«به فکر شغل دیگری باشید»... شغل... چندبار این کلمه عجیب را مزه مزه می کنم... و خواندن را از سر می گیرم!

قدس آنلاین - گروه استانها - رقیه توسلی: توئیت خبرنگاری را که نوشته مدیرمسول شان تیرخلاص را زده و گفته «با این اوضاع کاغذ و یارانه محدود، تا آخر سال روزنامه تعطیل می شود، به فکر شغل دیگری باشید.»

سوالی که برایم ایجاد می شود این است؛ نویسندگان و خبرنگاران مگر شاغلند؟ آن هم با اسکناس های لاجانی که شاید آخر ماه کف دست قلم شان بگذارند یا نه؟ آن هم با این سرانه درآمدی گریه دار و میانگین حقوقی که کماکان نشان می دهد متاسفانه این قشر، زیرخط جا خوش کرده اند! زیر خط فقر!

یا اینکه اصلا از این قشر فرهنگی، سازمان و ارگانی مگر حمایت می کند؟ که جواب آن هم منفی است. از عزیزانی که خستگی ناپذیر - هرروز - پا دررکاب نوشتن اند... با کم و کمتر می سازند... ساده گذران عمر می کنند و یک جورهایی مدام با دلهره ی بی پولی و بیکاری دست به گریبان اند... .

نه بیمه درست درمانی! نه امنیت خاطری! نه حقوقی که ماهانه نشان بدهد شاغل اند! و نه صندوق و تشکیلاتی که به وقت تعطیلی و مشکلات مالی بشود به آنجا پناه بُرد و استمداد طلبید؟

پس خبر آخر اینکه؛ سالی که پیش روست از کسب و کار خبری نیست! و روزنامه و نشریه و مجله ات - پیش پیش - عیدانه ات را تقدیم کرده اند!

پس خبر اینکه؛ سرمایه گذاری روی کلمه و کاغذ و فرهنگ، اقتصادی و به نفع جیب، تمام نمی شود! و اهالی نوشتن همیشه - هشت شان - گرو نُه شان است و گران بودن کاغذ این روزها عجیب جای همه حرف می زند و خبرنگارها دلخون ترند!

و حُسن ختام اینکه؛ پس نردبان نوشتن، لَق است و یارانه ها، چاق و چله نیستند و سوددهی ندارد این بازار و برای فرار از افسردگی خفیف و شدید، تا اطلاع ثانوی باید دور و بر قلم نپلکید! چون آسمان این حکایت همه جا تیره و تار است و تحریریه تازه ای هم در کار نیست!

مگر اینکه... مگر اینکه، فضای غیرکاغذی و رسانه های اینترنتی پا پیش بگذارند و باز آزمون و خطای دیگری به پا شود...

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.