امام باقر(ع) تلاش برای گسترش فرهنگ را بر قیام مسلحانه ترجیح می‌دهد، زیرا این بار بنی‌امیه شمشیرهای آخته‌اش را برای بریدن سرهای شیعیان و امامانش تیز نکرده‌اند، آن‌ها از راهی وارد شدند که بیشترین ضربه را به سیره و سنت نبوی وارد می‌کرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی قدس‌آنلاین، عصر امویان به سر آمد و عباسیان با پرچم «الرضا من آل محمد» معرکه‌گیری کردند، عده‌ای از مسلمانان خسته از سیاست‌های امویان و بعضاً ماجراجویان و حتی منفعت‌طلبان نیز گِرد عباسیان جمع شدند تا هر یک بزعم خود به نتیجه دلخواه خود برسند. اما این همه ماجرا نیست، کاتالیزوری هم به نام مروانیان در این معرکه‌گیری‌ها سهم‌خواهی می‌کردند. همیشه در پس این نقل و انتقالات است که وضعیت جامعه‌ای بی‌ثبات و نابسامان می‌شود. شرایط آن روزگار چیزی شبیه رخ دادن یک انقلاب بود. این مقطع تاریخی فرصت فعالیت‌های فکری و فرهنگی را پدید آورد.

امام باقر(ع) در این شرایط سیاسی به امامت رسیدند. این شرایط گرچه برای حکومت بسیار بغرنج بود اما برای امام شیعیان که هدفی جز هدایت مردم نداشت بهترین فرصت برای اجرای برنامه‌های تمدن‌سازش بود. استفاده از فضای به وجود آمده برای رونق بازار علوم اسلامی یک ضرورت بود، زیرا در آن ایام عوام در جهالت و خرافه پرورش یافته توسط حاکمیت غرق شده بودند و خواص هم دچار انحرافات عقیدتی بودند، بنابراین باید این مکتب فکری راه‌اندازی می‌شد تا در دوره امام صادق(ع) به یک جریان مذهبی قوی و تأثیرگذار تبدیل شود.

اینکه چرا جامعه‌ای کمتر از گذشت یک سده از رحلت پیامبر(ص) به این درجه از انحطاط عقیدتی می‌رسد که در دهه60 نواده رسول خدا(ص) را به بدترین شکل به شهادت برساند، خانواده‌اش را به اسیری ببرد و در نهایت گردن به بافته‌های عقیدتی قومی فاسد و ستیزه‌گر با شریعت محمدی بدهد، یک علامت سؤال بزرگ را در ذهن آدمی به جای می‌گذارد.

بی‌گمان نمی‌توان از تأثیر سیاست بر فرهنگ گذشت، زیرا کشمکش‌های سیاسی علت ظهور و بروز مکاتب فکری منحرف در این دوره است. این بی‌نظمی سبب شد که دانش‌ها نظام‌مند نباشند و هر کسی از هر دری که وارد می‌شد و می‌توانست، حدیث جعل می‌کرد. 
طبقه نخبه هم متأثر از حاکمیت و مروج سیاست‌های آن بودند. جامعه عصر امام باقر(ع) جامعه‌ای با چنین وضعیتی است که نه به طبقه نخبه آن می‌توان اعتماد کرد و نه توده مردم از یک پایگاه علمی برخوردارند که قابل اعتنا و توجه باشد.

در این شرایط آیا اقدام مسلحانه عاقلانه بود؟ آیا جامعه‌ای که تحت سلطه فکری سیاسیون و نخبگان خودفروخته، تغذیه فکری می‌شدند، حاضر بودند شمشیر از نیام‌ها بیرون بکشند و برای احیای عقیده‌ای که نمی‌شناختند قیام کنند؟ این چنین است که امام باقر(ع) تلاش برای گسترش فرهنگ را بر قیام مسلحانه ترجیح می‌دهد، زیرا این بار بنی‌امیه شمشیرهای آخته‌اش را برای بریدن سرهای شیعیان و امامانش تیز نکرده‌اند، آن‌ها از راهی وارد شدند که بیشترین ضربه را به سیره و سنت نبوی وارد می‌کرد بنابراین امام باقر(ع) نیز باید از فکر در برابر فکر بهره می‌جست.

دیدگاه امام باقر(ع) در این وضعیت این بود که با حرکت‌های علمی به انجام وظیفه خود بپردازد، ایشان مستقیماً قیام‌هایی را که رخ می‌داد، تأیید نمی‌کرد. امام در ادامه اقدام‌های سیاسی امیرالمؤمنین(ع)، قیام خونین اباعبدالله‌الحسین(ع) و مکتب معنوی امام سجاد(ع)، به فرهنگ‌سازی گسترده‌ای دست زد و با گرد آوردن جمعی از اندیشمندان مسلمان، نهضت آزاد اندیشی را در جامعه اسلامی پایه‌گذاری کرد. تأسیس دانشگاه شیعی و ترسیم مدینه فاضله علمی از جمله اقدام‌های باقرالعلوم در این برهه زمانی بود. مدیریت امام در این دوره، مدیریت بحران و تبدیل تهدید به فرصت است. به عبارت دیگر، با اتکا به مدیریت امام(ع)، تهدید سیاسی به یک فرصت علمی تبدیل شد.

باقرالعلوم(ع) در این دوران با مغزهایی روبه‌رو بود که زمینه دریافت مباحث علمی را داشتند اما راه و چاه را از هم تشخیص نمی‌دادند. چند مرحله برای رفع آن بیماری پیش روی امام(ع) قرار گرفت؛ نخست اینکه امام باید اثبات می‌کرد این جامعه بیمار است و مرحله بعدی تنظیم نسخه درمان آن جامعه بود.

بنابراین ایشان با اقدام‌های مؤثر خویش زمینه بلوغ فکری جامعه را فراهم ساخت تا جامعه بتواند سره را از ناسره بشناسد. دردی که جهان اسلام امروز با آن مواجه است نیز بی‌شباهت با جراحت وارد شده بر بدنه فرهنگ آن جامعه نیست. شیوه برخورد امام باقر(ع) با علوم وارداتی که موجب انحراف عقیدتی نخبگان و خرافه‌گرایی عوام شده بود، حذف با استدلال عقلی و شیوه‌های علمی بود؛ این همان روشی است که باید اندیشمندان جهان اسلام در مواجهه با معنویت‌های نوظهور و علوم منحرف غربی در پیش بگیرند.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.