نقطه شروع و سکوی پرشِ تربیت درون‌دینی، بارورسازی فطرت است. این فطرت در سه مرحله پیشرفت می‌کند؛ نخست بیدارسازی، دوم حل تنازع بین فجور و تقوا و سوم مقوله بسترسازی برای آموزش و حکمت است

از نگاه غرب«اخلاق» چیزی در حد قوانین راهنمایی و رانندگی است!

به گزارش خبرنگار فرهنگی قدس آنلاین/ سید مصطفی حسینی‌راد: بحث تربیت و اخلاق، یکی از مباحث مهم در حوزه علوم انسانی است. این بحث از گذشته‌های دور محور اصلی تعالیم ادیان الهی بوده و البته در کنار آن فلاسفه نیز به بحث اخلاق و تربیت توجه ویژه‌ای نشان داده‌اند. در این میان پرسشی که مطرح می‌شود این است که نگاه امروز جامعه غرب به بحث تربیت و اخلاق، چه نگاهی است. این نگاه چگونه موجب شده است که جوامع غربی و بسیاری از جوامع دیگر که تربیت غربی پیدا کرده‌اند در بیشتر ابعاد و شئونات زندگی مادی، در شرایط بهتری نسبت به دیگر جوامع بشری قرار بگیرند. این پرسش مهم را با حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر عباسعلی شاملی، دکترای «تعلیم و تربیت ارزش‌ها» از دانشگاه مک گیل کانادا و عضو هیئت علمی جامعة المصطفی العالمیه در میان گذاشته‌ایم. این پژوهشگر و صاحبنظر حوزه تعلیم و تربیت، سال‌ها در کانادا تحصیل و زندگی کرده و به بسیاری از کشورهای اروپایی نیز با هدف تبلیغ و پژوهش، سفر کرده است.

قدس آنلاین: استاد شاملی؛ با توجه به اینکه چند سالی در غرب زندگی، تحصیل و پژوهش کرده‌اید، بفرمایید که آیا در آنجا هم تأملاتی درباره بحث اخلاق و آموزه‌های اخلاقی کتاب‌های آسمانی بخصوص قرآن کریم داشته‌اند تا بتوانند از آموزه‌ها و تعالیم آن استفاده کنند؟

سید مصطفی حسینی‌راد: متأسفانه در دنیای امروز یک مرزی بین دین و زندگی گذاشته‌اند که مردم را از مزایای حیات طیبه و زندگی حکیمانه محروم می‌کند. در حال حاضر جهان دارای دو جبهه است؛ جبهه دین‌داران و جبهه سکولارها. سکولارها کسانی هستند که یا دین ندارند یا اگر دارند می‌گویند دین نباید در مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، نقشی داشته باشد؛ بلکه نقش دین به محدوده تنظیم روابط فردی و عقاید شخصی و رابطه انسان با خدا محدود می‌شود.

به همین دلیل متأسفانه ما در کشورهای غربی تا دلتان بخواهد بحث تربیت اخلاقی یا «moral education» را داریم اما آن‌ها می‌گویند اخلاق دو گونه است؛ اول اخلاق درون‌دینی و دوم اخلاق برون‌دینی. متأسفانه بیشتر آن‌ها اخلاق برون‌دینی را قبول دارند و شاخص اخلاق برون‌دینی هم تربیت شهروند سازگار است که به آن اجتماعی‌سازی یا جامعه‌پذیری می‌گویند، یعنی این مفهوم را هم در معنای لازم و هم در معنای متعدی به کار می‌برند. منظور آن‌ها از جامعه پذیری یا اجتماعی‌سازی یعنی «citizenship»؛ این یعنی تربیت شهروند سازگار.

قدس آنلاین: و شهروند سازگار از نظر آن‌ها یعنی چه؟

سید مصطفی حسینی‌راد: شهروند سازگار یعنی «آهسته بیا آهسته برو که گربه شاخت نزنه»! یعنی مردم خوب، مردمی هستند که قوانینی را که عمدتاً صاحبان قدرت و ثروت تدوین کرده‌اند، رعایت کنند و با آرامش در همین مسیری که برایشان تعیین شده حرکت کنند و از آن خارج نشوند؛ این می‌شود اخلاق برون‌دینی.

