اهواز- یک تخته سیاه و معلم گچ خورده حکایت هایی هستند که چشم های خیلی از ما می تواند بازگو کند که معلم هایمان فقط آموزنده کتاب های درسی نبودند.

معلم ها، نگاهی فراتر از آموزگار درسی می خواهند

قدس آنلاین- گروه استانها- مریم کروشاوی؛ به لطف زگهوار تا گور به دنبال دانش بودن، خاطرات کودکی تا نوجوانی دختر و پسرهای جامعه ما با معلم های خود ساخته می شود، یک تخته سیاه و معلم گچ خورده حکایت هایی هستند که چشمان خیلی از ما می تواند بازگو کند، آن لحظه که خستگی بر کمر دبیر می نشیند و بی درنگ از وضعیت موجود استفاده می کنیم تا صدای شیطنت های ما به بهانه آن خستگی بالا برود. اکنون پی می بریم که معلم های ما فقط یک آموزنده کتاب های درسی نبودند، خرج آن همه تحمل و صبر آن موقع، کلیدواژه ای بود برای روزهایی که اگر از کلافگی سری به خاطرات خود بزنیم برایمان روشن شود که کمی معلم گونه رفتار کردن، می تواند شلوغی های زنگ آخر مشکلات، روزمره ما را پایان بدهد. 

حال موج را کمی به سمتی می چرخانیم که ترکیب مسئولیت دبیری با مسئولیت آن ها، یک معنای ارزشمند را می آفریند که گفتن از آن به دست فراموشی سپرده شده است.

واژه سرباز برای همه مردم مفهومی از پوتین های بزرگتر از جسه پسری لاغر تشکیل شده، کسی که برای مرد شدن دوسال از عمر خود را به آینده ای می دهد تا امیدوار به خوش قولی های عده ای که بدقولی خود را ثابت کرده اند وارد دنیای اشتغال مطمئن شود. اما این قسمت از داستان حکایت از سربازانی دارد که قرار است در این شرایط سخت، مسئولیت سخت تری را نیز به خود ببینند، سربازان معلمی که نه روز سرباز به آن ها تبریک گفته می شود و نه روز معلم، افرادی که میان این دو واژه وضعیت سردرگمی را تجربه می کنند، اگر سرباز هستند پس امکانات یک سرباز چرا عملا به آن ها تعلق نمی گیرد؟ و اگر یک معلم به شمار می روند، کی قرار است امکانات حتی کوچکی از این قشر به آن ها برسد؟

 سربازی که یک سال است وظیفه خود را در معلمی پیش گرفته متولد سال ۷۱ در شهر باغملک خوزستان است که فارغ التحصیلی خود را در رشته مکانیک در اهواز کسب کرده، با وجود سختی هایی که در راه تحصیل خود داشت اما باز هم از برنامه هایی صحبت می کند که صفر تا صد آن ها را تحصیل در مراتب عالی تشکیل می دهد.

وقتی از او می پرسم چرا سرباز معلمی و نه حوزه های دیگر؟ با خنده جواب می دهد: برای راحتی اش، اما کمی بعد با قیافه جدی تر از علاقه خود به این شغل می گوید که ظاهرا پدرش نیز بازنشسته فرهنگی است و با خود قرارگذاشته تا راه پدرش را تا جایی که پی ببرد حقی را ادا کرده، ادامه دهد.

داود نظری‌ شرایط جذب خود را چنین تعریف می کند و می گوید: دوست داشتم، بتوانم روزی به حرفه ای مشغول شوم که از باب علاقه به آن بپردازم، البته باید بگویم که هرکسی نمی توانست جذب آموزش پرورش برای سرباز معلمی شود زیرا لازمه آن پشت سر گذاشتن مراحل و داشتن امتیازاتی بود که خدا را شکر به آن شرایط و امتیازات جهت جذب، رسیدم. البته ناگفته نماند که سابقه جبهه پدرم و بازنشستگی او به عنوان نیرو آموزش و پرورش به من در رسیدن به این راه خیلی کمک کرد.

