۴ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۴:۰۵
کد خبر: 602150

«زنان غمگین/ زیر باران/ گریه‌هایشان بند می‌آید/ وقتی به مردی که دوستش دارند/ فکر می‌کنند.»

ساختار یک شعر به دو طریق مستحکم و نفوذناپذیر می‌شود. یکی از طریق انسجام اندیشه و محتوای شعر و دیگری از طریق انسجام فرم و تخیل آن.

شعر ساختمند حاصل انسجام توأمان فرم و محتواست و عدم استحکام در هرکدام از آن‌ها شعر را سست و لق می‌کند و اثر را قابل تغییر و حک و اصلاح می‌نماید.

در شعر «نرگس دوست» با فرم شاعرانه‌ای روبه‌رو هستیم. ضرب‌آهنگی کند و مقطّع که می‌خواهد بند آمدن گریه و حتی آن هق هق انتهایی گریستن را به اجرا بگذارد.

در همین فرم بیانی است که تأویلی در تضاد با خوانش فوق هم امکان‌پذیر می‌گردد و آن این که گریه بند نمی‌آید بلکه در زیرباران پنهان می‌گردد.

با این همه در شعر خانم «دوست» وجه اندیشگی چندان درست شکل نگرفته است. بی تردید او قصد دارد بر عشق و تنهایی زنان تأکید کند اما متن او هیچ هویت خاص و ویژه زنانه را برای کاراکترهای اصلی روایت درنظر نگرفته و برجسته نساخته است. به همین دلیل است که می‌توان جای زنان غمگین در این شعر را به مردان غمگین سپرد!

آیا «نرگس دوست» به غم و گریه نگاهی بدیع و نامتظره داشه است؟ آیا او غم و گریه در باران را امری زنانه و صرفاً زنانه می‌داند؟ً آیا او این باورها را به اجرایی شاعرانه گذاشته است؟ پاسخ من منفی است!

  • همه چیز از دهان این زن شروع شد/ نرگس دوست/ شانی/ 1394/ صفحه 87.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.