۱۳ تیر ۱۳۹۷ - ۱۱:۵۶
کد خبر: 608881

متأسفانه به دلیل نبود سیاست‌گذاری هدفمند برای هدایت سرمایه، خصوصاً در سال‌های اخیر، بازارهای غیرمولد موازی با بخش تولید بسیار رونق گرفته‌ و باعث ایجاد رکود در بخش مولد اقتصاد شده‌اند. 

کم‌ریسک بودن و بازدهی بالای سرمایه‌گذاری در بخش‌های غیرمولد اقتصاد مانند مسکن، طلا، ارز، خودرو و... سبب شده است که اقلام نامبرده به‌عنوان کالای سرمایه‌ای و نه مصرفی تلقی شود. اخذ مالیات بر عواید سرمایه‌ای و ایجاد هزینه برای حضور در این بازارهای غیرمولد راهکاری برای اصلاح رویه فعلی است که در بسیاری از کشورهای دنیا رواج دارد.
یکی از لوازم توسعه اقتصادی و رشد اشتغال هر کشور، توجه به بخش تولید خصوصاً تولید با بیشترین سهم نیروی انسانی داخلی است که به هدایت سرمایه‌های در اختیار مردم به این سمت نیاز دارد. عموم مردم از هوش اقتصادی بالایی برخوردار هستند و بسرعت بازارهای دارای بالاترین سود را کشف خواهند کرد. حلقه گمشده این زنجیره، هدایت هوشمند سرمایه‌های موجود به سمت بازارهای مولد و دارای ارزش‌افزوده بالا است. متأسفانه به دلیل نبود سیاست‌گذاری هدفمند برای هدایت سرمایه، خصوصاً در سال‌های اخیر، بازارهای غیرمولد موازی با بخش تولید بسیار رونق گرفته‌ و باعث ایجاد رکود در بخش مولد اقتصاد شده‌اند. 
بازارهای سفته‌بازانه مانند بازار مسکن، زمین، خودرو، طلا، ارز و... که بدون هرگونه تغییر شکل یا ایجاد ارزش‌افزوده، در مدت‌زمان کوتاهی به سود بالایی می‌رسند، نمونه‌هایی از توسعه بخش‌های غیرمولد است. همچنین اتخاذ سیاست‌های نادرست محیط کسب‌وکار موجب اختلال در فعالیت‌های اقتصادی شده و ادامه حیات بسیاری از واحدهای تولیدی را با چالش‌های جدی روبه‌رو کرده است. در این شرایط، نظام بانکی نیز به دلیل ریسک بالای فعالیت‌های تولیدی، علاقه‌مند به اعطای وام به فعالیت‌های کم‌ریسک و پرسود است که نتیجه آن روبه‌رو شدن بخش تولید با مشکل تأمین مالی خواهد بود. 
آمارها نشان از آن دارد که در سال‌های گذشته، بخش تولید همواره تسهیلات کمتری نسبت به میزان مصوب دریافت کرده است.یکی از راهکارهای مورداستفاده در بسیاری از کشورهای پیشرفته برای جلوگیری از رونق بازارهای غیرمولد، محور قرار دادن بخش تولید و بالا بردن هزینه برای شکل‌گیری فعالیت‌های غیرمولد است. از نمونه‌های ایجاد هزینه برای بازارهای غیرمولد، اخذ مالیات‌هایی با عنوان «مالیات بر عواید سرمایه‌ای» یا Capital Gains Tax است. 
به‌عنوان‌مثال بر کسی پوشیده نیست که بخش مسکن با ایجاد حباب‌های قیمتی، موجب بلوکه شدن سرمایه‌ها در این بخش شده و جذب سرمایه در بخش‌های مولد را کاهش داده است. مالیات بر عایدی سرمایه در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته مانند آمریکا، فرانسه و کره جنوبی رواج دارد و نقش مهمی در کنترل قیمت مسکن ایفا می‌کند. این مالیات به‌عنوان یکی از اجزای مالیات بر درآمد، بر عواید سرمایه‌ای که حاصل سرمایه‌گذاری در تملک دارایی است، وضع می‌شود که به موارد زیر تعلق پیدا می‌کند:
1. دریافت کردن سود از محل نگهداری دارایی
2. فروش دارایی‌ها با قیمتی بیشتر از قیمت خرید 
وضع مالیات بر عواید سرمایه‌ای به جلوگیری از ایجاد تورم‌های قیمتی و عواید غیرمنطقی و غیرمعقول سرمایه‌گذاری در زمینه‌های غیرمولد اقتصاد می‌انجامد. علاوه بر این، مالیات بر عواید سرمایه‌ای موجب کاهش شکاف طبقاتی جامعه نیز می‌شود چراکه در شرایط فعلی، افرادی که در سطوح بالاتری از نظر درآمد قرار دارند، قادر خواهند بود با سرمایه‌گذاری در بخش‌های غیرمولد، عواید زیادی را کسب کنند. این مالیات فقط به بازار مسکن اختصاص ندارد و با استفاده از آن، می‌توان روش‌های هوشمندی را برای هزینه‌سازی ورود به سایر بازارهای غیرمولد مانند ارز، طلا و خودرو نیز به وجود آورد.
بنابراین لازم است که با هدف هدایت سرمایه‌های موجود کشور به سمت بازارهای مولد، قوانین لازم برای تعریف پایه‌های جدید مالیاتی در کشور ایجاد شود تا از مسکن، طلا، ارز، خودرو و... به‌عنوان یک کالای مصرفی و نه یک کالای سرمایه‌ای استفاده شود و در نتیجه سرمایه‌ها به سمت بازارهای مولد جریان پیدا کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.