تعلیم و آموزش سهم بزرگی در ساخت نخبگان این سرزمین دارد

او یکی از دلایل علاقه به حرفه معلمی را  به این دلیل مطرح می کند که تعلیم و آموزش سهم بزرگی در ساخت نخبگان این سرزمین دارد، و می افزاید: ای کاش به معلم ها در قالبی فراتر از تدریس یک کتاب درسی نگاه می شد، زیرا این قشر مسئولیتی مانند تربیتی به عظمت یک جامعه دارند، آن ها حتی می توانند شعارهای سیاسی را عملی کنند و اقتصاد تخریب شده یک سرزمین را رونق بدهند، ولی با نگاه محدود به وظیفه ای که به آن ها شده، باعث جدی نگرفتن این قشر شده است، زیر دست آن ها افرادی تربیت می شوند که قرار است بر فرزندان ما حکومت کنند پس کار بزرگی که انجام می دهند را باچشمان بسته تنها محدود به تدریس چند کتاب قرار داده ایم وحتی این نادیده گرفته شدن ها باعث تنزل مزایای مادی این قشر شده است.

این سرباز معلم در پاسخ به خوبی ها و معایب شغل معلمی، با مکث کوتاه متفکرانه ناشی از تجربه  یک ساله ای که داشته اما گویی با صد سال گره های این کار آشنا، می گوید: تعلیم و تربیت در آموزش و پرورش شغل شریف و مقدس و والایی است که می توان گفت خوبی این حرفه داشتن شغل انبیا است. از طرفی خوشحال می شوید وقتی می بینید که بعداز سالها دانش آموز تحت تربیت شما جایگاه افتخار آفرینی را برای خود فراهم آورده است. بدی و مشکلات موجود هم می توان به اینکه واقعا حقوق کمی دارد و استفاده از کارت طلایی فرهنگیان به نظرم فقط اسمش کارت طلایی است و هیچگونه مزیتی ندارد، زیرا برای خانواده من که پدرم بازنشسته آموزش و پرورش است هیچگونه استفاده ای نداشت.

وقتی از او در خصوص سرباز معلمی می پرسم که چه شرایط مساعدتری نسبت به سایر حوزه ها دارد، می گوید: به هرحال هر حرفه و شغلی کم و کاستی های خود را دارد و باید بگویم شرایط سربازهای آموزش و پرورش از سایر حوزه ها آنقدر ها بهتر نیست دلیل آن هم این است که هرکس فرهنگی بودن را انتخاب می کند صرفا برای حقوق یا راحتی آن نیست چون واقعا از همه مشاغل سختی بیشتری دارد، حقوق و تسهیلات خاصی هم شامل آن نمی شود. به عقیده من تنها خوبی این حوزه در نظام وظیفه این است که ما سرباز معلم ها امیدوار به جذب دائمی در آموزش و پرورش هستیم.

بازدهی و تاثیر بیشتر

نظری ادامه می دهد: بنظرم باید هر رشته را درجایگاه تخصصی خودش به کار بگیرند تا بازدهی و تاثیر بیشتری را در این زمینه شاهد باشیم و اینکه دوره های ضمن خدمت یا همان دوره های روش تدریسی که قبل از شروع سال تحصیلی برای سرباز معلم ها در نظر می گیرند را بیشتر به کار ببرند تا سرباز معلم بتواند با آمادگی روحی، با اطلاعات روانشناسی بهتر و بیشتری سال تحصیلی را شروع کند و از جهتی دیگر بتواند خود را با شرایط و برخی ناهنجاری های احتمالی وفق دهد.

این سرباز معلم با خنده، به سوال تعریف خاطره های خوب یا بد یک سال آموزش،  عنوان می کند: خاطره خوب و بد زیاد هست که بهترین خاطره من در این یک سال قهرمانی فوتسال با تیم دانش آموزی در دهه فجر بود. اما بدترین خاطره ای که در ذهن دارم، حرکت زشت یکی از دانش آموزان بود که بر خلاف میلم با عصبانیت او را از کلاس اخراج کردم اما کمی بعد با عذر خواهی او مشکل حل شد.

