به صراحت و بدون تعارف عرض می‌کنم این‌های کپی برای ما افتخار چندانی ندارد و محصول ما زمانی افتخارآمیز خواهد بود که محصول خود را بسازیم، این صرفاً یک نمایش توانمندی برای معرفی خودمان و انجام رایزنی و ورود به مراحل بعد بود.

ساخت لامبورگینی فقط برای دست‌ گرمی

به گزارش خبرنگار اقتصادی قدس آنلاین، آنچه که ایران خودرو و سایپا از مدل سازی اتومبیل در ذهن شما فرو کرده‌اند را بریزید دور، بعد بیایید تا با هم سرگذشت پروژه لامبورگینی مورسیه لاگو را مرور کنیم. مسعود مرادی همراه با ارتش ۲۶ نفره‌اش توانست طی مدت ۴ سال و به صورت ناپیوسته، لامبورگینی مورسیه لاگو را از عکس‌ها و خاطرات و آرزوهایش بیرون بکشد و آن را تبدیل کند به چیزی که حالا روزنامه‌های اروپایی و آمریکایی هم از آن به عنوان «‌های کپی پِرفِکت» یاد می‌کنند. مسعود معتقد است که در آینده نزدیک بهترین سوپر خودرواش را خواهد ساخت و این فقط یک جهش است با حس لامبورگینی.

 فکر می‌کنم عجیب نباشد که نخواهم درباره لامبورگینی ات با تو صحبت کنم، چرا که بارها در رسانه‌های مختلف درباره‌اش حرف زده‌ای و روزنامه‌های زیادی درباره لامبورگینی مورسیه لاگو ساخت جوان تبریزی نوشته‌اند. چیزی که همیشه در این کارها مورد غفلت واقع می‌شود، این است که خودِ آن شخصی که کار انجام داده را کمتر می‌شناسیم. اینکه از کجا شروع کرده که به اینجا رسیده و چه آرزوهایی را در سر پرورانده است. مسعود مرادی! چرا باید از لامبورگینی دست ساز تو به عنوان یک «های کپی برتر» یاد کنیم ؟

خودرو علاقه‌مندی دوران کودکی من بود و اسباب بازی هایم همه ماشین بودند. بعدها به نقاشی علاقه‌مند شدم اما موضوع همه نقاشی‌هایم باز هم اتومبیل بود. کمی که بزرگ‌تر شدم باید کاردستی می‌ساختم و باز هم اتومبیل ساختم و این داستان تا امروز ادامه دارد. علاقه عمیق من به اتومبیل، هیچ گاه به پایان نرسید. مثلاً در ۱۶ سالگی قصد داشتم کارخانه ماشین اسباب بازی خودم را تأسیس کنم. همین خرده خاطرات را که جمع و جور کنیم می‌شود دلیل و انگیزه من از رو آوردن به ساختن لامبورگینی.

 خیلی‌ها آرزوهای بزرگ و کوچکی را در سر دارند. می‌خواهند خلبان بشوند اما نمی‌شوند و خیلی‌ها هم می‌خواهند پزشک بشوند اما نمی‌شوند. حرف‌هایت برایم قانع کننده نیست!

من گرافیک را به صورت حرفه‌ای ادامه دادم اما چون در گرافیک همه چیز غیرفیزیکال و دو بعدی است برایم راضی کننده نبود و به همین دلیل تلاش کردم آنچه را دو بعدی طراحی می‌کنم، سه بعدی سازی کنم و بعدها برای ماندگارکردن طراحی‌هایم به اجرای معماری داخلی روی آوردم و توانستم کارهای جدیدی ارائه دهم. یک روز تصمیم گرفتم تصویر زمینه کامپیوترم را عکس لامبورگینی بگذارم. به فکر فرو رفتم که چقدر خوب بود می‌توانستم این اتومبیل را حتی با مشخصات پایین بسازم.

