۲۹ فروردین ۱۳۹۷ - ۱۱:۲۲
کد خبر: 596425

«برجی» راوی ستمدیدگان

محمدحسین جعفریان

اوایل سال ۶۸ بود که سفری به تهران داشتم و فعالیت‌هایی را در حوزه هنری شروع کردم و اولین کتابم یک سال بعد یعنی سال ۶۹ منتشر شد.

قدس آنلاین-اوایل سال ۶۸ بود که سفری به تهران داشتم و فعالیت‌هایی را در حوزه هنری شروع کردم و اولین کتابم یک سال بعد یعنی سال ۶۹ منتشر شد. خاطرم هست به سبب آشنایی قبلی که با افغانستان داشتم، دنبال کسانی بودم که با این کشور و فضای آن آشنا و کارهایی را در این زمینه انجام داده باشند و به طور مشخص دنبال این بودم که کتابی در این باره منتشر کنم. همان زمان نمایشگاه عکسی با موضوع افغانستان در طبقه زیرین سینما بهمن در میدان انقلاب که در حال حاضر کتابفروشی سوره شده است، برپا بود.

این نمایشگاه برای من خیلی جذاب بود و همان جا بود که با رضا برجی آشنا شدم، در حاشیه همان نمایشگاه با ایشان به گفت‌وگو نشستم و قرار یک سفر را با هم گذاشتیم. این آشنایی به حوزه‌های متعددی رسید و برنامه اولین سفر مشترکمان را در اسفند سال ۷۱ گذاشتیم و امکانات این سفر را آماده کردیم، افراد متعددی را دیدیم و از آن‌ها درباره سفر نظر گرفتیم که در نهایت بهار سال ۷۲ سفر خود را آغاز کردیم و یادم هست که در همان سفر بود که ما خبر شهادت سید مرتضی آوینی را شنیدیم.

ما به کابل سفر کردیم و در واقع به تأکید شهید آوینی قرار بود راجع به تاجیک‌ها تحقیق و تصویربرداری کنیم. آن زمان تاجیکستان تازه از شوروی جدا و مستقل شده بود اما درگیری‌های داخلی بین گروه طرفدران مشی کمونیسم و اسلام گراها زیاد بود و همین مسئله سبب شده بود، خانواده‌های بسیاری آواره شوند. ما در راه برگشت دچارسانحه شدیم. آن زمان هر قسمت افغانستان در اختیار گروهی بود و مانند امروز ارتباطات پیشرفت نکرده بود. از زمان مجروحیت من تا زمانی که به ایران برگردیم، تقریباً بیست روز طول کشید، البته رضا هم مجروح شد اما شدت مجروحیت وی کمتر از من بود. این تصاویر در مجموعه «لعل بدخشان» که بعدها ساخته شد، نیز وجود دارد.

ما سفرهای دیگری هم با یکدیگر رفتیم که پاکستان یکی از آنها بود. آنجا سراغ طالبان رفتیم و یادم هست سفری خیلی خطرناک و تاریخی داشتیم. یک سفر دیگر ما به کوزوو و اروپای مرکزی بود. در دوره‌ای که جنگ‌های داخلی به اوج خود رسیده بود، رضا تصمیم گرفت مستندی درباره این جنگ‌ها بسازد. من آن زمان در زابل بودم که با من تماس گرفتند و گفتند که شما هم همراه ما به این سفر بیایید. من و رضا به آن سفر رفتیم و ماحصلش یک مستند خوب به نام «نسل گمشده» شد که در مورد چگونگی درگیری‌ها درباره کوزوو بود.

جدای از این سفرها کمتر جنگی در اقصی نقاط دنیا بوده که رضا نرفته باشد؛ از چچن و بوسنی و هرزگوین گرفته تا قره‌باغ و عراق و فکر می‌کنم وی جز معدود کسانی باشد که خبرنگار جنگی شد و خبرنگار جنگی باقی ماند. بسیاری هستند که این حرفه را در حوزه مستندسازی جنگ شروع می‌کنند اما برای عناوین مهمتری آن را رها می‌کنند و می‌روند نماینده مجلس، مدیر و وزیر می‌شوند ولی برجی در این عرصه ماند و این مسئله قابل تحسین است، آن هم در زمانی که این حوزه بسیار غریب و مهجور بود. به طور مثال اولین سفر ما با ۵۰ هزار تومان انجام شد. پولی که رضا بخشی از آن را از جهاد قرض کرد و بخش دیگرش هم را آقای زم مدیر وقت حوزه هنری به ما داد. رضا هزینه‌های سفر را خیلی سخت تهیه می‌کرد. امروز اما روز خوش مستندسازان بحران است و در گوشه کنار این مملکت مجموعه‌هایی هستند که از آنها حمایت می‌کنند و سختی‌های سابق دیگر وجود ندارد. من هرگز یادم نمی‌رود زمانی که از کابل به فرودگاه مشهد رسیدیم، هیچ کسی نبود که مرا بپذیرد تا در جایی بستری شوم و عمده هزینه‌های بیمارستان را خودم پرداخت کردم.

بچه‌هایی از جنس برجی روزگار سختی را گذراند. شاید برجی مدال نگرفته باشد اما شک نکنید او جزو افتخارات این سرزمین است. به سرزمین‌های بسیاری رفت و جانش را به خطر انداخت تا حقیقت آن جنگ‌ها را به مردم نشان دهد. در زمانی که تصویربرداری از این صحنه‌های جنگی می‌تواند بسیار تأثیرگذار باشد امثال رضا برجی صاحبان دوربین‌های صادق بودند که در این جنگ‌ها حضور داشتند و با به خطر انداختن جانشان حقیقت دیگری را نشان دادند.

امیدوارم چهره‌هایی همچون رضا برجی در این مملکت تمامی ‌نداشته باشد و از تجربیاتشان استفاده شود. امیدوارم امثال او آخرین چهره‌های این عرصه نباشند و بتوانیم کسانی را در این حوزه تربیت کنیم که جای آنها را پر کنند. البته که امروز امکانات بیشتر و شرایط نسبت به گذشته راحت‌تر است. این گرامیداشت‌ها و محفل‌ها گذراست، امیدوارم شرایطی فراهم شود که چهره‌هایی مانند او را به شکل مؤثرتری حفظ کنیم تا مردمان این سرزمین آنها را همیشه به یاد داشته باشند. به امید دستگیری از رضا برجی و همرزمانش.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.