۱۵ تیر ۱۳۹۷ - ۰۱:۰۴
کد خبر: 608994

تئوری‌ها فقط وقتی از جنس حجاب باشند، ممکن است خطرناک شوند! تئوری‌های خطرناکی که البته براحتی می‌توان هنگام انتخابات‌های سیاسی، خنثی شان کرد!

بنده نیز مثل بیشتر شما مخاطبان عزیز در این اوضاع و احوال، وقتی مثلاً می‌بینم افرادی را که به قصابی می‌آیند و می‌خواهند 5000 تومان گوشت بخرند، خیلی دل و دماغ نظریه‌پردازی برایم نمی‌ماند!
باز خدا پدر تکنولوژی و توسعه را بیامرزد که این ترازوهای دیجیتالی را آفرید! که با آن‌ها می‌توان ۱۰ گرم گوشت را هم وزن کرد. اما قصاب‌های جوانمرد چه کنند؟ قصابی کنند یا جراحی؟! 5000 تومان گوشت را از کجای لاشه گوسفند ببرند و تحویل مشتری بدهند؟! از این قبیل ناله‌ها زیاد است، بگذریم. اما اگر شما نیز مستأجرید، یا انبوه مستأجران آواره را می‌بینید که در عرض دو سه ماه، ارزش پول پیش شان نصف شده است و پشت ویترین بنگاه‌های املاک احساس بی خانمانی می‌کنند، به ادامه عرایض حقیر توجه کنید. که ببینیم چرا نفت، چه ارزان شود و چه گران، ارزش ریال کاهش می‌یابد!؟
سرمایه داری و امپریالیسم مفاهیمی هستند به ظاهر تئوریک. ۹۰درصد مردم اصلاً باور نمی‌کنند که مفاهیم تئوریک، چطور ممکن است و می‌توانند پدر آدم را در بیاورند. باور نمی‌کنند رأی آن‌ها به تئوری‌ها چطور در عمل خیلی چیزها را تعیین می‌کند. چون تئوری‌ها فقط وقتی از جنس حجاب باشند، ممکن است خطرناک شوند! تئوری‌های خطرناکی که البته براحتی می‌توان هنگام انتخابات‌های سیاسی، خنثی شان کرد!
مرحوم هاشمی رفسنجانی عقیده داشت مردم در زمان هشت سال دفاع مقدس سختی‌های بسیاری کشیده‌اند و حالا باید کمی استراحت کنند. طول و تفصیل ندهم، بنا شد اول کیک توسعه بزرگ شود و سپس به تقسیم عادلانه آن فکر کنیم. زیرا عدالت بدون توسعه، فقط تقسیم عادلانه فقر است. خلاصه بنا شد به سراغ بانک‌های جهانی رفته و وام بگیریم. گرفتیم و حالا دولت دلار داشت و مردم ریال.
کارشناسان و مشاوران اقتصادی دولت مرحوم هاشمی، وقتی به دلارهای دست دولت و ریال‌های دست مردم نگاه کردند، ناگهان مطلبی را کشف کردند. آن‌ها متوجه شدند در اقتصادهای نفتی، درآمد عمده دولت به دلار است. اما پول رایج داخل کشور دلار نیست. کشف کردند که دلار چیزی نیست، غیر از کلیشه‌های کاغذی خاصی که آمریکا می‌تواند هر مبلغی را روی آن چاپ کند و هر چقدر هم که چاپ کند، اعتبار دارد. اعتباری که به چاه‌های نفت عربستان و کویت و گاز قطر متصل است. 
آنها کشف کردند که دولت آمریکا خیلی وقت است که کالای خاص و چندانی را به کشورهای دیگر صادر نمی‌کند. مگر همین دلارهای کاغذی را! و گرنه خیلی وقت بود که صدور کالاهای معمولی برعهده اقتصادهایی مثل چین و ژاپن و کره بود. و نفت و انرژی بر عهده شیخ نشین‌های حاشیه خلیج فارس. زیرا دولت آمریکا در یکی از جلسات مشترک با هفت قدرت اقتصادی جهان، آب پاکی را روی دست همه ریخته بود و گفته بود از این پس چیزی به اسم برابری دلار با یک مقدار ثابت از طلا در بین نیست. دلار من ارزش اعتباری و نسبی دارد. می‌توانم دلارهای شما را در بانک‌های خود نگه دارم. اما اگر بنا به نقد کردن آن‌ها باشد، تعهدی نسبت به سقوط قیمت دلار نمی‌دهم! و اگر مجبور شدید به خاطر یک بشکه نفت یک بشکه دلار بدهید، تقصیر خودتان است! اگر نمی‌خواهید نفت 200 دلاری بخرید، به ارزش دلار من گیر ندهید! سرتان را درد نیاورم، مردم و کشورهای جهان می‌توانستند کالا تولید کنند و با یکدیگر صادرات و واردات داشته باشند؛ اما فقط با دلار! یعنی بانک‌های آمریکایی می‌دانند عربستان چقدر نفت فروخته است؛ یا شیلی چقدر مس و چین چقدر کتانی و محصولات رایانه‌ای و... 
«حساب و کتاب پول‌های خودتان را به بانک‌ها و خزانه داری دولت فخیمه آمریکا سپرده و بروید به زندگی تان برسید!»
الغرض، دولت نفت می‌فروخت و دلار می‌گرفت و کالا می‌خرید و وارد می‌کرد و در داخل نیز ریال چاپ می‌کرد و می‌داد دست کارمندانش. ریال‌ها از طریق بانک مرکزی، به صورت حقوق و مزایا و حق مأموریت خارجی و بدی آب و هوا در ژنو و... وارد جامعه می‌شد و مردم کالا می‌خریدند و... دوباره به بانک‌ها برمی گشت. پس اینجا دو چرخه به وجود آمده بود. در یک چرخه آمریکا در رأس هرم ایستاده و با چاپ دلار و گردش آن در بازارهای جهان(و ایران) تجارت جهانی را مدیریت می‌کرد و در چرخه دوم بانک مرکزی با ریال همین کار را در داخل تکرار می‌کرد. فقط کافی بود دولت ایران نیز تعیین نکند که فلان قدر ریال با چه میزان طلا برابری می‌کند. یعنی همین کاری که بیشتر ارزهای جهان، به تبعیت از آمریکا کرده‌اند. حالا وقتی دلار بالا برود، ریال هم طبیعتاً مثل باقی پول‌ها پایین آمده است و وقتی پایین بیاید، یعنی کالا گران شده است که این هم دوباره یعنی کاهش ارزش ریال و پول پیش اجاره خانه بنده و شما!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.