مدیر مؤسسه ندای فطرت گفت: قدرت نرم و آهسته رسانه در دهه اخیر مد نظر بوده است، چراکه این رسانه‌ها به تدریج اقدام‌هایی انجام می‌دهند که در بلندمدت اثر خود را نشان می‌دهد.

گروه فرهنگی قدس‌آنلاین/ نازلی مروت: رسانه، تیغ دولبه‌ای است که می‌تواند ضامن امنیت فکری و بهداشت روانی جامعه یا مخرب ارزش‌ها و باورهای یک ملت باشد. رسانه‌های مکتوب، شبکه‌های ماهواره‌ای، رادیو و تلویزیون و فضای مجازی مهمترین مصادیق رسانه در دنیای امروزند. توجه ویژه رهبر معظم انقلاب به رسانه بارها تحت عناوین گوناگون گوشزد شده است؛ اینکه رسانه هم فرصت است و هم تهدید، نگاه تیزبین و توجه ویژه به نوع فعالیت رسانه‌های داخلی و رصد دقیق رسانه‌های معاند را می‌طلبد. در آخرین دیدار رهبر معظم انقلاب با بسیجیان، ایشان خطر رسانه‌های تحت کنترل دشمنان خارجی را مانند خطر سلاح شیمیایی در زمان جنگ عنوان کردند. این تعبیر از اهمیت توجه دو چندان به رسانه‌های دشمن در تغییر نگرش و باورهای دینی مردم و آنچه هدف غایی غرب از ستیز با جمهوری اسلامی است پرده برمی دارد. حجت‌الاسلام دکترعلی قهرمانی، کارشناس رسانه، پژوهشگر مطالعات سبک زندگی اسلامی و مدیر مؤسسه ندای فطرت در گفت‌وگو با قدس آنلاین به تحلیل عملکرد رسانه‌های غربی در تغییر ارزش‌های جامعه پرداخته است.

 تعبیر رهبر معظم انقلاب درباره خطر رسانه‌های معاند بیشتر ناظر به چه رویدادهای فرهنگی است؟

رهبر معظم انقلاب رسانه‌های دشمن را یکی از بازوهای کمکی دشمن در جنگ نرم می‌دانند که می‌خواهد از این خاکریز ما را به زانو درآورد. این رسانه‌ها با برنامه‌های متنوع و جذاب بعضاً سونامی تبلیغاتیِ ارزش‌ها و هنجارهای مد نظر خود را ایجاد می‌کنند تا مخاطب را به سمت اهداف خود بکشانند و سبک زندگی اسلامی ایرانی را تابع رأی و نظر خویش کند.

برای پاسخ به این سئوال باید تعریف دقیقی از رسانه داشته باشیم و بدانیم آیا منظور از رسانه نوع سنتی آن است یا نوع مُدرن؟ چراکه هر کدام مؤلفه‌های خاص خود را دارند و نیز باید بدانیم این اثرگذاری به چه میزان است.

اما اینکه انتظار داشته باشیم که تأثیر رسانه آنی و سریع باشد، صحیح نیست زیرا معمولاً این تاثیر آنی و سریع در زندگی مردم رخ نمی‌دهد مگر در مسئله‌ای همچون انتخابات که تبلیغات و دامنه دربرگیری گسترده‌ای دارد.

از این رو، قدرت نرم و آهسته رسانه در دهه اخیر مد نظر بوده است، چراکه این رسانه‌ها بتدریج اقدام‌هایی انجام می‌دهند که در بلندمدت اثر خود را نشان می‌دهد. حتی در رسانه‌های کوچکی در حد یک اسباب‌بازی؛ برای مثال عروسک باربی که بعد از انقلاب بتدریج در میان کودکان ما جا باز کرد و بعد انیمیشن‌های آن نیز ساخته شد نوع خاصی از زیبایی‌شناسی را با اتکاء به اندام خاص باربی‌گونه و مدل موی بلوند و چشم آبی رواج داد و نزدیک به یک‌ونیم دهه بعد از وارد شدن عروسک باربی به کشور، موج علاقه‌مندی مردم به سمت رنگ خاص مو و چشم و نوع خاصی از اندام بُرد و در واقع زیبایی‌شناسی مردم را تغییر داد!

