قدس آنلاین- محمود مصدق: رئیس اداره پیوند و بیماری‌های خاص وزارت بهداشت از مرگ روزانه 7 تا 10 تن از بیماران در لیست انتظار پیوند عضو در کشور خبر داد و گفت: با اهدای اعضای نیمی‌ از کسانی که دچار مرگ مغزی می‌شوند، هیچ یک از این بیماران فوت نخواهند کرد.

اعضای سالم 2هزار مرگ مغزی سال گذشته زیرخاک رفت/ تأیید مرگ مغزی در ایران در مقایسه با دیگر کشورهای دنیا فرایند سخت‌تری دارد

کتایون نجفی‌زاده با اشاره به بالا بودن آمار مرگ مغزی در کشور گفت: سالانه ۵ تا ۸ هزار مرگ مغزی در کشور رخ می‌دهد که ۳ هزار مورد آنها یعنی حدود ۵۰ درصدشان قابلیت اهدای عضو دارند  منتهی از این  رقم  ۹۲۶ نفر در سال گذشته اهدای عضو داشته اند. این  یعنی اعضای سالم دو هزار نفر از مرگ مغزی‌ها  به زیر خاک رفته است.

وی با اشاره به این که هر مرگ مغزی می‌تواند یک تا ۸ عضو اهدا کند، افزود: اگر میانگین سه عضو  قابل اهدا را برای هر مرگ مغزی در نظر بگیریم آنوقت می‌توان بگوئیم سال گذشته ۶ هزارارگان قابل استفاده را خاک کرده‌ایم. این درحالی است که هرروز ۷ تا ۱۰ نفر در کشور به دلیل نرسیدن عضو پیوندی در کشور فوت می‌کنند. یعنی ما ۶ هزار ارگان قابل استفاده را دفن می‌کنیم از آن سو۳ هزار بیمار نیازمند پیوند عضو فوت می‌کنند درحالی که اگر نصف آن‌هایی که اهدای عضو نکرده‌اند، اهدای عضو کنند بیماری در لیست انتظار دریافت عضو فوت نخواهد کرد.

وی آمار اهدای عضو در ایران را به نسبت کشورهای درحال توسعه و پیشرفته بسیار پائین توصیف کرد و گفت: در دنیا  اهدای عضو بر اساس   pmp  یعنی تعداد عضو اهدایی در میلیون نفر محاسبه می‌شود. درواقع با توجه به جمعیت ۸۰ میلیون ایران و اهدای عضو آن در سال گذشته که ۹۲۶ مورد بوده است pmp   آن حدود ۱۱ می‌شود. در حالی که این رقم در اکثر کشورهای پیشرفته و درحال توسعه بالای ۲۵ است. مثلاً اسپانیا به عنوان بهترین کشور اهدای عضو در جهان ۴۳است. البته این رقم وقتی بیشتر جلب توجه می‌کند که بدانیم تعداد مرگ مغزی در این کشور بسیار کم است و ما آمار مرگ مغزی در ایران بالا است.

وی با اشاره به ضرورت فرهنگ سازی در کنار افزایش تجهیزات و امکانات  جهت اهدای عضو  تصریح کرد: اگر خانواده مرگ مغزی رضایت ندهد اهدای عضوی صورت نخواهد گرفت به همین دلیل نیاز به فرهنگ سازی بییشتری داریم.

وی جا نیفتادن فرهنگ اهدای عضو را مهمترین دلیل پائین بودن استقبال مردم و آمار اهدای عضو در کشور دانست و گف: البته در کنار این موضوع فراهم نبودن ساختارشبکه فراهم‌آوری و پیوند اعضای  کشور هم مطرح است یعنی باید شبکه فراهم‌آوری پیوند اعضای کشور به بهترین وجه کار کند در حالی که الان در بعضی از مراکز درمانی و بیمارستان‌های کشور سیستم اهدای عضوشان راه افتاده است اما هنوز فعالیت آنچنانی ندارند و آمار اهدای عضو آنها تقریباً صفر است و این نشان می‌دهد مرگ مغزی‌ها در این مراکز هدر می‌روند. از این رو لازم است در کنار فرهنگ سازی ساختار شبکه  فراهم‌آوری و پیوند اعضا در کشور به اندازه کافی گسترش پیدا کند و از سوی دیگر نیروهایی که در مراکز درمانی  هستند نسبت به مرگ مغزی آموزش کافی ببینند. یعنی حتی صحبت با خانواده مرگ مغزی یک امر تخصصی است و این گونه نیست که یک نفر فقط روابط عمومی‌اش خوب باشد و بتواند از خانواده مرگ مغزی برای اهدای عضو رضایت بگیرد.

