قرآن کریم به عنوان بیانیه رسمیِ آخرین و کامل‌ترین دین الهی، در آیات مختلفی سلطه بیگانگان بر مسلمانان را نفی می‌کند و مسلمانان را به هشیاری و مقابله در برابر سلطه کُفار فرا می‌خواند.

قدس آنلاین- ملت ایران که همواره در تاریخ ۲۰۰ سال گذشته خود شلاق استعمار روس، انگلیس و آمریکا را خورده است، با پیروزی انقلاب اسلامی یکی از جلوه‌های درخشان استقلال سیاسی را به رخ جهانیان بخصوص کشورهای استعماری کشید.

قرآن کریم به عنوان بیانیه رسمیِ آخرین و کامل‌ترین دین الهی، در آیات مختلفی سلطه بیگانگان بر مسلمانان را نفی می‌کند و مسلمانان را به هشیاری و مقابله در برابر سلطه کُفار فرا می‌خواند. امروز، سالروز لغو قانون ظالمانه کاپیتولاسیون با تلاش گسترده و ۱۵ ساله امام خمینی(ره) است که از سال ۱۳۴۳ آغاز شد و با حمایت مردم و علما، به یکی از جرقه‌های اصلی انقلاب اسلامی پس از ماجرای ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تبدیل شد و سرانجام در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۸ توسط نظام نوپای جمهوری اسلامی به نتیجه رسید.

در این مقاله به بررسی آیه معروف «نفی سبیل» به بهانه سالروز لغو قانون کاپیتولاسیون می‌پردازیم.

مفهوم و تاریخچه کاپیتولاسیون

«کاپیتولاسیون» در حقوق بین‌الملل به معنای «قضاوت کنسولی» است یعنی موافقتنامه‌ای که بر اساس آن کشوری اجازه می‌یابد در کشور دوم، از قوانین قضایی خود برای اتباع خود استفاده کند. این حقی است که کشورهای استعمارگر از آن استفاده کرده‌اند و در واقع قوانین خود را در کشورهای ضعیف‌تر با استفاده از زور و به شکلی تحقیرآمیز اجرا کرده‌اند. در ایران کاپیتولاسیون برای اولین بار در سال ۱۸۲۸ میلادی پس از شکست عباس میرزا در جنگ با روسیه ۱۸۲۸- ۱۸۲۶ با بستن عهدنامه ترکمانچای از طرف دولت روسیه تزاری بر ایران تحمیل شد. بر اساس این قانون، هیچ فرد دولتی ایرانی اجازه نداشت بدون اینکه مجوز از سفارت روسیه در دست داشته باشد به ساختمان یک روس در ایران وارد شود. هم چنین تمام روس‌ها در ایران، تنها مشمول قانون روسیه می‌شدند. پس از آن این قانون در معاهدات گوناگونی در ایران اجرا شد از جمله معاهده پاریس. در اردیبهشت سال ۱۳۰۷ رضاشاه قانون کاپیتولاسیون را برای همه اتباع خارجی در ایران لغو کرد اما در سال ۱۳۴۳ دوباره و پس از تصویب کنوانسیون وین در سازمان ملل که به همه اتباع کنسولی کشورها در کشور دوم مصونیت می‌داد اما شامل حال شهروندان عادی نمی‌شد، مجلس سنای ایران قانون اجازه استفاده مستشاران آمریکایی از قرارداد وین را تصویب کرد و به مجلس شورای ملی فرستاد و در این مجلس نیز با ۷۴ رأی مثبت در برابر ۶۱ رأی منفی به تصویب رسید.

در پی تصویب این قانون، امام خمینی(ره) با تشکیل جلسه‌ای با حضور علمای قم و فرستادن نمایندگانی به شهرهای دیگر، این قانون را «سند بردگی ملت ایران» خواند و با سخنرانی‌های آتشین علیه این قانون، از شاه خواست تا آن را ملغی کند. همین سخنرانی‌ها سبب دستگیری و تبعید بنیان گذار رهبر کبیر انقلاب اسلامی به ترکیه در ۱۳ آبان سال ۱۳۴۳ شد.

