زمانی امام در حوزه بودند و آقای بهاءالدینی مشغول خواندن شعر حافظ بودند و همان وقت طلبه‌ای از آن جا می‌گذشته و ایشان شعر را این طور ادامه می‌دهند که «گل بی رخ یار خوش نباشد یا ابوالفضل » این نشان می‌دهد که شعر در حوزه هم دچار مظلومیت است.

شعر، خط مقدم هنر انقلاب است

حجت‌الاسلام حسین مودب از شاعران جوان خراسان است که در ادامه مسیر پررونق شعر در حوزه خراسان قدم زده و در هوای شعر متعهد تنفس می‌کند. مسیری که به اعتقاد خودش وامدار یک سنت ادبی ریشه دار در بین علما و طلاب قدیمی و بزرگان حوزه خراسان است. حوزه‌ای که با نگاه به گذشته الهام بخش انجمن‌های ادبی بسیاری در سراسر کشور بوده است. به همین بهانه با او درباره گذشته شعر حوزه و حالش صحبت کرده‌ایم تا درباره آینده شعر حوزه و الزامات پرباربودنش بیشتر بدانیم. 

■ به عنوان یک طلبه چطور وارد دنیای شعر و شاعری شدید؟
 انس و الفت من با شعر از علاقه پدر و مادرم به این حوزه شروع شد. در دوران نوجوانی علاقه به دیوان حافظ داشتم و با آن مانوس بودم. آن زمان اتاق من پر از کتاب‌های شعر بود. والدینم در چندین نوبت می‌آمدند و کتاب‌ها را جمع می‌کردند که درس بخوانم و من باز از نو به سراغ تهیه کتاب شعر می‌رفتم. شاید برایتان جالب باشد که بگویم اولین طبع آزمایی‌ام نیز در سرودن شعر خیلی اتفاقی شکل گرفت. روزی یکی از دوستان در مدرسه یک مصرع شعر سروده بود و بسیار درگیر ادامه‌اش بود، من زنگ تفریح این یک مصرع را از او گرفتم و زنگ تفریح بعد یک شعر کامل تحویلش دادم. منتهی مسیر جدی شعر برای من از آشنایی با آقای کاظمی و شرکت در جلسات شعر ایشان شروع شد. بعد هم که کارگاه‌های شعر آفتابگردان بود که دوره‌های آن در شهرستان ادب برگزار می‌شد. برای ورود به عالم شعر و شاعری اینکه شما ذوق و استعداد داشته باشید، کافی نیست. باید در مجاورت شعر باشید و شعر بشنوید و از آموزش هم غافل نباشید. همه این‌ها در گعده‌های آفتابگردان وجود داشت. یک دوره یک ساله بود که هم آموزش داشت و هم نقد. دور هم در کنار استادان می‌نشستیم و درباره شعر می‌گفتیم و شعر می‌نوشتیم و تبادل نظر اتفاق می‌افتاد. آن دوره باعث ورود جدی من به دنیای شعر شد.

 حاصل فعالیت‌هایتان در حوزه شعر در این چند سال چه بوده و آیا کتابی در دست انتشار دارید؟
تا به حال در بیشتر حوزه‌ها طبع آزمایی کرده‌ام و بعد از غزل در شعرهایم به سراغ چارپاره و مثنوی و قصیده هم رفته‌ام، اما دراین میان غزل اولین رتبه را دارد.حاصل این طبع آزمایی‌ها مجموعه‌ای در دست انتشار است که ان‌شاءالله به نمایشگاه سال آینده خواهد رسید. من معمولاً برای جشنواره شعر نمی‌گویم، اما اگر جشنواره‌ای برگزار شود و شعر داشته باشم، شرکت می‌کنم. در جشنواره شعر حوزوی اشراق سال گذشته، جزو برگزیدگان بودم. در جشنواره سوختگان وصل نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه تهران هم دو دوره برگزیده شدم.

 به عنوان کسی که این مسیر را تجربه کرده و اکنون همراه استعدادهای نوپا در این حوزه است، چه عواملی را در بالندگی شعر در افراد مؤثر می‌دانید؟ 
 به نظر من آنچه بیشتر از همه به رشد شعری کمک می‌کند، همان مجاورت است که گفتم در کنار آموزش و بهره‌گیری از استادان شعر. من هم در همین جلسات دیده شدم و رشد کردم و الان هم به دنبال ایجاد همین فضا برای سایرین هستم. به طور مثال جلسات شعر حوزه که به مدت یک سال است من دبیری آن را در دفتر تبلیغات به عهده دارم. در کنار این جلسات چند نشست تخصصی شعر حوزه خراسان هم با حضور استادان این عرصه برگزار کرده‌ایم. برگزاری کلاس‌های آمورزشی و موازی با آن راه‌اندازی «شب‌های شعر حجره» در بعضی از مدارس مانند امام خمینی(ره) و شهید شفیعی یا سیادت در ادامه همین تلاش بوده‌ است. در این جلسات استعدادهایی کشف می‌شوند و این مایه دلگرمی‌ست. 

