۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۲
کد خبر: 589989

فردینانان دوسوسور معتقد است: «معنا به واژگان تعلق ندارد بلکه به یک رشته از مفاهیم چندگانه تعلق دارد». درحقیقت معنا به دلیل وجود اختلاف‌ها پدید می‌آید، نه به دلیل هویت فردی‌اش. براین اساس، زبان یک سیستم مستقل و آزاد دارد و در یک قالب و چارچوب از پیش تعیین شده، نمی‌گنجد.

قدس آنلاین-هایدگر معتقد است: «این انسان نیست که درباره زبان صحبت می‌کند، این زبان است که درباره انسان سخن می‌گوید». هر انسان به محض مواجه شدن با زبان، با حجم غیرقابل تصوری معنا مواجه می‌شود. در این ارتباط، ویژگی زبان بدین ترتیب مطرح می‌گردد: الف: زبان به عنوان یک سیستم مستقل و فعال و  ب: زبان به عنوان مخزنی از مفاهیم و مضامین فرهنگی.

طبق نظر پساساختارگرایان، انسان بدین ترتیب می‌تواند از جهان هستی پیرامون خود، به شناخت اصولی دست یابد. آنان می‌گویند زبان چونان حاکمی‌ است که درک انسان را تحت نظارت خود دارد. در چنین شرایطی، این نویسنده است که تحت سیطره زبان قرار می‌گیرد. این زبان است که نظارت اصلی بر همه چیز را برعهده دارد نه نویسنده. براین اساس مفاهیم مطرح شده در آثار، جنبه فردی پیدا نمی‌کنند، بلکه برای همگان قابل استفاده و بیانگر فرهنگ و باورهای مردمند. طبق نظر آنها، مفاهیم متعلق به بازی‌هایی‌ست که زبان را تحت نظارت خود دارند. تمامی ‌موارد ذکر شده، از کنترل انسان ـ ‌و به نوعی، نویسنده ‌ـ خارج است. چنین استنباط می‌شود که نویسنده جایگاه ناپایدار و ضعیفی در اختیار دارد. در حقیقت، وی چونان ابزاری است که در اختیار زبان قرار دارد، تا به وسیله او معانی و مفاهیم نهفته در زبان برملا گردد. برخی از نظریه‌پردازان معاصر بر این اعتقاد پافشاری می‌کنند که هر متن، از مجموعه پیچیده مفاهیم فرهنگی انباشته شده است. بارت، نویسنده را چونان کاتبی می‌داند که تنها آنچه را از قبل وجود داشته مطرح می‌سازد و خود چیزی بر زبان و مفاهیم فرهنگی نهفته بر آن اضافه نمی‌کند. از جانب دیگر، رولان بارت در مقاله‌ای تحت عنوان «از کار به متن» مدعی است که از طریق علم نشانه‌شناسی می‌توان مضامین نهفته در متن را به دست آورد. اگر در متن، مفاهیم آشکارا مطرح گشته بود می‌توان از طریق واژه‌شناسی در پی آن رفت و اگر هم در متن نهفته بود باید به تفسیر و تأویل آن پرداخت.

همان طور که در بالا اشاره شده، بارت متن را کاملاً نمادین می‌داند و چنین اظهار می‌دارد که هر پدیده‌ای که سرشت آن تماماً نمادهای خیال، اعتقاد و درک باشد، متن به حساب می‌آید. او می‌گوید متن یا زبان، ارتباط تنگاتنگی دارد و چونان زبان دارای ساختار و اسکلت‌بندی منعطف است اما فاقد هر گونه حد و مرز است و هیچ گونه مرکزیت ندارد. او از متن این توقع را دارد که فاصله میان نوشتن و خواندن را کاهش دهد. بارت متن را منحصر به ادبیات نمی‌داند و چنین می‌گوید که متن را نمی‌توان در قالبی خاص گنجاند. پیروان مکتب «مرگ نویسنده»، به صراحت ادعا می‌کنند که نویسنده ناعادلانه متن را از آنِ خود می‌داند و آن را به تصرف خود درآورده است. مخالفان چنین نظریه‌ای، مؤلف را مالک اصلی متن می‌دانند و از همگان می‌خواهند تا به نیت‌ها و اهداف نویسنده احترام گذاشته شود. با توجه به تمامی‌جوسازی‌های پیروان «مرگ نویسنده»، جامعه همچنان اثر را حق مشروع نویسنده می‌داند و آن چنان به اعتقادات پساساختارگرایان و سایر نحله‌های ادبی دیگر، توجه ندارد.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.