اهواز- از قرار معلوم خوزستان مقر نارضایتی حاصل از حقوق های عقب مانده کارگران و عادی شدن پایمالی حقوقی که احقاق نمی شوند است.

قدس آنلاین- گروه استانها- مریم کروشاوی؛ از قرار معلوم خوزستان مقر نارضایتی حاصل از حقوق های عقب مانده کارگران و عادی شدن پایمالی حقوقی که احقاق نمی شوند است. از وعده های رفع بی نانی سفره های کارگران که سال به سال تمدید می شود تا قرص مسکن هایی که تنها برای آرام کردن جو جهت سو استفاده نکردن دشمن داده می شود.

با نزدیک شدن به اتمام سال و لزوم به احقاق حقوق پایان سال هر فرد مشغول به کار، اینبار صدای اعتراض کارگران شهرداری سربندر بعد از اعتراضات کارگران شهرداری اکثر نقاط خوزستان از هر صدای ترقه شادی بیشتر به گوش می رسد. پس از تجمع های مکرر کارگران، سرانجام موج قول های کهنه مبنی بر اینکه فلان مقدار مبلغ برای رفع مشکلات کارگران در نظر گرفته شده است دوباره به خروش افتادند تا منجر به عقب نشینی مقطعی کارگرانی شوند که چندین ماه است از کوچک ترین حق مسلم خود بازمانده اند، اما کو تا گاو شدن گوساله ها.

 پچ پچ های فساد این ارگان ها بلند تر از یک فریاد به گوش همگان رسیده اما انتظار وقوع معجزه بدون سینه سپر کردن و اقدام برای ریشه کن کردن آن، فضای توسعه این فساد را روز به روز گسترده تر می کند. به جرات می توان گفت اکنون تنها مسئله بی اهمیت در این موضوع، کارگران هستند همان حلقه از هم گسیخته و گم شده ای که با تزریق انگیزه به آن ها می توان نظافت و اهتمام به  شهر را نیز دوباره راه اندازی کرد اما با تاملی بیشتر می توان به این مسئله پی برد که، نه، این ها کارگران شرکت کله گنده کشور نیستند که صدای رسا و گوش شنوایی برای باز پس گیری حق طبیعی خود داشته باشند. مهم نیست که بیشتر کار و تلاش کنند و بی اهمیت تر از همه نامی از آن ها برده نمی شود پس برای آستین همت بالا زدن وقت زیاد است و تا دو روز دیگر موج حق خواهی ها از خروش خواهد افتاد.

به ظاهر این تنها یک عیب اقتصادی است اما دیری نخواهد گذشته که لایه های پنهانی عیوب دیگر این مسئله که جامعه در برهه های زمانی مختلف از آن متضرر شده است سر باز می کنند و بیشتر از هر عیبی به چشم می خورند. اگر از زشتی هایی که برای کوچه و خیابان ها ساخته شد بگذریم، الحق نمی توان شاهد اضافه کردن باری سنگین تر به خیل عظیم مشکلات اقتصادی در عین سنگین بودن کفه ترازوی بیکاری است، باشیم.

بی شک این عرصه اگر سودآور نبود هیچ رگ غیرتی برای پیش بردن چنین شرایط سخت در یک سیستم فاسد، سبز نمی شد. کاش کمی از سودهای به جیب رفته سهم فرزندان و خانواده های بی دفاع کارگرانی می شد که ید طولایی در لابی گری جهت پر کردن کیسه خود ندارند. کاش پیش گیری درمانی را کنیم که مرور زمان زخمش را طوری کهنه نکند که مجبور به قطع عضو شویم. ای کاش بفهمند که جامعه با این حجم اشباع شده است درماندگی دیگر پذیرش بار اضافه بلاتکلیفی را ندارد. ای کاش های کارگران شهرداری از فسادی که یقه بی گناه ترین عضو خود که همان کارگران هستند را به سختی گرفته و هیچ واسطه گری جرات متفرق کردن آن ها را ندارد، شاید خود این کارگران هم در پی مدام فریاد زدن هایی که دادرسی هم ندارد نباشند، اگراجبارآنها را واردار نکند.          


 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.