 من سر حرفم هستم اما خوشحالم که توانستی آرزویت را محقق کنی!

تخصص من خودرو نیست. من یک ایده پرداز آرمان‌گرا هستم و این سبب جایگاه فعلی من شده است. علاوه بر این ساختن خودرو کار بسیار سختی است و به خاطر بزرگ بودن نام لامبورگینی موج منفی زیادی بویژه در اوایل کار دریافت می‌کردیم. با پیشرفت و بویژه پایان کار و مشاهده توانمندی تیم و خروجی کار دیدگاه‌ها کم کم مثبت شد. اما هیچ کدام ازاین حرف و حدیث‌ها بر ما اثر نداشت و ما با خودباوری با قدرت تمام به کار تا پایان ادامه دادیم.

در کارهایی مانند آنچه ما انجام دادیم که با چالش‌ها و مشکلات بزرگ روبه‌رو بودیم، اعتقاد و علاقه فراوان به کار، شما را در مقابل تمام مشکلات بیمه می‌کند، پشتکار را روزافزون و توان مضاعفی برای ادامه کار تا رسیدن به هدف و اتمام کار به شما می‌بخشد. این حاصل تجربیات ما در اجرای پروژه‌های کپی لامبورگینی مورسیه لاگو بود.

 صحبت کردن از چگونگی شروع پروژه جذاب‌ترین بخش برای هر جوینده ایده است. کار را چطور استارت زدی؟

ابتدا مدل‌های مختلف لامبورگینی را بررسی کردم و در نهایت با توجه به درهای پروانه‌ای و به روز بودن، مدل مورسیه لاگو را انتخاب کردم. طراحی دیجیتال کامل لامبورگینی مورسیه لاگو را استارت زده و دفتر کارم را به کارگاه مدل سازی تبدیل کردم. این مدل لامبورگینی را در ابتدا با چوب، سه بعدی سازی کردم. طراحی دیجیتالی که برای این خودرو آماده کردم، بدنه، شاسی، تمام اتصالات خودرو و... بعدها به کمک دوستان ملحقات دیگر را نیز طراحی کردیم. کل کار را اول طراحی دیجیتال کردیم و بر مبنای آن مدل سازی و کار ساخت و ساز را انجام دادیم. تقریباً بعدها که پروژه را آغاز کردیم متوجه توان بسیار بالای خودمان شدیم و هدفمان را بزرگ‌تر کردیم... تا به ایده‌های فعلی رسیدیم و این نتیجه پرورش ایده‌ها و استفاده از مهارت‌هایی است که شاید عمده افراد که آن را دارند ولی به آن بی‌توجهی می‌کنند.

 لزوم تنوع تخصص در این پروژه، بارز و غیر قابل انکار است. از طرفی هم تمام این تخصص‌ها را نمی‌تواند یک نفر توأمان داشته باشد. وقتی خروجی کارت را می‌بینیم به این نتیجه می‌رسیم که قطعاً یک تیم قوی در این پروژه تو را همراهی می‌کرده‌اند... 

با شما موافقم. تیم خوبی داریم. ما بر اساس نیازمان دوستان را دعوت به همکاری کردیم. مثلاً اگر قرار بر ساخت شاسی بود، متخصصان این رشته را دعوت می‌کردیم و با آن‌ها مصاحبه می‌کردیم و شخصی که از نظرمان بهترین و علاقه‌مندترین بود را دعوت می‌کردیم. از آنجا که کارها موازی انجام نمی‌شد و مرحله به مرحله و یکی پس از دیگری جلو می‌رفتیم، نیاز به فعالیت همزمان تمام افراد در همه قسمت‌ها نبودیم.