از این رو، نباید انتظار تأثیرگذاری سریع از رسانه را داشته باشیم و وقتی این تأثیر را ندیدیم منکر آن شویم، چراکه هیچ کس نمی‌تواند ادعای چنین تأثیری را از رسانه داشته باشد، مگر در مسئله‌ای قوی و منطبق با فطرت مردم؛ افزون بر این، به طور کلی موارد خلاف فطرت و انسانیت انسان به طور معمول آهسته و با روندی همه جانبه حرکت می‌کند و نمونه این ادعا همین عروسک‌های باربی است که بعدها به رنگ پوست‌های مختلف تولید شد و شبیه‌سازی آن‌ها در فیلم‌ها همراه با اختلاط جنسیتی نهایتاً رابطه آزادانه محرم و نامحرم و نیز روابط مثلثی و مربعی در حوزه عاطفی و حتی جنسی را تبلیغ کرد که قطعاً یک شبه رخ نداده است!

رسانه‌ها و بخصوص شبکه‌های ماهواره‌ای سعی کردند در شرق که مهد حیاء بود به طرق گوناگون حیازدایی کنند؛ باید توجه داشت در کشوری چون ژاپن نوع پوشش زنان مناسب بود یا حتی مجموعه‌های تلویزیونی غربی مثل «قصه‌های جزیره» زنان لباس‌های پوشیده داشتند و هنگام خروج از منزل از کلاه به عنوان پوشش استفاده می‌کردند و نوع اختلاطشان با مردها جز در نسبت‌های خویشاوندی، دارای چارچوب بود. اما اکنون کار به جایی رسیده است که برخی کارگردانان هالیوود بیان کرده‌اند که باید صحنه‌های هم خوابگی به صورت طبیعی به تصویر کشیده شود و این همان کاری است که قوم لوط انجام می‌داد یعنی مسایل جنسی را به کوچه و خیابان کشاند و به عذاب الهی دچار شد.

این حرکت آرام و زیرپوستی رسانه‌های غربی برای نفوذ در سبک زندگی و تحت تأثیر قرار دادن آن است.

  برای رسیدن به این هدف آن‌ها درصدد کسر چه مؤلفه‌هایی از سبک زندگی و تضعیف کدام مبانی آن هستند؟

برای پاسخ به این سؤال باید به تفاوت‌های سبک زندگی دینی و غربی بپردازیم؛ ما چند مجموعه روایات داریم که مؤلفه‌های سبک زندگی دینی و مبنای آن در درون اسلام را مورد بحث قرار می‌دهند و در بعضی موارد با تعابیر «لادینَ لِمَن حیاء لَه» و

« لاایمانَ لِمَن لا حیاء لَه» نسبت به خروج از دایره شمول این سبک تصریح دارند. بنابر این روایات، یکی از اصلی‌ترین مؤلفه‌هایی که خدشه‌دار شدن آن، سبک زندگی را دچار مشکلات اساسی می‌کند مسئله حیا است.

بنابر تصریح روایات، نخستین مؤلفه در سبک زندگی دینی، ایمان است آنهم نه صرفاً به معنای باورداشتن به خدا و اقرار؛ گاه آن در اعمالی همچون نماز و روزه، بلکه اعتقاد راسخ به اینکه هر جا هر عملی انجام دهیم خداوندی که خود شاهد، قاضی و ناظر است حضور دارد، و این حالت در انسان رخ نمی‌دهد مگر با حیاء؛ یعنی حتی ایمان وابسته و مشروط به حیاء است و بدون آن معنا نخواهد داشت.

