تیمورزاده» برای اثبات گفته‌هایش ضمن اشاره به زندگی عالمان دینی می‌گوید: راه دور نمیرویم؛ در زندگینامه‌ها و خودنوشت‌های عالمان دینی خودمان هم بارها خواندهایم که آن‌ها گرسنه می‌خوابیدند اما کتاب‌های مورد نیازشان را تهیه می‌کردند، آن هم در آن برهه زمانی که کتاب در دسترس نبود و تهیه آن کار دشواری بود.

 این ناشر در پاسخ این پرسش که پس چه اتفاقی افتاده که ذائقه ایرانی‌ها در چند دهه اخیر تغییر کرده و کتاب جزو نیازهای دستچندم آن‌ها قرار گرفته است، توضیح می‌دهد: موشکافی چنین مبحثی زمانبر است و مجموع مسایل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در این بیتوجهی دخیل است اما من معتقدم هر نوع حرکتی که درمورد کتاب اتفاق می‌افتد، اثر خودش را می‌گذارد و باید تلاش کرد تا کتاب بیش از گذشته مقابل چشم مردم قرار بگیرد. مثلاً اگر بهلحاظ خبری به مسائل مربوط به کتاب پرداخته شود و مردم درکنار شنیدن خبرهای هنری، ورزشی، اقتصادی و سیاسی کمی هم در مورد کتاب خبر بشنوند و بخوانند، متوجه می‌شوند که کتاب هم جزو نیازهای آن‌هاست و خبرساز است!

 تیمورزاده با بیان این نکته ادامه می‌دهد: وقتی در خیابان راه می‌رویم و قدم می‌زنیم، چشم ما به همهچیز می‌افتد غیر از کتاب و کتابفروشی. روزانه درمورد کتاب خبر و حرفی نمیشنویم و آن را در میان کالاهای دیگر نمیبینیم. در اینصورت طبیعی است که کتاب از لیست نیازهای اولیه ما خارج شود.   

حذف نگاه تشریفاتی به کتاب

این ناشر معتقد است حتی ابزار لازم برای کتابخوان کردن مردم وجود ندارد. او توضیح می‌دهد: حدود ۱۰ میلیون دانشآموز در کشور ما مشغول آموزشند اما تعداد کتاب‌های مربوط به این گروه سنی کمتر از این تعداد است؛ یعنی سرانه تولید کتاب کشور در این گروه سنی برای هرنفر بهسختی به یک جلد می‌رسد و این یعنی ما پذیرفتهایم که درطول یکسال، یکعنوان کتاب بهسختی بهدست دانشآموز برسد.

تیمورزاده همچنین به مسئله دیگر تغییر ذائقه ایرانی‌ها اشاره می‌کند. او می‌گوید: نگاه تشریفاتی مسئولان به مقوله کتاب در تغییر ذائقه مردم بیتأثیر نیست. بسیاری از مسئولان صرفاً برای کسب پز فرهنگی و ژست و عکس در همایش‌ها و نمایشگاه‌های مربوط به کتاب حضور پیدا می‌کنند اما برای رونق کتاب و کتابخوانی فعالیت خاص و مؤثری انجام نمیدهند. این مسئله بهعنوان الگو مورد استفاده مردم قرار می‌گیرد و مردم هم همین رفتار را تقلید می‌کنند. با همه این‌ها درطول سال‌ها تلاش برای توسعه کتاب و کتابخوانی متوجه شدیم برای بهبود وضعیت کتاب و هر آنچه مربوط به آن است، نباید به تلاش‌های دولتی و مسئولان فرهنگی تکیه کرد و خود مردم برای احیای کتاب در جامعه باید تلاش کنند.    

این ناشر بر حرکات خودش مردم در زمینه گسترش فرهنگ کتابخوانی تأکید می‌کند و می‌گوید: سادهترین کاری هم که هرکدام از ما می‌توانیم در اینمورد انجام دهیم این است که هریک از ما تصمیم بگیریم حداقل یک کتاب بخریم و بخوانیم و اگر مناسب بود، آن را به دوستمان بدهیم تا او هم بخواند. این زنجیره رفاقت می‌تواند حال کتاب را روز به روز بهتر کند.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.