وی  کمک به خانواده دچار مرگ مغزی شده را مهمترین وظیفه یک هماهنگ کننده اهدای عضو در مرکز درمانی یا بیمارستانی خواند و گفت: فرد هماهنگ کننده در آن لحظات سخت و دشوار باید به خانواده فرد مرگ مغزی کمک کند و آن‌ها را به این باور برساند که بهترین تصمیمی‌ که می‌توانند اتخاذ کنند تا بعدها پشیمان نشوند، دادن رضایت برای اهدای عضو عزیزشان است.

وی با اشاره به این که دنیای امروز از تکنیک‌های مختلفی جهت مواجهه با خانواده مرگ مغزی بهره می‌گیرند، افزود: حتی در این زمینه دکتر قبادی قائم مقام انجمن اهدای عضو ایرانیان ۴۰ تکنیک به تکنیک‌های  موجود اضافه کرده و کتابی هم در این زمینه به نام ۸۵ تکنیک نحوه رویارویی با خانواده اهدا کننده عضو نوشته است. بنابراین از یک سو باید ساختار و آموزش مد نظر قرار گیرد و از سوی دیگر بحث فرهنگ سازی برای اهدای عضو انجام گیرد تا مردم از قبل با  مرگ مغزی و اهدای عضو آشنایی داشته باشند و در صورت مواجه شدن با آن فقط تصمیم درست را اتخاذ کنند.

وی در خصوص  تصور بعضی  از مردم  مبنی بر این که گاهی تیم پزشکی در تشخیص مرگ مغزی  از حالت کما دچار اشتباه می‌شود و به همین دلیل حاضر به اهدای عضو عزیزشان نمی‌شوند، گفت:شاید یک پرستار یا پزشک به دلیل عدم برخوردای از اطلاعات کافی در مورد مرگ مغزی به اشتباه به خانواده‌ای بگوید که بیمارشان دچار مرگ مغزی شده است که این نشان می‌دهد ما باید  در  خصوص مرگ مغزی اطلاعات کافی را به کادر درمانی بدهیم که البته تلاش می‌کنیم تا به صورت منسجم همه کادرهای درمانی نسبت به مرگ مغزی اطلاعات کافی داشته باشند اما امکان ندارد فردی به کما رفته باشد و به عنوان مرگ مغزی اعضایش اهدا شود چون تأیید مرگ مغزی در ایران در مقایسه با دیگر کشورهای دنیا فرایند سخت تری دارد. درواقع در کشورهای دیگر تأیید یک یا دو پزشک برای مرگ مغزی یک فرد کفایت می‌کند اما درایران باید چهار پزشک مرگ مغزی فرد را تأیید کنند و از طرف دیگر دوبار نوار مغزی گرفته شود و نماینده قوه قضائیه که همان متخصص پزشکی قانونی است است هم باید کار چهار پزشک را تأیید کند. ضمن این که اخذ رضایت برای اهدای عضو  توسط خانواده هم شرط است در غیر این صورت هیچ کس نمی‌تواند یک سلول را از فرد دچار مرگ مغزی شده جدا کند.

وی در پاسخ به سؤال دیگر قدس خصوص بهترین راه‌های تشخیص مرگ مغزی از حالت کما هم گفت: در مرگ مغزی به دلیل این که خون رسانی مغز قطع می‌شود تخریب سلول‌های مغز را داریم. یعنی اگر سه روز پس از مرگ مغزی جمجمه فرد را باز کنیم با چیزی متعفن مواجه می‌شویم در صورتی در کما سلول سر جایش است اما عملکردش را از دست می‌دهد مثلاً فردی قند خونش می‌افتد به کما می‌رود بعد به او قند تزریق می‌شود و فرد هوشیار می‌شود. بنابراین این دو کاملاً از هم متفاوتند. در کما فرد  قابل برگشت به زندگی است حتی بعد از سال‌ها اما در مرگ مغزی فرد به هیچ وجه قابل بازگشت به زندگی نیست.   

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.