«اسم تو مصطفاست» از آن کتاب‌هایی است که در نمایشگاه کتاب منتشر شد و در دسترس مخاطبان قرار گرفت.

برای شهدا باید با قلب نوشت

سمیه ابراهیم پور، در مقام راوی، زندگی مصطفی صدرزاده را برای راضیه تجار روایت می‌کند و این نویسنده هم با استفاده از ابزار و عناصر نویسندگی، در روایتی داستانی این خاطرات را می‌نویسد.
«اسم تو مصطفاست» یکی از کتاب‌های پرفروش نمایشگاه کتاب امسال و نشر روایت فتح بود. این اثر روزهای گذشته رونمایی شد و بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت.درباره «اسم تو مصطفاست» و کتاب‌هایی که با موضوع شهدای مدافع حرم نوشته می‌شوند با راضیه تجار به گفت‌وگو نشسته‌ایم تا ببینیم این کتاب‌ها چقدر توانسته در شناخت مدافعان حرم کارساز باشد و همزمان از کیفیت ادبی بالایی برخوردار باشد. راضیه تجار، متولد سال 1326 و دانش آموخته رشته روان‌شناسی است. او از پیشکسوتان عرصه نویسندگی بوده و تاکنون مسئولیت‌های ادبی و هنری بسیاری را برعهده داشته است. حضور در شورای بررسی داستان و کارگاه قصه و رمان حوزه هنری، ارشاد، بنیاد شهید، بنیاد جانبازان، مدرس داستان‌نویسی، مسئولیت جلسات نقد و بررسی داستان و همکاری با نشریات مختلف و سردبیری مجله ادبیات داستانی و دبیری انجمن قلم ایران از بدو تأسیس، از جمله فعالیت‌های او در عرصه هنر و ادبیات است.

■ چه شد که سراغ نوشتن از زندگی شهید مصطفی صدرزاده رفتید؟ 
از ابتدای انقلاب، کشور ما مورد تهاجم بوده است از جنگ هشت ساله گرفته تا جنگ‌های روانی بسیاری که همیشه با آن دست به گریبان بوده‌ایم. شرایط کشور ما به نوعی است که هر لحظه می‌توانسته این اتفاق تکرار شود، من هم به عنوان نویسنده همه آنچه را که در اطرافم رخ می‌دهد، باید ببینم و رصد کنم و درباره آن‌ها بنویسم. ما باید بتوانیم خاص بنویسیم و این خاص نوشتن وقتی به شهدا می‌رسد معنای دیگری پیدا می‌کند. 

■ شما نویسنده‌ای هستید که با موضوع آزاد هم کتاب نوشته‌اید و رمان‌ها و داستان‌های شما را خوانده‌ایم. تفاوت نوشتن برای شهدا با سایر سوژه‌های داستانی چیست و چه مسئله‌ای نوشتن برای شهدا را خاص می‌کند؟
مهم‌ترین مسئله‌اش ارتباط نویسنده با سوژه و باور داشتن موضوعی است که می‌خواهد برای آن دست به قلم شود. برای نوشتن کتاب «اسم تو مصطفاست» که در مورد زندگی مصطفی صدرزاده، شهید مدافع حرم است من مدتی فکر کردم و وقتی به این نتیجه رسیدم که می‌توانم در مورد ایشان بنویسم، شروع به نوشتن کردم. وقتی نوشتن زندگی ایشان به من پیشنهاد شد من ابتدا زمان خواستم و وقتی دیدم می‌توانم با ایشان و زندگی شان ارتباط برقرار کنم، نوشتن این کتاب را قبول کردم؛ چراکه اعتقاد دارم برای شهدا باید با قلب نوشت و سفارش کار باید از درون باشد. البته این کار سفارشی نبود، در حقیقت من رفتم روایت فتح و گفتم می‌خواهم برای شهدا بنویسم که نوشتن زندگی صدرزاده به من پیشنهاد شد و من هم با وقفه‌ای قبول کردم که زندگی ایشان را بنویسم. 

■ نوشتن «اسم تو مصطفاست» اولین اثر شما درباره شهدای مدافع حرم است. آیا نوشتن برای مدافعان حرم را ادامه می‌دهید؟ 
برای یک نویسنده مهم است که در مورد هر چه که می‌نویسد ابتدا ادبیات کارش را مدنظر قرار دهد چه برای شهدا باشد و چه موضوع آزاد اما اعتقاد قلبی دارم که ما برای هر آنچه می‌نویسیم انتخاب می‌شویم. بیشتر درست نویسی برایم اهمیت دارد مثلاً اکنون دارم درباره شهیدی می‌نویسم که مربوط به اوایل انقلاب است، ولی اگر باز هم شرایط پیش آمد برای شهدای حرم خواهم نوشت.