 با نگاه به تاریخ شعر حوزه بخصوص حوزه خراسان می‌توان به جایگاه آن در ادبیات ایران پی برد و از ثمراتش در این عرصه گفت؟
آقای حکیمی یک کار پژوهشی کردند که قرار است در سوره مهر با عنوان تاریخ شعر حوزه خراسان چاپ بشود. در این پژوهش ایشان اثبات کردند که تمام انجمن‌های ادبی که در دوره معاصر برگزار می‌شده، از شاگردان شعر حوزه خراسان بوده‌اند؛ به عنوان مثال شهید حسین بلخی که در حوزه شعر مقاومت افغانستان فعالیت می‌کرده است، دانش آموخته حوزه خراسان بوده یا ادیب نیشابوری شاگردان زیادی داشته که انجمن‌های تهران و تبریز را می‌گرداندند و مشخص می‌شود بیشتر انجمن‌های ادبی که در کشور برگزار می‌شده‌اند، یک سر منشأ حوزوی داشته‌اند. شاعران بنام خراسان عده‌ای طلبه هستند به این معنی که درس دین خوانده‌اند، در قدیم هم اگر نگاه کنیم، کسی که ادیب بوده، صبغه حوزوی هم داشته؛ مثلاً مولانا و حافظ و سعدی درس دین خوانده‌اند. در دوران معاصر هم این روند به گونه‌ای دیگر ادامه دارد.

 این قدمت و تاریخچه قابل اعتنا در همه جا به این شکل بوده و در سایر حوزه‌های علمیه هم دنبال می‌شده یا تنها در خراسان وجود داشته‌است؟ 
قدمت شعر در حوزه خراسان بسیار است و شعر در این حوزه ریشه جدی دارد. حتی استاد شفیعی کدکنی به این موضوع اشاره کرده و باز آقای حکیمی در همین پژوهش عنوان می‌کند که حتی حوزه قم به این میزان در حوزه ادبیات و شعر قدمت ندارد. بزرگانی در حوزه مشهد بودند که در این عرصه فعالیت می‌کرده‌اند. بعد از انقلاب هم شعرایی بودند مثل آقای زرافشان آقای شوریده که من با آن‌ها صحبت کردم و در حوزه شعر آیینی فعالیت داشتند. این افراد باعث رونق شعر حوزه بودند و به ادامه مسیر کمک کرده‌اند. خود مقام معظم رهبری در زمانی که در خراسان بودند، در این عرصه فعالیت داشتند و با شعرای خراسان در تماس بودند. در این چند سال فعالیت‌های مشهد با اینکه متوقف نشده، اما منسجم نبود. منتهی الآن دارد به شکل منسجم‌تری پیش می‌رود. حوزه قم اخیراً خیلی جدی‌تر وارد شده، اما از سایر نقاط کشور خبری نیست.

 در حال حاضر شعر حوزوی مانند گذشته، انسجام ندارد و دارای پراکندگی‌هایی است و حتی چند سالی خوابیده بود. شما این وضعیت را چطور تفسیر می‌کنید؟
 هر جریانی دارای افت و خیزهایی است و در مقاطعی فراز و فرودهایی را تجربه می‌کند. این موضوع هم برمی‌گردد به نگاه حوزه به این ماجرا و هم برمی‌گردد به نگاه مسئولان فرهنگی به این جریان؛ به طور مثال یک بار یکی از این آقایان در جلسه شرکت کرده بودند و مدام می‌گفتند تمایل دارند از شعر حوزه حمایت کنند. همان جا من یک مثال ساده زدم و گفتم خب این ماجرا یک استاد می‌خواهد، به طور مثال و یک دبیر و باید حق الزحمه‌ای به این افراد پرداخت شود و در همین حد بودجه‌ای لازم است. بعد ایشان پاسخ داد یک جلسه که یک عده می‌خواهند دور هم جمع بشوند و شعر بخوانند که دیگر این حرف‌ها را ندارد. این دیالوگ به شکلی پیش رفت که من در آخر از ایشان پرسیدم پس اینکه می‌گویید حمایت می‌کنیم یعنی چه واقعاً؟ یعنی چه کار می‌کنید؟ اینکه فقط یک سالنی می‌خواهید در اختیار بگذارید که نمی‌شود؛ ما می‌رویم در کنار خیابان جلسه می‌گذاریم! این نگاه باعث می‌شود که در بعضی از دوره‌ها دچار افت و خیز شویم.

