۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۱:۴۲
کد خبر: 603098

رئیس جمهورها بیش از اینکه شورای عالی فضای مجازی را یک ابزار اقتدار برای ایجاد انسجام امری مشترک و مدیریت این فضا بدانند، آن را «مانع»  تصور کرده که البته این تصور اشتباه است.

مشکلی که بصورت کلی نه صرفاً در برابر فضای مجازی که در برابر عموم تقابل‌ها و برخوردهایی که با محصولات تکنولوژیک غرب داریم نشان از نوعی آشفتگی فهم و اقدام دارد. 
امری که در کل دو قرن مواجهه جدی با غرب در حوزه‌های مختلف از حوزه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی گرفته تا حوزه های رسانه‌ای و... دیده می‌شود.
 همیشه هم در مواجهه‌ها در حال وضعیتی بحرانی بوده‌ایم. یعنی وضعیت شبهه بحرانی یا برهه حساس کنونی در بسیاری مقاطع 200سال گذشته وجود داشته و با خیلی از آن ها در شرایط آرام و متعادلی روبرو نشدیم. با روزنامه، کتاب، تلویزیون و... هر کدام بحران‌های خاص خودش را داشته تا امروز که به فضای مجازی رسیده‌ایم.
در حوزه فضای مجازی و مواجهه با آن پژوهشگران بسیاری تحقیق انجام داده‌اند. در آخرین کار پژوهشی هم که داشتیم، 5 گفتمان در این راستا شناسایی کرده‌ایم. 
یا به عبارتی 4 تا، زیرا یکی از این گفتمان‌ها که شناسایی شده گفتمان مخدوش نام دارد. گفتمانی است که وقتی در آن عمیق می‌شوید انسجام ندارد. ولی چهار گفتمان جدی در این زمینه وجود دارد. 
در انتهای پژوهش و نتیجه‌گیری‌ها به این نتیجه رسیدیم که گفتمان افراد بخصوص نخبگان جامعه ایرانی در حوزه فضای مجازی آن‌قدر از همدیگر متفاوت و مجزا است که در حال حاضر حتی امکان گفت‌وگو نیز وجود ندارد. 
لذا شاید باید مکانیزمی از گفت‌وگوهای ملی را طراحی کنیم که گروه‌های چهارگانه نخبگان در حوزه فضای مجازی، اخباری نزدیک به هم داشته باشند در حدی که همدیگر را پذیرفته و به مکانیزم واحدی برسند.
افزون بر این حوزه دانشی که بیان شد، متولی در حوزه سیاست‌گذاری و حکم‎‌رانی هم تا سال‌ها مشخص نبود. 
حتی اگر وحدت رویه یا اجماعی بین نخبگان ایجاد شود هنوز مشخص نیست که ساختار حکمرانی اجرایی و پشتیبانی کننده این اجماع کجاست و چه کسی پاسخگو است؟ 
اوایل دهه 90 شمسی شورای عالی فضای مجازی ایجاد شد که این ساختار قرار بود وحدت رویه ایجاد کند. اما آنقدر اختلاف‌ها و برداشت‌های متفاوت زیاد بود که این ساختار هم نتوانست جامعیتی داشته باشد. البته شاید این نقد بر هر دو رئیس‌جمهور اخیر کشور وارد باشد که هر دو فهم کمی از فضای مجازی داشتند و اهمیت آن را درک نمی‌کردند. 
لذا رئیس جمهورها بیش از اینکه شورای عالی فضای مجازی را یک ابزار اقتدار برای ایجاد انسجام امری مشترک و مدیریت این فضا بدانند، آن را «مانع»  تصور کرده که البته این تصور اشتباه است.
تمامی دستگاه‌های کشور از آموزش و پرورش، آموزش عالی، صنایع، حتی وزارت نفت، نیرو و دستگاه‌ها و نیروهای مختلف گرفته تا نیروهای مسلح و ... همه وجودشان در دنیای مدرن به این فضا بسته است تا ذیل ساختار و مدیریت هدفمند به سمت جامعه هوشمند حرکت کنند. اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد.
حتی صحبت شد که پنجره‌ای واحد برای شورای عالی فضای مجازی داشته باشیم. یعنی تنها مرجعی باشد برای هر فعالیتی در فضای مجازی و اینطور نباشد یک قاضی توانایی داشته باشد بدون اجازه قضات برجسته مرکزی، حکمی برای این فضا بدهد. 
البته این روند نیاز به مراحل حقوقی هم داشت که بعضاً شروع اما به سرعت متوقف شد.
نکته دیگر اینکه در این فضا نوعی رقابت منفی بین دستگاه‌های حاکمیتی برای مدیریت فضای مجازی شکل گرفته است. هیچ کسی تکلیفی نکرده و بسیاری از حوزه‌های سیاست‌گذاری، محتوایی و اقتصادی با هم مختلط است. 
برخی موارد را وزارت ICT پیگیری می‌کند که شاید قواعد، قوانین و آیین‌نامه‌های مربوطه ارتباطی با آنها نداشته باشد اما چون زیر ساخت‌ها دست آن هاست، در تمام حوزه‌ها وارد می‌شوند که محل اختلاف است و هنوز مشخص نیست که وزارت ارشاد یا صدا و سیما در این زمینه چه نقشی دارند؟
نقش اصلی برای مدیریت این حوزه‌ها به رئیس جمهور بر می‌گردد. رئیس‌جمهور نباید بعنوان یک شخصیت سیاسی وارد این مسئله شود، بلکه باید اتحاد و اجماع ایجاد کند. 
رئیس جمهور نباید یکی از طرفین دعوا باشد که بدون شنیدن حرف‌های طرف دیگری تصمیم‌گیری کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.