■ نوشتن از جنگ سوریه و مدافعان حرم به خاطر اطلاع رسانی ناکافی شرایط خاص خودش را می‌طلبد. معمولاً نویسندگان برای نوشتن درباره این موضوعات با چه سختی هایی روبه‌رو هستند؟ 
بله همین طور است. نوشتن این کتاب هم آسان نبود و دو سال زمان برد تا بتوانم اطلاعات کامل را گردآوری کنم. غیر از این‌ها مسائل حاشیه‌ای بسیاری ذهن نویسنده را درگیر می‌کند، مثلاً بعد از دو سال این کتاب قرار بود سال گذشته به نمایشگاه برسد و منتشر شود که این اتفاق رخ نداد و من به خاطر این وقفه خیلی نگران و ناراحت بودم اما وقتی در نمایشگاه امسال، اثر منتشر شد احساس کردم در بهترین زمان ممکن، منتشر شده است؛ چراکه کتاب با استقبال روبه‌رو شد و مورد توجه قرار گرفت. 
اما در پاسخ به پرسش شما باید بگویم باور اولیه خود نویسنده از هر چیزی مهم‌تر است. نویسنده باید سوژه را پذیرفته باشد و عملش را درک کرده باشد تا بتواند قلم بزند و شخصیت پردازی کند اگر نتواند کار و هدف او را بپذیرد و باور کند، نمی‌تواند آنچه را او انجام داده است، منعکس کند. برای فهمیدن باید شناخت، درک، مطالعه و باور وجود داشته باشد تا بتواند همه آن‌ها را منعکس کند و پس از این‌ها نیز تمرکز نویسنده بر اسناد موجود و مطالعه منابع لازم است. 

■ شما پیش از این درباره شهدای دفاع مقدس هم کتاب نوشته‌اید. چقدر در نوشتن درباره شهید مدافع حرم از آن کتاب‌ها الگو گرفتید. این سؤال را از این جهت می‌کنم که کتاب‌های دفاع مقدس در ابتدا شعاری نوشته شد و در گذر سال‌ها تجارب نویسندگان، تبدیل به ژانر پر مخاطب شد. اما بیشتر کتاب‌های شهدای مدافع حرم از ابتدا حرفه‌ای و به دور از شعارزدگی نوشته می‌شود. 
بله حتماً نویسندگان در این سیر به تجاربی دست یافته‌اند و این مسئله نمود خودش را دارد. اما مسئله مهم این است که وقتی قرار است در این زمانه پرآشوب و در جهانی که مادیات حرف اول را می‌زند از آدم هایی بنویسیم که متفاوت با زمانه عمل کرده‌اند، خود به خود نویسنده هم تحت تأثیر قرار می‌گیرد و در هنگام نوشتن، تلاش می‌کند حس و حالش را نسبت به این مقوله به نوعی نشان دهد. البته شاید جاهایی غلو به نظر برسد اما اگر با ظرایف دیگری همراه شود و نویسنده بتواند به صورت درست از عناصر داستان استفاده کند، می‌تواند این غلوها را تلطیف کند. 

■ کتاب «اسم تو مصطفاست» از زبان همسر شهید نوشته شده است. هم راوی زن است و هم نویسنده. چقدر تلاش کردید با استفاده از این دو ابزار، فضای دراماتیکی برای کتاب ایجاد کنید؟ 
من در موقع نوشتن خیلی راحت می‌نویسم و قلمم جاری و ساری می‌شود. اما مسائل جنبی باعث رنجش می‌شود؛ توقف هایی که مربوط به بیرون است. نویسنده تا می‌خواهد کاری را شروع کند و پیش برود مسائل بیرونی او را آزار می‌دهد و من همه این‌ها را داشته‌ام اما در زمان نوشتن از همه این‌ها کنده می‌شوم. من راحت جلو رفتم و نوشتم و خودم کار را دوست داشتم و خوشبختانه مخاطبان هم از کتاب راضی بودند و بازخوردهای خوبی هم گرفتم. همه این‌ها خستگی را از تنم در می‌کند. از آن جا که این کتاب از زبان همسر شهید نوشته شده است، در حقیقت کتابی حسی و عاطفی است که می‌تواند با مخاطب بویژه زنان ارتباط خوبی برقرار کند. این کتاب به وقایع زندگی شهید می‌پردازد و زاویه دید، از نگاه همسر شهید است.                                                                                                                       

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.