«نفی سبیل» در قرآن کریم

قرآن کریم در آیات زیادی نسبت به نفی سلطه کفار و بیگانگان بر مسلمانان تأکید می‌کند. مهم‌ترین این آیات، آیه ۱۴۱ سوره مبارکه نساء است که می‌فرماید: «وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً»؛ یعنی خداوند هرگز برای کافران، بر اهل ایمان راه تسلط را باز نگذاشته و باز نخواهد گذاشت.

این آیه آشکارا و بدون نیاز به هیچ‌گونه تأویلی، تصریح دارد که سلطه کافران بر مؤمنان به هیچ‌وجه پذیرفته نیست و استفاده از «ادات نفی ابد» یعنی «لَن» در ابتدای این آیه نشان می‌دهد که این نفی سلطه، موقتی نیست بلکه همیشگی و دائمی است. مفهوم آیه شریفه این است که مؤمنان نباید خود را در معرض سلطه بیگانگان قرار دهند و این سلطه را بپذیرند، بلکه اگر چنین سلطه‌ای از سوی حاکمان نالایق یا به دلیل ضعف و استضعاف مؤمنان رخ داد، به محض رسیدن به توانایی باید علیه سلطه کافران و بیگانگان قیام کنند و آن را از بین ببرند.

قاعده نفی سبیل که از قواعد ثانویه اسلامی است گاهی از باب «حکومت» بر قواعد اولیه حاکم می‌شود و آن‌ها را به عبارتی وتو می‌کند. یعنی برخی از احکامِ ابتدایی نیز تحت اثر این قاعده ممکن است دگرگون شوند. (وجوب روزه بر فرد دارای شرایط، یک حکم ابتدایی یا اولیه است که مثلاً در شرایط اضطرار از او ساقط می‌شود و به این ساقط شدن حکم ثانویه می‌گویند).

کافران به شما رحم نمی‌کنند!

از دیگر آیات قرآن که بر مفهوم نفی سلطه کفار دلالت دارند می‌توان به آیه ۱۰۵ سوره بقره اشاره کرد که می‌گوید: «مَا یوَدُّ الذینَ کفروا مِنْ اَهلِ الکِتابِ و لاالمشرکینَ أن یُنَزّلَ علیکم مِن خیرٍ»؛ یعنی نه کسانی که از اهل کتاب کافر شده‌اند و نه مشرکان [هیچ کدام] دوست نمی دارند خیری - از جانب پروردگارتان - بر شما فرود آید.

کفار هرگز و در هیچ شرایطی چشم دیدن موفقیت و پیروزی مؤمنان را ندارند و همواره برای اینکه مسلمانان را در شرایط ضعف و نابودی قرار دهند در حال دسیسه چینی وتشریک مساعی با یکدیگر هستند. آن‌ها اگر حادثه بدی برای مسلمانان بیفتد شادمان می‌شوند و خوشحالی خود را هم اظهار می‌کنند، چنانکه آیه شریفه ۱۲۰ سوره آل عمران می‌فرماید: «إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْکُمْ سَیئَةٌ یفْرَحُوا بِهَا»؛ یعنی اگر به شما خوشی رسد آنان را بدحال می‌کند و اگر به شما گزندی رسد شادمان می‌شوند.

روشن است که چنین کسانی هر گاه بر مسلمانان تسلط یابند از هیچ گونه تعدی و تجاوزی فروگذار نمی‌کنند زیرا اساساً با اسلام و نگاه الهی زاویه و مشکل دارند و هرگز راضی به سَروری و بالادست بودن مسلمانان نمی‌شوند.

در آیه ۸ سوره مبارکه توبه نیز می‌خوانیم: «کَیفَ وَإِنْ یظْهَرُوا عَلَیکُمْ لَا یرْقُبُوا فِیکُمْ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً یرْضُونَکُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ وَتَأْبَی قُلُوبُهُمْ وَأَکْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ»؛ یعنی چگونه [برای آنان عهدی است] با اینکه اگر بر شما غلبه کنند درباره شما نه خویشاوندی را مراعات می کنند و نه با تعهدی بصورت زبانی شما را راضی می کنند و حال آنکه دل‌هایشان امتناع می‌ورزد و بیشترشان منحرفند.

