اصفهان-مدیر گروه پژوهشی مطالعات تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با انتقاد از غلبه بعد نظری و تئوریک مطالعات تمدنی بر بعد عینیت گرایانه آن در ایران، گفت: در مطالعات عینیت گرایانه، تمدن به مثابه رویکرد تحلیل و بررسی رویدادها در ‏جوامع است و می توان از مختصات رویکرد تمدنی به عنوان الگویی برای تحلیل مسائل اجتماعی‏بهره برد.

یکه تازی بعد نظری مطالعات تمدنی در ایران

به گزارش قدس آنلاین و به نقل از روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان، محمدرضا بهمنی با بیان اینکه دو نوع گونه شناسی کلی برای مطالعات تمدنی در کشور وجود دارد، ‌گفت: گونه اول از مطالعات تمدنی با دغدغه مراکز و پژوهشگران تاریخ به موضوعات تاریخ تمدن اقبال بیشتری نشان داده و به مطالعه عوامل حدوث، بقاء و زوال تمدن­ها پرداخته­ اند و به نوعی اساساً مطالعات تمدنی را قسمتی از مطالعات تاریخی می­دانند.

وی ادامه داد: بخشی قابل توجهی از آثار تمدنی و جمعی از شخصیت­هایی که ورود به موضوع تمدن داشته­ اند به این گونه از مطالعات تمدنی تعلق دارند، گونه­ دوم از پژوهش­ها و مطالعات تمدنی نیز از حیث مفهوم­ شناسی به بررسی و تعریف «چیستی تمدن» پرداخته ­اند.

مدیر گروه پژوهشی مطالعات تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: در گونه دوم از مطالعات تمدنی، هم گرایش­های «واژه ­شناسانه» و هم گرایش­های «ماهیت ­شناسانه» در موضوع تمدن وجود دارد. در واژه­پردازی تمدن، در کنار بررسی چیستی تمدن، به بررسی چیستی فرهنگ و نسبت آن با تمدن نیز پرداخته شده است، همچنین صاحبان گرایش­های ماهیت­ شناسانه در بررسی چیستی تمدن به عناصر درونی تمدن­ها و نقش و جایگاه عناصری مانند اخلاق و دین و زبان در تمدن ها پرداخته اند.

بهمنی، تنوع نگاه به مطالعات تمدنی را منحصر به کشور ما ندانست و اظهار داشت: ‌اساساً دغدغه اندیشمندان در عرصه مطالعات تمدنی را در گونه­ شناسی ­ها می ­توان ردیابی کرد، اما نکته مهم‌ «غلبه بعد نظری و تئوریک در مطالعات تمدنی» در ایران است که این ویژگی مشترک در همه انواع گونه­ های مطالعات تمدنی در عرصه پژوهشی کشور مشاهده می شود.

وی بیان داشت: تمدن در ایران به عنوان یک موضوع و بیشتر از بعد نظری و انتزاعی در دستور کار مراکز علمی و پژوهشی قرار گرفته است و این در حالی است که در سیر تکوین مطالعات تمدنی در دهه­های اخیر، نگرش نوپیدایی مورد توجه قرار گرفته است که میتوان آن را «انضمامی و عینیت­ گرایانه شدن مطالعات تمدنی» نامید.

مدیر گروه پژوهشی مطالعات تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ابراز داشت: در مطالعات عینیت گرایانه، تمدن به مثابه رویکرد و رهیافت تحلیل و بررسی رویدادها و پدیده­ های جاری در جوامع تعریف می ­شود که باید برای تبیین و تقویت این نگرش بدیل در قبال نگرش مرسوم در حوزه مطالعات تمدنی تلاش شود تا مطالعات تمدنی، از نوع مطالعات نظری و انتزاعی صرف به سوی مطالعات عینی و انضمامی حرکت کند.