اما ما اخلاق را درون‌دینی می‌دانیم. من در تأملاتی که داشته‌ام به این نتیجه رسیده‌ام که دین یک نگرش مثلثی است که از سه ضلع اصلی تشکیل شده است؛ باورها، ارزش‌ها و احکام. بنابراین آن اخلاقی که از قرآن و آموزه‌های اهل بیت‌(ع) به دست می‌آید یک اخلاق درون‌دینی است و آن چیزی که معمولاً در میان غیرمسلمان‌ها مطرح است - که همان اخلاق برون‌دینی است - هم محور و موضوعش، هم روش‌ها و اهدافش با این اخلاق درون‌دینی، متفاوت است.

خوب؛ پس در آنجا یعنی غرب، آن‌ها صورت این مسئله موردِ سؤال شما را پاک کرده‌اند، نه اینکه یعنی اخلاق ندارند بلکه آن اخلاق، این اخلاقی نیست که شما از آن صحبت می‌کنید، یعنی مکارم اخلاق و معرفت و...؛ بلکه می‌گویند ما یک جامعه هموار، همزیست، آرام و بی‌دغدغه‌ای می‌خواهیم و نُرم‌های اخلاقی خود را هم بر این اساس پی‌ریزی کرده‌اند. این نُرم‌های اخلاقی دقیقاً مثل قوانین راهنمایی و رانندگی هستند.

 قدس آنلاین: به جای جالبی رسیدیم! در یک بحث دیگری هم که داشتیم موضوع اخلاق درونی و اخلاق بیرونی از سوی یکی از اساتید مطرح شد و به این موضوع اشاره شد که در غرب، اخلاقِ بیرونی داریم یعنی مثلاً انضباط شهروندی، اما همین شهروند ممکن است در داخل خانه یا مثلاً در رفتارهای شخصی‌اش بسیاری از هنجارهای همان جامعه را هم زیر پا بگذارد، مثلاً ارتباط نامشروع و....

سید مصطفی حسینی‌راد: بله! شهروندانی که از چراغ قرمز عبور نمی‌کنند، به کسی زور نمی‌گویند و... اما با سگ و گربه ازدواج می‌کنند و در نهایت پا روی فطرت خود می‌گذارند. چنین اخلاقی در نهایت یک چهره کاریکاتوری و شکننده پیدا می‌کند.

 قدس آنلاین: حالا برسیم به یک موضوع بسیار مهم که شاید حاصل بحث اخلاق اجتماعی و فردی باشد، یعنی بحث ظهور امام معصوم(ع). موافقید که تا وقتی اخلاقِ درونی در مردم دنیا شکل نگیرد، این اخلاق بیرونی برای استقبال از ولیِ عصر(عج) کفایت نمی‌کند؟

سید مصطفی حسینی‌راد: بله؛ اگر اخلاقِ درون‌دینی نداشته باشیم مفاهیمی مانند «حیا» و «عفت» و «حجاب» بی‌معنی می‌شود و قبلاً هم در بحثی که با روزنامه قدس داشتم عرض کردم پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: «إنَّ لِکُلّ دینٍ خُلُقًا، وخُلُقُ الاسلام الحیاءُ». هر دینی برای خودش یک نظام اخلاقی دارد که این نظام اخلاقی حول یک محور مرکزی می‌چرخد و اگر این محور تأمین شود آن نظام اخلاقی، سامان خود را پیدا می‌کند. حالا این نقطه و مرکز ثقل اخلاقی در دین اسلام «حیا» است. حیا هم بر خلاف آنچه مردم می‌پندارند، تنها به معنای شرم و آزرم داشتن نیست بلکه به معنای رسیدن به نقطه‌ای از ایمان و معرفت است که چه در خلوت و چه در جلوت، شما احساس حضور و نظارت ناظر حکیم و علیم را داشته باشید. چه کسی دارای چنین خصوصیتی است؟ کسی که به قول امام راحل، عالم را محضر خدا بداند و در محضر خدا از ارتکاب گناه حیا کند.
پس جامعه‌ای که در آن حیا در برابر خالق وجود نداشته باشد، آمادگی استقبال از ولیّ‌الله الأعظم را هم ندارد.