سند حدیثی «نفی سبیل»

افزون بر قرآن کریم در حدیث نیز اشاره صریح به قاعده نفی سلطه یا نفی سبیل داریم. پیامبر اکرم(ص) در حدیث مشهور به حدیث «اعتلا» می‌فرمایند: «الاسلامُ یعلو ولا یعلی عَلَیهِ والکفّارُ بِمَنزِلَةِ المُوتی لا یحجِبونَ ولا یورِثون»؛ یعنی اسلام نسبت به سایر مکاتب و ملل، همواره برتری دارد و هیچ چیزی بر آن برتری ندارد و کافران به منزله مرده‌ها هستند، مانع از ارث دیگران نمی‌شوند و خودشان نیز ارث نمی‌برند.

این حدیث شریف نمی‌خواهد در مقام ثبوت و تکوین خبر بدهد که اسلام بر کفر برتری ذاتی دارد – که البته چنین است - بلکه حدیث در مقام تشریعِ حکم است و آشکارا بیان می‌کند که کفار در عمل نباید هیچ‌گونه سلطه‌ای بر مسلمانان داشته باشند و این یک دستور الهی است.

البته باید تأکید کرد که این نفی سلطه تنها شامل ساحت «سیاست» نمی‌شود بلکه در همه ساحت‌های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جاری است. بنابراین هرگونه سلطه اقتصادی (مثلاً برخی قوانین و توصیه‌های صندوق جهانی پول یا مثلاً قانون موسوم به FATF، سلطه فرهنگی (بخش‌های مختلف سند ۲۰۳۰)، سلطه اجتماعی (رسانه‌ها، شبکه‌ها و پیام‌رسان‌های بیگانه) و سلطه سیاسی (برجام) از نظر اسلام ممنوع است مادامی که موجب تسلط بیگانگان بر شئونات ملی کشور اسلامی یا موجب ضعف کشور اسلامی در حوزه‌های مختلف شود.

قانون مترقی و بسیار مهم «نفی سبیل» دقیقاً همان‌چیزی است که از سوی ملت‌ها و دولت‌های مسلمان مورد بی‌توجهی قرار گرفته و این بی‌توجهی، موجب خسارات بسیار سنگین اقتصادی، سیاسی و معنوی برای این جوامع شده است. این در حالی است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تمامی اصولی که به سیاست خارجی مربوط می‌شود مبتنی بر قاعده «نفی سبیل» است.

  «نفی سلطه» در قانون اساسی

بند ششم اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی می‌گوید: «نفی هرگونه ستمگری و ستمکشی و سلطه‌گری و سلطه‌پذیری...» که به ابعاد داخلی و خارجی سیاست‌های جمهوری اسلامی اشاره دارد. همچنین در بند پنجم اصل سوم آمده است: «طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب». در بند هشتم اصل چهل و سوم نیز برای تأمین استقلال جامعه جمله: «جلوگیری از سلطه اقتصادی بیگانه بر اقتصاد کشور» آورده شده است. این اصل در قالب سیاست نفی سبیل اقتصادی رخ می‌نماید و نقش بازدارندگی و آگاهی بخشی به ملت ایران و مسلمانان دارد.

در جهت تضمین این هدف، اصل هشتادویکم قانون اساسی به صراحت بیان می‌دارد که: «دادن امتیاز تشکیل شرکت‌ها و مؤسسات در امور تجارتی، صنعتی و کشاورزی و معادن و خدمات به خارجیان مطلقاً ممنوع است». علاوه بر این، اصل هشتاد و دوم، گرفتن وام و کمک‌های بدون عوض را از دولت‌های خارجی منوط به تصویب مجلس شورای اسلامی می‌داند. در ادامه، همین اصل با صراحت بیان می‌دارد: «استخدام کارشناسان خارجی از طرف دولت ممنوع است، مگر در موارد ضرورت، با تصویب مجلس شورای اسلامی». این اصل را به نوعی می‌توان بُعد اقتصادی قاعده «نفی سبیل» دانست که بعد از ابعاد فرهنگی و سیاسی از اهمیت و اولویت بالایی در روابط خارجی جمهوری اسلامی با دولت‌های غیر اسلامی برخوردار است. بر اساس اصل یکصد و پنجاه و سوم نیز هرگونه قرارداد که موجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعی و اقتصادی، فرهنگ، ارتش و دیگر شئون کشور گردد، ممنوع است.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.