 این عدم همراهی در حوزه هم وجود دارد؟ 
در داخل خود حوزه هم باید این نگاه اصلاح شود. خاطره‌ای تعریف کرده‌اند احمد آقا که در گذشته، زمانی امام در حوزه بودند و آقای بهاءالدینی مشغول خواندن شعر حافظ بودند و همان وقت طلبه‌ای از آن جا می‌گذشته و ایشان شعر را این طور ادامه می‌دهند که «گل بی رخ یار خوش نباشد یا ابوالفضل » این نشان می‌دهد که شعر در حوزه هم دچار مظلومیت است. در کنار این نگاه، نگاه رهبری را داریم که در دیدارهایشان با شعرا مشهود است. این دیدارها یک نشست‌های تشریفاتی نیست مثل خیلی از آقایان که چند شاعر دعوت می‌کنند و چند تا شعر می‌خوانند و تمام! ایشان در این جلسات معمولاً صحبت‌های مهمی را مطرح می‌کنند وخط قرمزها را نشان می‌دهند و می‌خواهند عملاً به مسئولان بفهمانند که هنر یک اولویت است برای اسلام. هنر در فضای جدید باید جدی گرفته بشود. مهم است این مسئله‌ اما وقتی این نگاه وجود نداشته باشد و شما هرچه به این موضوع توجه کمتری نشان‌دهی مسلماً افراد کمتری به سراغش خواهند آمد.

 در مورد خط مشی رهبری در حوزه شعر گفتید. به طور مثال ایشان روی ترانه تأکید دارند، اما شعر حوزه چندان به این عرصه وارد نشده‌ است. البته خود شما طبع آزمایی‌هایی داشته‌اید.
ترانه هست اما کم است. بعضی از طلبه‌ها خودشان به خاطر ذوق شخصی به سراغ ترانه هم رفته‌اند و به طور مثال برای امام زمان(عج) هم کارکرده‌اند. منتهی این حرکت‌ها فردی است. البته غلط هم نیست چون شاعر را نمی‌شود گفت که چه بگو یا در چه قالبی بگو. 
شعر یک فعالیت فردی‌ است و از درون شاعر می‌آید یک وقت یک شاعر به خاطر ذوق خودش به سراغ یک قالب می‌رود مثلاً من گاهی حالش را داشته‌ام ‌و شعر طنز هم گفته‌ام. 

 به توجه به میراث گذشته و وضعیت امروز آینده شعر حوزه را چطور می‌بینید؟
به برکت حرکت‌هایی که درگذشته انجام شده و الآن هم ادامه دارد و زحمات افرادی مانند آقای سیدی، آقای صفری زرافشان، آقای عدالتیان و افراد دیگر که حضور شان مؤثر بوده و فعالیت‌های که انجام دادند، ما الآن یک نسل شاعر حوزوی خوب داریم که در حوزه مشهد مشغول فعالیت هستند. درکنار این عزیزان طلبه‌های دیگری هستند که ملبس نیستند و ذوق ادبی دارند. با اتکا به آن گذشته و این سرمایه و ظرفیتی که موجود است، می‌توان آینده خوبی را برای شعر حوزه پیش‌بینی کرد؛ منتهی به شرط اینکه همان طور که گفتم، مسئولان تجدید نظری در نگاهشان انجام بدهند و این عرصه و ضرورت وجودش را درک کرده و جدی بگیرند.
این مسئله شامل مسئولان حوزه هم می‌شود و هرکس به اندازه سهمش باید مسئولیت قبول کرده و کمک کند. ما اخیراً جلسه‌ای داشتیم با آیت الله اعرافی، رئیس‌ حوزه علمیه کشور ایشان نگاه روشن و خوبی داشتند به این مسئله و خیلی ما را امیدوار کردند و مشخص بود که اهمیت پرداخت به ادبیات را درک می‌کنند. شورای تخصصی شعر و ادبیات حوزه علمیه را تشکیل دادند و قرار شد دبیرخانه‌اش هم در دفتر خود ایشان باشد و فعالیت‌های این حوزه در عرصه ادبیات از آنجا هدایت و حمایت شود. این نوع نگاه‌ها باعث می‌شود که با انرژی بیشتری حرکت کنیم. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.