اهواز_ متن تعزیه های پدر را می نوشت، پدرش گاهی قطعه هایی که فراموش می کرد فی البداهه جایگزین آن می سرود. این موضوع جرقه ای شد تا زمانی که پدر قطعه را به یاد نمی آورد دخترک سرآینده شود.

حق شاعران خوزستان در گمنام ماندن نیست

قدس آنلاین_گروه استانها_حدیث کریمی؛ میترا داودی نیا زمستان ۱۳۴۸ در شهرستان اهواز چشم به جهان گشود. ازکودکی شعر می سرود؛ همیشه انشاهایش با یکی دو بیت شعر شبیه به متن پایان می یافت.

این شاعر در گفت و گو با خبرنگار قدس آنلاین با بیان اینکه از تکنیک ها، وزن و قافیه شناختی نداشتم، می گوید: پدرم تعزیه خوان و ذاکر امام حسین (ع) بود و چون سواد نداشت تعزیه هایش را من می نوشتم و برایش می خواندم و او حفظ می کرد. گاهی که قطعه ای را فراموشش می شد، همان زمان فی البداهه به جای آن قطعه ای مشابه می سرود. آنجا علاقمند به سرودن شدم تا زمانی که پدرم قطعه هایی را فراموش می کند من قطعه ای مشابه بسرایم.

او در پاسخ به اینکه مشوق اصلی در ارتباط با شعر شما که بود، اظهار می کند: سال چهارم دبیرستان مرحوم استاد محمد شیدا دبیر ادبیات مان بود و چون همیشه زیرانشاهایم شعر می نوشتم مرا به انجمن ادبی شیدا معرفی کرد و و در این عرصه وی مشوق اصلی ام بود.

سرودن شعر همیشه برایم لذت بخش بوده ​

داودی نیا در پاسخ به خبرنگار قدس مبنی بر اینکه بهترین و بدترین اتفاقی که برایتان در رابطه با شعر گفتن پیش آمده چه بود ؟ می افزاید: بهترین اتفاق با چاپ مجموعه ی اشعارم « ابری ترین احساس من » امسال برایم رقم خورد، اما سرودن شعر همیشه برایم لذت بخش بوده و خاطره ی بدی از شعر ندارم.

او در خصوص اینکه چند شعر تا کنون سروده اید و کدام آنها تایید شده ارشاد بوده اند؟ عنوان می کند: شعر زیاد سروده ام و قابل شمارش نیست. اما همه را به ارشاد ندادم که بخواهند تایید یا رد شوند. فقط امسال حدود ۶۲  شعر برای کتابم فرستادم که همگی بدون حذف حتی یک کلمه تایید شدند و به چاپ رسیدند.

داودی نیا شعر را اولویت سوم زندگی اش می داند و اذعان می کند: خانواده و کارم اولویت های اول و دوم زندگی ام هستند و اکنون نیز مسئول صفحه ی ادبی مجله ی اطلسی ها هستم.

این شاعر در پاسخ به اینکه تاکنون توانست در جشنواره یا مسابقه ای به جهت سرودن شعرهایتان جایزه ای کسب کنید؟ تصریح می کند: فقط یکبار سال ۸۷ در همایش شعر «جنوب هندیجان» شرکت کردم و « مقام سوم شایسته تقدیر» را کسب کرده ام و بعد از آن دیگر در هیچ مسابقه ای شرکت نکرده ام.

او در توصیه ای به شاعران تازه کار می گوید: یکی از مهم ترین مواردی که می تواند به پیشرفت شاعران کمک کند مطالعه ی زیاد است.

این شاعر با بیان اینکه مشغله ها، مشکلات کار و زندگی زیاد موجب کم شدن مطالعه ام می شود، ادامه می دهد: خواه ناخواه این موضوع باعث فاصله گیری من از شعر و در نتیجه پس رفتم می شود و بالعکس زمانی مشکلات کمتر، وقت و فکرم آزاد باشد و یک انگیزه ی قوی و محرک داشته باشم پیشرفتم بیشتر می شود.