من کار طراحی دیجیتال بدنه را شروع کردم و نقشه شاسی را از راهی به دست آوردم و سپس مدل سازی بدنه را در دفتر کارم آغاز و تا پایان به تنهایی پیش بردم. بعد از آن بدنه را پولیش کاری و به کارگاه ساخت و تولید انتقال دادیم. از اینجا به بعد اعضای تیم به مرور اضافه شدند. متخصص شاسی و همچنین تیمی از تهران برای ساخت بدنه‌های کامپوزیت که کار را در فرانسه آموخته بودند، دور هم جمع شدیم. در ادامه متخصصین بخش مکانیک، برق خودرو و... نیز به تیم اضافه شدند. خوشبختانه همگی علاقه‌مند به کار بودند و این به یکدست بودن تیم کمک می‌کرد.

گاهی در بعضی قسمت‌های کار من کم می‌آوردم، اما برادرم و باقی همکاران با انرژی فراوان کار را پیش می‌بردند و گاهی در وفاداری به پروژه از من قوی‌تر بودند.

 جایی گفته بودی که این پروژه با تجهیزات ابتدایی که داشتید به اتمام رسیده است، در صورتی که نیازمند تهیه تجهیزات ویژه‌ای از خارج از کشور بودید. چگونه این کمبودها را جبران کردید؟

اینکار نیازمند تکنولوژی و امکانات خاص است. ما به خاطر نداشتن این‌ها از روش هایی مختص خودمان استفاده می‌کردیم. مثلاً برای سنجش نقطه به نقطه بدنه نیاز به دستگاه تخصصی داشتیم، اما به خاطر در اختیار نداشتن آن، یک دستگاه دروازه‌ای شکل را ساختیم که می‌توانست محورهای x و y و z بدنه را نقطه به نقطه بسنجد تا دقت کار را بالا برده و مدل را باهای کپی مطابقت دهیم و خطای کار را برطرف کنیم. اگر امکان تهیه دستگاه‌های اینچنینی بود نیاز به صرف هزینه و زمان برای ساخت دستگاه‌های جانبی نبود و کار با سرعت بسیار بالاتری صورت می‌گرفت. حتی در ابتدا شیشه جلوی لامبورگینی را از اروپا سفارش دادیم. وقتی وارد شد متوجه شدیم که شکسته است. به اجبار خودمان دست به کار شدیم و این شیشه را ساختیم.

 تست سرعت خودرو انجام شده است؟

خیر. تنها تست هندلینگ خودرو انجام شد. تست سرعت نیاز به جاده و امکانات خاص و پشتیبانی دارد که تنها در آزمایشگاه‌های ویژه و در اختیار خودروسازان بزرگ است. این خودرو تا ۱۲۰ کیلومتر بر ساعت تاکنون بیشتر سرعت نگرفته است.
 
 ببین مسعود! تو هیچ وقت نمی‌توانی سختی‌هایی را که در پروژه وجود دارد انکار کنی. این برای من غیر قابل باور است که فکر کنم هیچ وقت در طول کار و طی کردن فراز و فرودها خسته نشده باشی. شرکت‌های دانش بنیان همیشه از تأمین هزینه‌های پروژه‌های شان شاکی هستند. این مشکل برای شما هم وجود داشته است. هزینه‌های مالی پروژه و تیم را چگونه سرشکن می‌کردید؟

همه ما شغل اصلی خودمان را داشتیم. من کار معماری داخلی انجام می‌دادم و دیگر دوستان هم شغل خودشان را داشتند، اما هر جا که نیاز بود، آمدند. کار مقطعی بود و شغل اصلی مان هم دچار مشکل نمی‌شد. با وجود این مجبور بودم به هرشکل شده هزینه‌ها و امکانات را فراهم کنم. برای اعضای تیم نیز آن‌ها که قراردادی بودند، کاملاً تأمین می‌شدند، اما برخی نیاز جدی نداشتند. برخی حتی حاضر به کار رایگان بودند.

 از هیچ نهاد یا ارگانی تقاضای حمایت نکردید؟

به هیچ وجه. ما چراغ خاموش حرکت کردیم و حتی تلاش‌مان این بود که به هیچ جا معرفی نشویم.

