بر اساس مرزهای به رسمیت شمرده شده بین‌المللی عرض این کشور دروغین در بیشترین حالت ۱۳۷ کیلومتر و در کمترین حالت ۱۴ کیلومتر است. این، باعث شده است تا نقاط مختلف این رژیم به‌راحتی در تیررس دشمنان آن قرار بگیرد. نمونه این در دسترس بودن را در جنگ‌های اخیر این رژیم به جریان مقاومت شاهد بودیم.

رژیم اشغالگر قدس از زمان تشکیل در سال 1948 بحران‌های مختلف اقتصادی و نظامی داشته است اما توانسته است در بیشتر آنها موفق باشند. به‌عنوان مثال این رژیم توانسته است در سال 1967 یعنی فقط 20سال پس از تشکیل در جنگی 6روزه کشورهای قدرتمند و متمدنی همچون مصر، سوریه، اردن، عراق، عربستان سعودی، تونس، سودان، مراکش، الجزایر، لیبی و کویت را شکست دهد. باوجود این با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در 1979 میلادی، چالش‌های این رژیم در سطح منطقه وارد مرحله جدیدی شد. این چالش‌ها به‌مرور بر قدرت این کشور اثرگذارتر شد تا جایی که اسرائیل بعد از سال 2000در هیچ نبردی حتی با لبنان و غزه، پیروزی را به‌دست نیاورده است. مهم‌ترین این چالش‌ها کدام است و چرا تا این سطح از قدرت این رژیم اشغالگر کم کرده است؟ 
در این گزارش تلاش شد فقط به مهمترین چالش‌های نرم درونی و بیرونی رژیم اشغالگر قدس اشاره شود و هیچ ذکری از عوامل سخت مثل افزایش قدرت نظامی و سیاسی حزب‌الله، حرکت لبنان به سمت استقلال بیشتر و پختگی سیاسی، پیروزی سوریه بر داعش، متحدتر شدن جامعه این کشور و حمله نظامی او به بلندی‌های جولان و همچنین قدرت گرفتن دوباره حماس با مدیریت جدید نشده است. همچنین از ارتقای جایگاه نظامی ایران و افول جایگاه طرفداران منطقه‌ای اسرائیل صحبتی به میان نیامده است.

■■ عوامل درونی
■ زمانی برای مهاجرت منفی 
ساکنان یهودی اراضی اشغالی به‌اندازه اجداد خود دلایل قانع‌کننده برای باقی ماندن در سرزمین‌های اشغالی ندارند. امروزه، انگیزه‌های یهودی‌ستزانه، چنانکه در جنگ دوم جهانی در سطح جهان وجود داشت، وجود ندارد و به‌همین دلیل علت محدثه تشکیل اسرائیل از بین رفته است. اگرچه نظام سلطه با راه‌اندازی بازی‌های رسانه‌ای تلاش دارد همچنان اسرائیل را سرزمین موعود یهودیان جلوه دهد اما برای ساکنان اراضی اشغالی و به‌ویژه نسل‌های جوانتر عملا احساس تعلق به سرزمین جعلی اسرائیل از بین رفته است. بیشتر نسل جوان اشغالگر تنها در اراضی اشغالی به‌دنیا آمده‌اند ولی آن را وطن واقعی نمی‌دانند. یکی از شواهد این بی‌ریشگی در اراضی اشغالی را می‌توان در تعداد اسرائیلی‌هایی که پاسپورت دوم دارند دید.
براساس آمار رسمی که منابع صهیونیستی (بسیاری معتقدند این آمار با واقعیت فاصله زیادی دارد) حدود 20درصد از ساکنان اراضی اشغالی پاسپورت دوم دارند و حدود 60تمایل به دریافت پاسپورت دوم یک کشور ثانویه دارند. در کنار این آمار باید یهودی‌هایی که در دهه‌های اخیر به اراضی اشغالی مهاجرت کرده‌اند را هم در نظر گرفت که هنوز پاسپورت اول خود را نگه داشته‌اند و هربار آن را تمدید می‌کنند. به عنوان مثال حدود 20درصد از ساکنان اراضی اشغالی را یهودی‌های روس‌تبار شکل می‌دهند و این عده هنوز پاسپورت خود را حفظ کرده‌اند.
همین عدم احساس تعلق باعث شده است، اسرائیل به یک کشور مهاجرتی تبدیل شود. مهاجرانی که تازه به اراضی اشغالی آمده‌اند، اما آنچه را منتظر بوده‌اند پیدا نکرده‌اند و همچنین یهودیانی که پدران آنها مهاجر بوده‌اند و خودشان در اراضی اشغالی به‌دنیا آمده‌اند اما دلیلی برای ماندن در فلسطین اشغالی نمی‌بینند و تصمیم به مهاجرت از اسرائیل می‌گیرند. این گروه از اسرائیلی‌ها خود را مثل دانه‌های بذری می‌بینند که نتوانسته‌اند در اراضی اشغالی ریشه بدوانند.
با وجود این، شهروندان عرب سرزمین‌های اشغالی و همچنین اقوام متعصب مذهبی تلاشی برای مهاجرتت از این کشور جعلی نشان نمی‌دهند که البته تعداد آنها کمتر از نیمی از ساکنان فعلی است.

