سخن گفتن و نوشتن از شخصیت بزرگی که خداوند او را به خطاب «إنّک لَعَلی خُلُق عظیم» ستوده است، چه معنا دارد و آیا هرگز وصف آن حضرت ممکن است؟ به قول والد معظم «ز فکرش وهم در زجرت * ز وصفش، عقل در حیرت». اگر سخنی هم می‌گوییم، نه برای این است که ذرّه‌وار، خورشید جهانتاب وجود مبارک حضرت را مدح کنیم یا قطره‌سان، عظمت اقیانوس‌ها را وصف نماییم، بلکه بدین خاطر است که از این رهگذر، قلوبمان را جلا بخشیم.

رسول صلح و مهربانی

بسم الله الرحمن الرحیم
ما إن مَدَحتُ مُحمّداً بِمَقَالَتی * لکِن مَدَحتُ مَقَالَتی بِمُحَمَّد
سخن گفتن و نوشتن از شخصیت بزرگی که خداوند او را به خطاب «إنّک لَعَلی خُلُق عظیم» ستوده است، چه معنا دارد و آیا هرگز وصف آن حضرت ممکن است؟ به قول والد معظم «ز فکرش وهم در زجرت * ز وصفش، عقل در حیرت».
اگر سخنی هم می‌گوییم، نه برای این است که ذرّه‌وار، خورشید جهانتاب وجود مبارک حضرت را مدح کنیم یا قطره‌سان، عظمت اقیانوس‌ها را وصف نماییم، بلکه بدین خاطر است که از این رهگذر، قلوبمان را جلا بخشیم.
اصلاً همه مدح‌ها مدح اوست و همه کتاب‌های اسلامی، ستایش او. تمام سیره‌ها و تواریخ و مدح‌هایی که از قرآن، از اسلام و از حقایق اسلام شده، مدح محمّد(ص) است.
یکی از گنجینه‌های بسیار بزرگ و بی‌نظیر ادب و هنر اسلامی، اشعار و قصایدی است که در مدح آن حضرت سروده شده است.
دلنشین‌تر و واقعی‌ترین اشعار را شعرای مسلمان و غیرمسلمان از عرب و عجم در مدح آن حضرت سروده‌اند، که وقتی انسان می‌خواند، غرق نشاط و افتخار و مباهات می‌شود و احساسات و شعور اسلامی را بیدار می‌سازد.
ببینید «شبلی شمیل» چگونه آن حضرت را مدح کرده است و در قصیده‌اش و در منطق خودش او را انسان مافوق می‌شمارد و می‌گوید: «من دونه الأبطال فی کل الوری* من حاضر او غائب او آت».
شعرای عرب هم در مدح آن حضرت و مناقب و فضایل بیکران ایشان بسیار شعر و نثر سروده و نوشته‌اند، به طور مثال شاعر عرب احمد الشوقی در سروده‌ خود می‌گوید:
ولد الهدی فالکائنات ضیاء * و فم الزمان تبسم و ثناء
الروح و الملأ الملائک حوله * للدّین والدّنیا به بشراء
والعرش یزهو والحظیرة تزدهی * و المنتهی والسدرة العصماء
هزارها قصیده آبدار و شیوا و پرمعنی و شورانگیز و فنی و دقیق شعرای عرب و عجم در این موضوع است.
حتّی بیگانگان هم در مقابل عظمت‌های وجود پیغمبر ناچار به اعتراف شده‌اند. آنجا که «کارلایل» در کتاب الأبطال، وقتی از هر صنفی، قهرمان آن صنف، یعنی کسی را که در آن صنف موفق بوده است نام می‌برد، مثل البطل فی صورة القائد، می‌رسد به اینجا که «البطل فی صورة النبی» یعنی قهرمان پیغمبران. در آنجا نه حضرت موسی را می‌گوید و نه حضرت عیسی، و نه حضرت ابراهیم را بلکه می‌گوید: قهرمان نبوّت و پیغمبری، محمّد است.
یا محقق غیرمسلمان «جورج برنارد شاو» می‌گوید: «واجب است محمّد نجات‌دهنده انسانیّت خوانده شود. من عقیده دارم اگر مردی مانند او رهبری عالم جدید را عهده‌دار شود، در حلّ مشکلات و دشواری‌های کنونی به‌طوری که تمام مردم عالم در سعادت و صلح و سازش زندگی کنند، پیروز و موفّق می‌شود. محمّد کامل‌ترین افراد بشر است از گذشتگان و معاصران و همانند او در آیندگان نیز تصوّر ‌نمی‌شود».
ولی دیگران هر چه بگویند و ما هر چه بگوییم، قرآن از همه بالاتر فرموده است: «لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ».
باید مثل امیرالمؤمنین(علیه الصلوة و السلام) پیغمبر را وصف کنند: «إِنَّ اللهَ تَعَالَی بَعَثَ مُحَمَّداً نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ وَ أَمِیناً عَلَی‌ التَّنْزِیلِ‌ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَی شَرِّ دِینٍ وَ فِی شَرِّ دَارٍ مُنِیخُونَ بَیْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَیَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْکَدِرَ وَ تَأْکُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکُمْ الْأَصْنَامُ فِیکُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِکُمْ مَعْصُوبَة».
امّید آنکه در دنیای فعلی، مسلمانان فداکار بخصوص نسل جوان، رسالت صلح و مهربانی و عدالت آن حضرت را به مردم دنیا برسانند و اعصار طلایی ایمان و عمل را متعهّدانه تجدید نمایند.
در پایان، چند بیتی از مرحوم والد معظم، در مدح آن حضرت، تقدیم می‌دارم:
غرض از آیه طس، مراد از انتشار دین
بهای گلشن ایمان، صفای روضه رضوان
جهان را جان و هم جانان، ولایش عروة الوثقی
ز نورش ماه تابنده، ز مهرش مهر رخشنده
ملاذ یونس و موسی، پناه یوسف و یحیی
غیاث یوشع و عیسی، مغیث آدم و حوا
ز فکرش وهم در زجرت، ز وصفش عقل در حیرت
به مدحش مانده در لکنت، ز «صافی» منطق گویا.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.