او با اشاره به اینکه مشکلات حوزه شاعران خوزستان بسیارند، خاطرنشان می کند: بسیاری از شاعران خوزستان گمنام مانده اند، این حق شان نیست و فقط چون پایتخت نشین نیستند. نه صدا و سیمای از آن ها دعوت می کند و نه کتاب شان در سراسرکشور توزیع می شود. 

داودی نیا در ادامه با اشاره به اینکه در طول این ۲۵ سال که شعر می گویم، نتوانستم کتابم را چاپ کنم ؛ عنوان می کند: کسی حمایتم نکرد و چاپ کتابم که با بیشتر شعرهایش خاطره داشتم و در زمان خود شاهکار بود از دور خارج شد. 

شاعران حمایت نمی شوند

این شاعر با بیان اینکه مدت هاست از شعر و انجمن های شعر دوری کرده ام، تصریح می کند: همانند اینکه زنده به گوری بوده ام، گاهی بعضی از دوستان سراغی از من می گرفتند تا این که اسفند ماه سال قبل در مراسم زنده یاد استاد شیدا دوستان شاعرم مرا دوره کردند وگله از نبودنم کردند.

او ادامه می دهد: گله از حمایت نشدنم کردم، چرا نباید کتابم را تا زنده ام، چاپ کنند، وقتی مردم یادشان می آید، من بوده ام، شاعر دوست دارد تا زنده است کتابش را ببیند و از آن لذت ببرند.  «وحیدکیانی» «مدیر مسئول نشر الیما» گفت من کتابت را چاپ می کنم، به قولش پایند ماند و تیرماه امسال از کتابم رونمایی شد.

داودی نیا اذعان می کند: این فقط حرف من نیست حرف دل خیلی از شاعران است. چرا ارشاد و یا حوزه هنری خوزستان نباید از شاعران حمایت کند ولی امسال در نمایشگاه کتاب خوزستان کار خوبی دیدم پنج کتاب از بیشتر شاعران خوزستانی مشترک، گرد آوری شده و به چاپ رسید. این خیلی خوب است حداقل کمی دوستان شاعر دیده می شوند.

داودی نیا در پایان برای همه شاعران آرزوی موفقیت در شعر و زندگی شان کرد و عنوان می کند: از همسرم و فرزندانم به پاس زحمات و همراهی صمیمان شان در تمام این سالها پا به پای من بودند، از نشرالیما و وحید کیانی که کتاب مرا به چاپ رساند و شما اصحاب رسانه هم به جهت توجه به حوزه شعر صمیمانه تشکر می کنم .

شاعر خوزستانی با ابراز خوشحالی عنوان می کند: به تازگی صاحب نوه شده است و اکنون در حال شعر سرودن برای نوه عزیزم جانان هستم

پلک بگشا عزیزجان من

به جهانم  خوش امدی « ای جان»

پا بروی دو چشم من بگذار

جان فدایت عروسک «مرجان»

عشق یعنی صدای خنده ی تو

عشق یعنی نگاه تو جانان

عشق یعنی نفس نفس با تو

بوسه بر روی ماه تو، جانان

تو نبودی غزل جهنم بود

واژه ها بی دلیل  می مردند

کلماتم شبیه ساعت درد

روی غم ،ساده، چرخ می خوردند

به جهانم بهار نازل شد

عالمی ناز نوبرانه گرفت

آمدی واژه هام رنگی شد

زندگی رنگ عاشقانه گرفت

خنده ات را به باد هم نسپر

باد هم انقلاب خواهد کرد

کودتای نگاه زیبایت

یک جهان را مجاب خواهد کرد

خنده ات مثل دانه ی تسبیح

بر نگاهم سوار خواهد شد

تار و پودم شبیه دست دعا

به نگاهت دچارخواهد شد

من به چشمت دخیل میبندم

اشک هایم چه وقت نشناسند

لابلای هزار توی بهشت

چشم هایم سفیراحساسند

جان فدایت، عزیز، جانانم!

من تورا روح عشق می دانم

دوستت دارم ای الهه ی عشق

تا ابد شاعر تو می مانم ...

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.