■ خودکشی یا کودک‌کشی
طبق آمار رسمی سازمان جهانی بهداشت اسرائیل رتبه شصت‌وهشتم تعداد خودکشی در سال را در اختیار دارد. برای آنها که دوست دارند مقایسه کنند باید بگوییم کشور ما در این لیست که 180کشور را بررسی کرده است، رتبه 165 را در اختیار دارد و جزو کشورهای با آمار خودکشی بسیار پایین است. جمعیت رژیم اشغالگر تنها 9میلیون است. یک‌سوم خودکشی‌ها مربوط به جمعیت مهاجران به اسرائیل در دهه‌های اخیر است. این آمار بالا در سرزمین‌های اشغالی باعث شد تا در سال گذشته پارلمان این رژیم جلساتی مختص بررسی عوامل و مقابله با تعداد بالای خودکشی برگزار کند.

■ اشغالگران معتاد
در کنار خودکشی، بحران‌های اجتماعی دیگری مثل درصد بالای اعتیاد به مواد مخدر و مصرف مواد روانگردان هم در بین ساکنان اراضی اشغالی به‌ویژه اعضای ارتش این رژیم (به گزارش سازمان بهداشت اسرائیل حدود60درصد اعضای ارتش یکی از مواد مخدر یا الکل مصرف می‌کنند) رایج است که نشان از بالا گرفتن بحران‌های اجتماعی در جامعه بی‌ریشه اشغالگر را نشان می‌دهد.

■ اشکنازی ها و سفاردی‌ها
اکثریت قریب به اتفاق ساکنان یهودی سرزمین‌های اشغالی متعلق به این اراضی نیستند و عموما از دو گروه اصلی یهودی‌های سفاردی یا یهودی‌های اشکنازی تشکیل می‌شوند. 
یهودی‌های سفاردی، گروهی از یهودی‌های اصیل‌تر هستند که بعد از سقوط خلافت اسلامی در سرزمین‌های اندلس، گریختند و در جنوب اروپا، شمال آفریقا و شهرهای لندن، آمستردام و هامبورگ و نقاط دیگری از جهان ساکن شدند. امروز این گروه شامل تقریبا همه یهودیان دنیا به استثنای یهودیان اشکنازی می‌شوند و در آفریقا، عراق، سوریه، یونان، ترکیه و ... را گسترده شده‌اند.
در کنار این گروه یهودی‌های اشکنازی قرار دارند که از اصالت کمتری برخوردارند اما امروز جزو طبقه اشراف یهود به حساب می‌آیند. اشکناز نام عبری آلمان است و بنابراین اشکنازی در اصل به معنی یهودی آلمانی است. این یهودی‌ها بیشتر پست‌های مهم دولتی در اسرائیل کنونی را در اختیار دارند.
بین دو گروه اشکنازی و سفاردی در سرزمین‌های اشغالی اختلافات عمیق وجود دارد، عده‌ای این اختلافات را اقتصادی می‌دانند، اما بیشتر تحلیل‌گران آن را ایدئولوژیک می‌دانند. این دو گروه همدیگر را نجس‌زاده می‌دانند و هرگونه تعامل را با یکدیگر ممنوع کرده‌اند. اختلاف بین این دو گروه آنقدر زیاد است که برخی معتقدند تنها گروهی که ممکن است اقدام به شورش اجتماعی در درون اسرائیل کند، گروه سفاردی‌ها هستند.

