۱۴ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۳:۴۶
کد خبر: 613269

مهم‌ترین مسئله‌ پیش روی نظام و دستگاه دیپلماسی ما فقط نوع خروج ما از این معاهده است، یعنی موضوع این است که باید ببینیم کی و به چه نحوی از برجام خارج شویم که بیشتر به نفع مان باشد و کمتر به زیان مان.

خروج آمریکا از برجام آن را تبدیل به کاغذپاره بی ارزشی نمود که برای ما بسیار گران تمام شده بود. چرا؟ پاسخ آن بسیار ساده است؛ اولاً این آمریکا بود که بسیاری از تعهدات سنگین و شرایط نامطلوب را به ایران تحمیل کرد؛ یعنی اگر بنا بود از ابتدا فقط با طرفین اروپایی وارد مذاکره شویم، حد و حدود توقعات شان به هیچ وجه به این مقدار نبود که حالا هست و با معاهده‌ای روبه‌رو نبودیم که آمریکایی‌ها هر چه می‌توانستند تعهد گرفته‌اند و با خروج یکطرفه خود از آن، ما را با دولت‌هایی تنها گذاشته‌اند که اصلاً طرف حساب ما نبوده‌اند و نیستند! کدام یک از سه کشور اروپایی و چین و روسیه می‌توانند از طرف نظام پولی آمریکا و دولت این کشور به طرف ایرانی خود تعهدی بدهند؟ کدامشان حاضرند جریمه‌های خزانه‌داری آمریکا را بپردازند؟ 
درثانی، مثل اینکه ما و دنیا داریم فراموش می‌کنیم که امروز شرایط حتی با دوران پیش از آغاز مذاکرات برجام نیز خیلی فرق کرده است! (و متأسفانه‌ به زیان ما!) یعنی کشور ما با شرایط تحریمی خاصی مواجه بود که ظاهراً (به عقیده موافقان مذاکره) چاره‌ای غیر از این نداشتیم که وارد این مذاکرات شویم. اما بعد از سال‌ها مذاکره حالا نه تنها آمریکا از برجام خارج شده، بلکه دامنه و شدت تحریم‌های خود را به مراتب بیشتر کرده است! و این شرایط جدید هیچ شباهتی به شرایط قبلی ندارند؛ بنابراین مهم‌ترین مسئله‌ پیش روی نظام و دستگاه دیپلماسی ما فقط نوع خروج ما از این معاهده است، یعنی موضوع این است که باید ببینیم کی و به چه نحوی از برجام خارج شویم که بیشتر به نفع مان باشد و کمتر به زیان مان.
اما در این شرایط، متأسفانه‌ همه ما باید قبول کنیم که زمان به نفع ما نیست، یعنی تعلل و عدم قاطعیت لازم ما در این مورد می‌تواند اوضاع را کاملاً به ضرر ما کند و شرایط به گونه‌ای پیش برود که تبعات و تاوان خروج آمریکا از برجام تماماً متوجه نظام ما شود. حتی ممکن است طرفین اروپایی نیز در این شرایط مواردی را بهانه کرده و آن‌ها نیز همین رفتار آمریکایی‌ها را تکرار کنند و کیست که با الفبای مناسبات سیاسی معاصر آشنا باشد و تردید داشته باشد که اروپایی‌ها منافع خود در رابطه با آمریکا را با منافع مرتبط با ایران عوض نخواهند کرد؟ (حتی اگر مثلاً در تمام اقتصاد ایران مشارکت داشته باشند) نگارنده مهم‌ترین دلیل پیشنهاد وقیحانه جدید ترامپ، مبنی بر مذاکره مجدد را همین موضوع می‌دانم.
ترامپ و دستگاه دیپلماسی و رسانه‌ای آمریکا حالا تصمیم گرفته‌اند مثلاً توپ را به زمین طرف ایرانی بیندازند. که اولاً اگر ما قبول کنیم که وارد مذاکره شویم، یعنی نقض برجام از طرف آمریکا را به رسمیت شناخته‌ایم و حالا بناست باز هم مدت‌ها درگیر سری جدیدی از چانه‌زنی‌های سیاسی شویم که در آن‌ها هیچ اعتباری به طرف مقابل نیست. و این همه وقاحت و بی شرمی حقیقتاً حیرت انگیز است! وگرنه خود ترامپ با چه ساز و کار خاصی به این راحتی یک معاهده بین المللی را نقض کرد؟ (که خودش هم یک طرف اصلی‌اش بود!) و به این هم رضایت نداد که حداقل به همان شرایط قبلی بازگردد! واقعاً چه تضمینی وجود دارد که این کشور همین کار را تکرار نکند؟ درثانی، حالا اگر این پیشنهاد مذاکره را به ده‌ها دلیل منطقی نپذیریم، این ماییم که غیر منطقی و ناسازگار جلوه می‌کنیم! یعنی این ماییم که نخواسته‌ایم با گفت‌وگو مشکلاتمان را حل کنیم...
منطقی‌ترین راه این است که ایران فعلاً موضوع گذشت زمان را برای طرفین مقابل نیز هزینه دار کند، اما چرا چنین اتفاقی نیفتاده، در درجه نخست به موضوع دیپلماسی رسانه‌ای ما باز می‌گردد و در درجه دوم نیز موضوع این است که طیف‌های سیاسی موافق مذاکرات می‌خواهند هزینه‌های شکست مذاکرات و برجام را بر گردن مخالفان خود بیندازند. اما در این مجال کوتاه فقط می‌شود اشاره کرد که متأسفانه‌ هنوز چنین امکانی برای خروج از برجام وجود ندارد! چرا که چنین تصمیمی در درجه نخست باعث عمق و شدت گرفتن اختلافات داخلی می‌شود، یعنی باعث می‌شود که هزینه‌ها و تاوان خروج آمریکا از برجام تماماً متوجه ما شود! چون ما هنوز هم در دیپلماسی رسانه‌ای مشکل داریم. مذاکره کنندگان ما در اکثر مواقع مردم خود را محرم نمی‌دانستند و این طرفین مقابل بودند که در عمده موارد پیش دستی کرده و اخبار این مذاکرات را رسانه‌ای می‌کردند. آن هم طبیعتاً همواره به نفع خود و در راستای ایجاد فشار مضاعف به تیم دیپلماسی و افکار عمومی ما. باید باور کنیم که توجیه افکار عمومی داخلی به مراتب مهم‌تر است از مواضع ما نسبت به دشمنان بیگانه، زیرا بسیاری از مشکلات اقتصادی اخیر نیز دقیقاً از طرف فرصت طلبان داخلی است که دارد به جامعه تحمیل می‌شود. فرصت طلبانی که بالاخره اخبار اصلی را بو می‌کشند و همواره آماده‌اند از جهل و ترس بازار پول پارو کنند. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.