بهمنی، روش تحلیل مضمون را روشی مناسب برای گونه شناسی و بررسی سیر تکوین مطالعات تمدنی دانست و گفت: تحلیل مضمون، روشی برای شناخت، تحلیل و گزارش الگوهای موجود در داده های کیفی است ‌و ضمن تحلیل داده های متنی، داده های پراکنده و متنوع را به داده های غنی و تفصیلی تبدیل ‌می کند و ما برای شناسایی مختصات مفهومی «رویکرد تمدنی» از این روش استفاده کردیم.

خوانشی از مضامین کلیدی در تمدن­ پژوهی

وی اظهار داشت: بنابر بازشناسی و توصیف گونه­ های مطالعات تمدنی در بررسی مفهومی و اصطلاحی تمدن، دو مقوله مفهومی را می­توان از هم تمیز داد، در مقوله اول؛ تمدن به مثابه یک موضوع اجتماعی و در مقوله دوم؛ تمدن به مثابه یک رویکرد، مورد نظر است.

مدیر گروه پژوهشی مطالعات تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بیان داشت: تعیین مؤلفه ­ها و مختصات رویکرد تمدنی از رهگذر تحلیل مفاهیمی است که در مطالعات تمدن به مثابه موضوع، مورد توجه و بررسی تمدن پژوهان قرار گرفته اند و لذا در یک تحلیل و طبقه­ بندی مفهومی، چهار مضمون کلیدی را می­توان برجسته کرد که اولین آن ها تمدن به مثابه «پدیده­ای تاریخی» است.

بهمنی، تمدن به مثابه «فرآیند حرکت به وضعیت برتر» را به عنوان دومین مضمون معرفی کرد و گفت: تمدن به مثابه «نظام­واره­ های زنده اجتماعی» و تمدن به مثابه «سلوک زیست و تعامل گروه­های انسانی» به عنوان مضامین سوم و چهارم مطرح هستند.

وی افزود: هدف ما باید استخراج یک مدل مفهومی از طریق ارائه مستندات و تحلیل های ثانویه و استفاده از مختصات رویکرد تمدنی به عنوان الگویی برای تحلیل مسائل اجتماعی باشد.

مدیر گروه پژوهشی مطالعات تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: حرکت از تمدن به مثابه موضوع به طرف تمدن به مثابه رویکرد، به معنی نادیده انگاری پیشینه مطالعاتی تمدن به مثابه موضوع نیست، بلکه یک حرکت غنابخش و انضمامی کردن مفاهیم نظری تمدن است.

بهمنی، شناخت و لحاظ همه اجزای سیستم و نه برخی از آن ها (جامع نگری) و شناخت روابط عمودی و افقی اجزاء و عناصر (نظام واره گی) ‌ را از مهمترین مضامین مفهومی مشترک با رویکرد سیستمی دانست و افزود: این مضامین می توانند تبیین کننده وجه تمایز رویکرد تمدنی با سایر رویکردها مانند رویکرد سیستمی باشند.

‌وی موضوعیت حرکت و پیشرفت جوامع انسانی (نگاه فرآیندی و تاریخی به تمدن)، ‌عاملیت گروه های انسانی در پیشرفت جوامع (نقش گروه ها و نه فقط افراد انسانی در حرکت ‌تمدنی)، محوریت مناسبات انسانی(سبک و سلوک زیست اجتماعی) در پیشرفت جوامع (تمدن به مثابه ‌مناسبات انسانی) ‌ و طریقیت نظام های اجتماعی در پیشرفت جوامع (تمدن به مثابه سازه ها و نظام های اجتماعی) ‌ را در زمره مضامین اختصاصی رویکرد تمدنی طبقه بندی کرد و اظهار داشت: رویکرد تمدنی ارزش افزوده هایی ‌نسبت به رویکرد سیستمی دارد. ‌

مدیر گروه پژوهشی مطالعات تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تأکید کرد: ارزش افزوده های رویکرد تمدنی عمدتاً ناظر به پیشرفت و بهبود زیست انسانی بر محور مطلوبیت ­بخشی به مناسبات انسانی و پایدارسازی آن مناسبات از طریق نظام­ها و ساختارهای اجتماعی معنا می­یابد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.