■■عوامل بیرونی
■ عمق استراتژیک 70کیلومتری

مهمترین بحران بیرونی رژیم اشغالگر قدس را باید نداشتن عمق استراتژیک در دنیا دانست. عمق استراتژیک یک واژه در ادبیات نظامی است که به طور گسترده به فاصله بین خط مقدم و مناطق اصلی صنعتی، پایتخت‌ها، قلب کشور، و دیگر مراکز اصلی جمعیت و تولید نظامی اطلاق می‌شود. به‌عنوان مثال یکی از عوامل موفقیت آمریکا در جنگ دوم جهانی در بالا بودن همین عمق استراتژیک است، یعنی اینکه سران آمریکا توانستند جنگ را در کیلومترها دورتر از مرزهای اصلی خود مدیریت کنند.
اما امروزه عمق استراتژیک رژیم اشغالگر قدس به‌زحمت به 80کیلومتر می‌رسد. بر اساس مرزهای به رسمیت شمرده شده بین‌المللی عرض این کشور دروغین در بیشترین حالت ۱۳۷ کیلومتر و در کمترین حالت ۱۴ کیلومتر است. این، باعث شده است تا نقاط مختلف این رژیم به‌راحتی در تیررس دشمنان آن قرار بگیرد. نمونه این در دسترس بودن را در جنگ‌های اخیر این رژیم به جریان مقاومت شاهد بودیم.

■ چالش اعتبار در بین ملت‌ها
اعتبار رژیم اشغالگر قدس در بین ملت‌های منطقه به‌شدت افت کرده است. این اعتبار به‌ویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و ابتکار امام راحل در نامگذاری آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به نام قدس که با استقبال ملت‌های و دولت‌های مسلمان روبه‌رو شد، کمتر شد. با نامگذاری روز قدس رسما مسئله فلسطین و قدس شریف وارد لایه‌های اجتماعی جوامع مسلمان شد و در اذهان ماند. تا آنجا که اگرچه اکنون برخی دولت‌های مسلمان به متحدان اسرائیل تبدیل شده‌اند اما هنوز هم جوامع مسلمان این روز را گرامی می‌دارند و با آرمان‌های قدس شریف بیعت می‌کنند.
در سطح جهان هم مبارزه با رژیم صهیونیستی وارد مراحل تازه‌ای شده است. پویش جهانی «تحریم اسرائیل» یکی از روش‌های مبارزاتی است که امروزه حتی در کشورهای غربی هم طرفداران زیادی پیدا کرده است. این پویش باعث وارد آمدن ضررهای اقتصادی به رژیم اشغالگر شده است. به‌عنوان مثال روز دوشنبه در خبرها اعلام شد: فعالیت‌های این جنبش سبب شد تا شرکت خدمات حمل‌ونقل عمومی رژیم صهیونیستی (ایجید) نتواند در مناقصه 190 میلیون یورویی شمال هلند پیروز شود. 
علاوه‌براین، این پویش که از بدنه مردمی ملت‌ها عضوگیری می‌کند زمینه ورود مسئله فلسطین و قدس به لایه‌های اجتماعی غربی را هم فراهم کرده است و همین عامل باعث شده است تا مقامات اشغالگر تلاش خود برای مقابله با این پویش را بیشتر کنند. در سوم خرداد امسال، آسوشیتد پرس گزارش داد که رژیم صهیونیستی از اتحادیه اروپا خواسته است تأمین بودجه بیش از دوازده سازمان مردم نهاد اروپا و فلسطین را که به دنبال تحریم این رژیم هستند، متوقف کند. شماری از مقامات اتحادیه اروپا که خواستند نامشان فاش نشود، می‌گویند فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی این اتحادیه، گزارش اسرائیل را به همراه نامه‌ای دریافت کرده است و بررسی آن هم اکنون ادامه دارد.
همچنین مقامات اشغالگر در بهمن سال گذشته لیستی از افراد مرتبط با این پویش را منتشر کرد که اجازه مسافرت به سرزمین‌های اشغالی را ندارند و در صورت مسافرت دستگیر خواهند شد.
رنگ باختن هولوکاست در بین نخبگان غربی را هم باید یکی دیگر از عوامل اجتماعی کاهش اعتبار اسرائیل در جهان ذکر کرد که توانسته است هژمونی سیاسی رسانه‌ای این رژیم را با چالش جدی مواجه کند.

■ تاریخ انقضا؛ زودتر از 2040
مرور این عوامل به‌وضوح نشان می‌دهد که هرلحظه امکان فروپاشی اسرائیل ممکن است و یک اشتباه از سوی سران این رژیم کافی‌است تا این اتفاق هرچه‌زودتر رخ دهد و چه‌بسا از بین‌رفتن این لکه ننگ، بسیار پیش از سال 2040 که رهبری عزیز به آن اشاره کردند اتفاق بیفتد. 
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.