 قدس آنلاین: در حقیقت انسانی که شهروند سازگار است، به دلیل باور نداشتن به عالم غیب و آخرت، تمام همتش را مصروف بهتر زیستن در همین دنیای فانی می‌کند و این بهتر زیستن، از رعایت همین اخلاق بیرونی و مسائل شهروندی به دست می‌آید.

سید مصطفی حسینی‌راد: بله؛ این یک زندگی حیوانی مدرن است که ظاهراً به ابعاد جسمی انسان بخوبی پاسخ می‌دهد، اگرچه با نادیده گرفتن ابعاد باطنی و معنوی انسان، سرانجام او را دچار سقوط می‌کند زیرا انسان نمی‌تواند از فطرت خود منفک شود و اگر چنین تلاشی بکند به متلاشی شدن زندگی دنیوی و اخروی‌اش خواهد انجامید.

 قدس آنلاین: استاد، حالا بفرمایید برای عبور از این «غفلت فراگیر» و بازگشت به فطرت و اخلاق درونی یا درون‌دینی چه باید کرد؟

سید مصطفی حسینی‌راد: نقطه شروع و سکوی پرشِ تربیت درون‌دینی، بارورسازی فطرت است. این فطرت در سه مرحله پیشرفت می‌کند؛ نخست؛ بیدارسازی است، یعنی در اقدام‌های آموزشی و پرورشی پیش از هر کار و اقدام تعلیمی، شما باید فرد را به خودش بیاورید و او را متوجه داشته‌هایش بکنید. ما باید توجه کنیم که موهبت‌های الهی عطا شده به ما، سکوی پرش و عامل اوج‌گیری ما به سمت تقوا و مراتب بالای ارزش‌های اخلاقی است.

دوم؛ حل تنازع درونی بین فجور و تقواست که قرآن کریم هم درباره آن می‌فرماید: «وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا، فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» و سوم؛ باز شدن بستر برای آموزش و حکمت است که قرآن از آن به « وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَه» یاد می‌کند.

قدس آنلاین: بتازگی کتابی هم از شما منتشر شده با عنوان «درآمدی بر نظام‌نامه تربیتی جامعه المصطفی العالمیه» که با بحث ما مرتبط است. یک معرفی کوتاه هم از این کتاب داشته باشید.

سید مصطفی حسینی‌راد: بله؛ در این کتاب دو کار جدی انجام شده که پیشتر انجام نشده است. نخست اینکه در این کتاب مقوله تربیت بر نظریه تربیتی اسلام سوار شده است و هر باید و نبایدی که گفته‌ام، یک پشتوانه نظری اسلامی دارد تا مخاطب بتواند به این نظریات تربیتی اعتماد کند. کار دوم این است که در این کتاب، بحث تربیت به 15 ساحت، خُرد شده است و ما دیگر حرف کلی نمی‌زنیم که مثلاً بگوییم برو بچه‌ات را تربیت کن! تربیت کن دقیقاً یعنی چه کاری انجام بده؟ پاسخ این پرسش‌ها در این کتاب است. این 15 ساحت اگر در ما حل بشود و ما به آن متخلق شویم به آن انسان کاملی که خدای متعال از ما انتظار دارد نزدیک می‌شویم. خواهش جدی بنده از خوانندگان عزیز این است که این کتاب را مطالعه کنند چون دارای مباحث و راهکارهای تازه‌ای در امر تربیت است که حتماً به کار آن‌ها خواهد آمد.

در این کتاب برای شکوفایی فطرت و رسیدن به اخلاق اسلامی یا همان فرمایش نبی اکرم(ص) که می‌فرمایند: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»، چهار مرحله تعریف شده است؛ اول؛ شکوفاسازی، دوم؛ تثبیت و پایدارسازی، سوم؛ تصعید یعنی اوج دادن و صعود دادن فرد و کمک برای شکل گرفتن ارزش‌های آسمانی در شخصیت فرد و چهارم؛ تصحیح یعنی اصلاح بیراهه رفتن متربّی. مثلاً شما از نظم به متربّی گفته‌اید و او سر از وسواس درآورده است و حالا باید راهش اصلاح شود یا اینکه مثلاً فرد بیش از حد در مقدمات وضو گرفتن گیر کرده و از اصل معنا و فلسفه نماز غافل شده است.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.