۲۰ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۰:۰۱
کد خبر: 613962

«قصاب‌هایی که خندان/ یخچال‌هاشان پر است از/ گنجشک شکار تهران»*

گاهی یک سطر در شعری بلند غوغا برپا می‌کند چه رسد به شعر کوتاه!

سطر «خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد» از «شاملو» یا سطر «پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است» از «فروغ» یا سطر « به سراغ من اگر می‌آیید نرم و آهسته بیایید...» از «سپهری» خصوصاً با آمدن در پایان بندی شعر، به کلیت متن هویتی ویژه و دگرگون می‌بخشد.

در شعر «علی عباس‌نژاد» سطر آخر به عنوان سطری کلیدی عمل می‌کند. این سطر در حکم شاه بیت مستقل از کلیت متن عمل نمی‌کند. این سطر با پیوستگی و همجوشی با سطرهای دیگر، ناگهان هویت متن را از نثری گزارشگر اما موزن تا سطح شعری موزون ارتقا می‌بخشد.

قصابهایی با یخچال‌های پر در هر خیابانی از خیابان‌های تهران و هر شهری (و راستی چرا تهران جناب شاعر؟!) قابل یافتن است اما در یخچال کدام یک از آن همه گنجشک هم پیدا می‌شود؟! هیچ کدام!

و این جاست که شعر متولد می‌شود زیرا گنجشک، گنجشک نیست و درمی‌یابیم که گنجشک این شعر در عین عینیت، ذهنی است چرا که ماهیتی استعاره‌ای یافته است. گنجشک این شعر درعین حال می‌تواند در نقد ادبی سنتی در حکم مجاز هم عمل نماید، گنجشک بدل از پرواز!

در این موقعیت است که دیگر کلمات شعر هم تغییر ماهیت می‌دهند. قصاب‌های خندان شاید هنوزهم بخندند اما دیگر قصابی معمولی نیستند و از جنسی دیگرند و یخچال و دکان قصابی تیز...

این سه گانی، نوخسروانی یا نیمایی کوتاه با طنز تلخ و گزنده خود و با سطر کلیدی انتهایی اش، درتأثیرگذاری بر مخاطب از تمهیدات مناسبی در وسع یک شعر کوتاه بهره برده است.

*رئالیسم ساطوری/ علی عباس نژاد/ ماه باران/۱۳۹۵/صفحۀ ۱۱۱.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.