او علت نخریدن پایان خدمت خود، به مانند اکثر هم دهه ای ها خود را چنین بیان می کند:  اگر بخواهم از شعار دادن دوری کنم و راستش را بگویم، باید عنوان کنم که هزینه بالایی داشت به همین دلیل اقدام به این کار نکردم، هرچند که اکنون با سرباز شدنم به اهداف برنامه ریزی شده ام، نزدیکتر شدم.

داود نظری پیشنهاد خود را در رابطه با بهتر شدن شرایط نیروهای سرباز معلمی را اینگونه مطرح می کند: من در جایگاهی نیستم که قانونی تصویب کنم ولی بنظرم نباید آنقدر نیروی سرباز معلم جذب کنند که بعد از آن در به کارگیری و پرداخت مطالبات و جذب آن ها دچار مشکل شوند. به عقیده من همین که هرسال طبق نیاز مدارس نیروی سرباز معلمی جذب کنند می توان اوضاع بهتری را در این راستا شاهد باشند.

رابطه صمیمانه با دانش آموز

این سرباز معلم نظر خود را در خصوص تنبیه های انجام شده در مدارس که بعضا مشاهده شده، و در رابطه با درست و غلط بودن این رفتار، بیان می کند: اصلا موافق عمل تنبیه بدنی توسط برخی معلم ها نیستم، بازیگوشی و یک سری حرکات و ناهنجاری ها در هر مدرسه ای وجود دارد که به نظر من اتفاقی طبیعی و دلایل خاص خود را دارد. طبیعتا راه حل آن بی شک تنبیه بدنی نیست، چون ما هرقدر رابطه صمیمانه با دانش آموزها برقرار کنیم به همان میزان بازدهی تحصیلی بالا می رود و خود دانش آموز نیز مشکلات خود را راحت تر بیان می کند. البته در برخی موارد تنبیه تکلیفی نیز برای آن ها در نظر گرفته می شود و نه تنبیه بدنی، چون تنبیه بدنی علاوه بر خرد شدن شخصیت دانش آموز و ایجاد یکسری مشکلات روحی روانی، منجر به ایجاد حس تنفر و، وخیم تر شدن اوضاع می شود.

داود نظری با اشاره به تاثیرات مثبت روش های نوین تدریس، اظهار می کند: به عقیده من اگر در مدارس بنا به رشته های  موجود، بیشتر فعالیت ها در قالب کارهای عملی انجام شود و بیشتر از روش های نوین تدریس مانند استفاده از سیستم ها رایانه ای، فضاهای مجازی و فیلم های آموزشی محقق شود، بی شک بازدهی و نتیجه  بهتری را در بر خواهد داشت.

او در رابطه با تفاوت تحصیل در مدارس محروم و پیشرفته می گوید: بی شک تحصیل در منطقه محروم تفاوت غیر قابل وصفی با تحصیل در منطقه و شهر پیشرفته دارد که دلیل آن به وضوح قابل مشاهده است و آن هم این است که، امکانات آموزشی بیشتر، سطح علمی بالای مربیان و دبیران سطح دانش هنرآموزان را به مراتب در جایگاه و بهتری قرار می دهد. امکانات آموزشی کمک می کند تا تدریس با بهترین شرایط انجام شود. از جهتی نیز به دبیران کمک می کند تا بهتر و راحت مطالب را به دانش آموزان القا کنند که در نتیجه این عمل، باعث بالابردن سطح علم و آگاهی دانش آموزان می شود.

مفهومی مظلومانه

تاریخ همیشه از مظلومیت معلم ها و به همان اندازه سرباز ها گفته است، حال ترکیب این دو باهم می تواند مفهومی مظلومانه تر از این ها را  در قالب اولویت نبودن این دو پازل های تکمیل کننده  یک جامعه آرمانی را نظاره گر باشیم. مطمئنا هر زمان حال فرهنگسازی و امنیت یک کشور خوب باشد به همان میزان اقتصاد و سیاست گذاری پرباری را مشاهده می کنیم، دقیقا دو مولفه ای که هیچگاه برای به دست آوردن دل آن ها  کسی آستین همتی بالا نزده است. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.