از این رو، سبک زندگی دینی با این دو مؤلفه یعنی ایمان و حیاء با سبک زندگی غربی متفاوت می‌شود.

افزون بر این، رسانه‌های غربی درصدد حیازدایی هستند حتی اگر با صراحت حرف خود را نزنند، همچون برنامه‌های شبکه «من و تو» که برخی مسایل را در لفافه مطرح می‌کند و برخی را هم صراحتاً بر محور بی‌حیایی روی آنتن می‌برد.

چنین اختلاطی یعنی سقوط در پرتگاه نه فقط قرار گرفتن در لبه آن! به عبارت بهتر حیاءزدایی با ظرافتی خاص انجام می‌شود و حتی می‌کوشند بچه مذهبی‌ها را جذب کنند؛ نظیر آنچه در آکادمی موسیقی با حضور خانمی محجبه رخ داد، اما در انتهای رقابت‌ها نهایتاً کار به جایی رسید که همین خانم با مردی نامحرم به همخوانی پرداخت!

وقتی این برنامه برای مردم پخش شود بتدریج نگاه آن‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد و چون مؤلفه‌های سبک زندگی به هم وصل‌اند، اگر یکی از حلقه‌ها قطع شود، باقی هم بی‌اثر خواهند شد.

از سوی دیگر باید توجه داشت حیاء فقط شرم داشتن از خدا و دیگران نیست بلکه انسان باید با خود هم در مواردی رودربایستی داشته باشد که این خاصیت تنها مختص حیاء است!

برای همین وقتی بازیگران جمهوری اسلامی را با ترفندهای رسانه‌ای جذب می‌کنند در گام نخست و برای جنگ نرم با فرهنگ انقلابی، سعی در زدودن حیاء از آن‌ها دارند و اینچنین است که یک بازیگر زن مسلمانِ ایرانی به این نتیجه می‌رسد که برای نمایش زیبایی‌های خود، عریان و برهنه مقابل دوربین‌ها قرار بگیرد و به دیگر زنان مسلمان هم القاء کند که زیبایی‌شان دیده نمی‌شود مگر با برهنگی! در حالی که غرب خود از این مرحله عریانی و به نظاره نشستن برهنگی گذشته است!

بنابر این، هر یک از مؤلفه‌های سبک زندگی دینی و مبانی آن که دچار مشکل شود، زنجیره پاره شده و دیگر فرد بر اساس مبانی دینی‌مذهبی عمل نمی‌کند و اعتقاد به خدا در عمل او تجلی نخواهد داشت، چراکه «لذت» برایش محور است و اینچنین جنگ فطرت و غریزه بالا می‌گیرد. دین بر لذایذ فطری تأکید دارد و افکار و آثار غربی بر لذایذ حیوانی و غریزی دست می‌گذارند، اینجاست که به جای دستورات خدا، اوامر شهوت اجرا می‌شود و انسان ناخواسته در چرخه‌ای قرار می‌گیرد که دیگر نمی‌تواند در طولانی مدت بین آنچه فطرتاً صحیح است و آنچه غرایز و شهواتش صحیح می‌دانند، انتخاب کند و سرانجام به دنبال لذت‌هایش می‌رود.

متأسفانه، بعضاً حتی تبلیغات رسانه‌های خود ما نیز دست بر همین امور غریزی می‌گذارند و کار تا حدی پیش می‌رود که این گزاره، نظام‌مندی را از فرد می‌گیرد و به قول علامه جعفری این کار، نشخوارِ نشخوارکنندگان را نشخوار کردن است.

حال آنکه اگرچه ممکن است برخی گزاره‌ها در حال حاضر لذتبخش نباشند اما مسیر آینده را برای ما هموار می‌کنند؛ متأسفانه حضور افراد غیرکارشناس در رسانه‌های رسمی ما عکس این مسئله را ترویج می‌دهد! 
 

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.