 ولی خب باید به مخاطب حق بدهید. وقتی در یک برنامه تلویزیونی اعلام می‌کنید که هزینه‌های تان زیر یک میلیارد شده است اولین چیزی که به ذهن می‌رسد همین منبع تأمین مالی شماست که از کجا و چگونه تأمین شده‌اید...

بله. حقیقت همین است که از هیچ جا پشتیبانی نشدیم و تمام آن هزینه شخصی بوده است. قبل از حضور در تلویزیون چند سایت اینترنتی خودرو علیه ما شیطنت و شایعه سازی کردند و هزینه را مبالغی بالا اعلام و پروژه را غیراقتصادی عنوان کردند. ما برای پایان دادن به این شایعات آن عدد را مطرح کردیم.

 پروژه شما در سایت‌های خارجی بویژه ایتالیایی بازتاب داشته است؟ فکر کنم از این کار شما غافلگیر شده باشند؟

رسانه‌های «ایتالیایی» گفته بودند «لامبورگینی مورسیه لاگو یکبار دیگر در ایران متولد شد» و رسانه‌های آمریکایی عنوان کرده بودند این یک «های کپی پرفکت» است و با یک تیتر زرد اظهار ناباوری کرده بودند. رسانه‌های آلمانی از تیتر «شگفت انگیز» استفاده کرده و گفته بودند در کشوری مانند ایران با وجود تحریم‌ها و دیگر محدودیت‌ها چنین کپی‌ای ساخته شده است. شایعاتی در رسانه‌های خارجی بود که ما نمونه داشته‌ایم و مهندسی معکوس کرده‌ایم، اما برخی اذعان کرده بودند کار به وسیله تصاویر و بدون نمونه و حمایت و امکانات انجام شده است.

اما در مورد موتور و گیربکس نقص‌هایی داشتیم که وارد بود و ما از یک موتور و گیربکس ضعیف‌تر استفاده کردیم. موتور اصلی لامبورگینی یک هیولاست و ما در ایران امکان وارد کردن آن را نداشتیم.

 با این حال تصمیم تو برای شرکت در نمایشگاه‌های خارجی چیست؟ می‌خواهی این‌های کپی را به نام خودت ثبت کنی؟ 

ما ابتدا باید درباره مالکیت معنوی خودرو به نتیجه قطعی برسیم. هم اکنون در این باره در حال گفت‌وگو هستیم. حتی پس از نتیجه‌گیری، باید قوانین و اخلاق را در این کار رعایت کنیم، در غیراین صورت در آینده که در مجامع بین‌المللی حضور یابیم، ما را با پیشینه منفی به یاد خواهند آورد.

ما چندین سناریو برای تولید داریم که فعلاً هیچ کدام قطعی نشده‌اند، اما قطع به یقین ما با این خودرو در مجامع بین‌المللی حضور نخواهیم یافت و ممکن است بلافاصله به سراغ جراحی چهره خودرو برویم و از طرفی با توجه به توجهات بین‌المللی که به محصول ما شده، هیچ بعید نیست که ما بلافاصله یک خودروی جدید بسازیم و اگر در آینده نزدیک این اتفاق بیفتد، حتماً در مجامع و نمایشگاه‌های بین‌المللی حضور خواهیم یافت.

 اما به صراحت و بدون تعارف عرض می‌کنم این‌های کپی برای ما افتخار چندانی ندارد و محصول ما زمانی افتخارآمیز خواهد بود که محصول خود را بسازیم. این صرفاً یک نمایش توانمندی برای معرفی خودمان و انجام رایزنی و ورود به مراحل بعد بود.

 اما اینکه توانسته‌اید به دانش‌های کپی و مهندسی معکوس دست یابید غیرقابل انکار است. 

بله. ما به سطحی از این دانش دست یافته‌ایم.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.