خیلی‌ها یزد را به واسطه درختان کهنسال و قدیمی‌ای که دارد، سرزمین درخت‌های پیر می‌خوانند، ولی سروابرکوه یک‌جورهایی پدربزرگ همه این درخت‌ها محسوب می‌شود.

سرو ابرکوه تشنه است

به گزارش گروه فرهنگی قدس‌آنلاین، در ایران باستان، کاشتن درخت از اهمیت بسیار بالایی در طبقات مختلف جامعه برخوردار بوده است. در نگاره‌ها و آثار باستانی مانند حجاری‌های دوره هخامنشی در تخت جمشید، نماد درخت و به طور خاص، سرو آورده شده است. زمانی هم که اسلام پایش به ایران رسید، فرهنگ کاشت درخت مثل قبل کماکان ادامه یافت. ولی با شکل و شمایل دیگر. مردم در راه‌ها و شهرها درخت می‌کاشتند، سایه‌ و میوه‌اش را وقف مردم می‌کردند. همین الآن در خیلی از شهرهای ایران مثل مشهد و تبریز و تهران، کلی درخت وقفی داریم که کسی نمی‌تواند به آن‌ها چپ نگاه کند؛ اما سرو به خاطر این‌که درختی همیشه سبز است، همواره در ایران اهمیت خاصی داشته و سرو ۵۰۰۰ ساله ابرکوه نیز که آن را سرو زرتشت هم می‌نامند، نمادی از همین امر به شمار می‌رود. جدای از نگاره‌ها و حجاری‌ها در پارچه بافی‌ها هم به گونه‌ای گیاه، درخت و همان سرو خمیده که بعدها در فرهنگ ایرانی ترمه نامیده شده، دیده می‌شود. خبر خشک شدن سرو  ابرکوه که یکی از قدیمی‌ترین موجودات زنده روی زمین است، دیروز در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد و همه را نگران کرد.

■ شهری روی اسکناس ۲۰۰۰ تومانی

ابرکوه بعد از یزد یکی از معروف‌ترین شهرهای این استان است و خیلی‌ از توریست‌ها اصلاً قبل از دیدن یزد اول سری به ابرکوه می‌زنند که خانه آقازاده‌اش سر از اسکناس‌های ۲۰۰۰ تومانی درآورد و شهرتش را بیشتر از قبل کرد. وجه تسمیه ابرکوه در نوع خودش جالب است. این شهر ابتدا در پای کوه ساخته شده، آن را «برِکوه» می‌گفتند (کنار کوه) که در گویش مردم به «ابرکوه» تبدیل شد و پس از ورود اسلام این نام نیز مانند بعضی نام‌های دیگر در گویش عربی، کاف به قاف تبدیل و «ابرقو» خوانده شده است. نهایتاً در سال ۱۳۵۰ این شهر به صورت رسمی «ابرکوه» نامیده شد. نام آن در منابع قدیم و جدید به صورت‌های «ابرقو»، «ابرکویه»، «ابرقویه»، «برقوه» و «درکوه» آمده است.

■ سروی معروف‌تر از بناهای تاریخی

گردشگرها بیشتر از خانه آقازاده و ویرانه‌های حمله مغول و تیمور و بقیه بناهای تاریخی، بیشتر برای دیدن قدیمی‌ترین موجود زنده دنیا به ابرکوه می‌آیند.یک سرو ۴۰۰۰ ساله که درست وسط یکی از میدان‌های این شهر قرارگرفته است و اصلاً به نماد ابرکوه تبدیل شده است. البته خیلی‌ها یزد را به واسطه درختان کهنسال و قدیمی‌ای که دارد، سرزمین درخت‌های پیر می‌خوانند، ولی سروابرکوه یک‌جورهایی پدربزرگ همه این درخت‌ها محسوب می‌شود. آوازه این سرو و قدمتش که در دنیا پیچید، دانشمندانی از ژاپن و روسیه به ایران آمدند تا ببینند که ادعای اهالی ابرکوه در خصوص سن این سرو چقدر درست است. آن‌ها پس از بازدید از سرو ابرکوه و گرفتن تست‌های مختلف گفتند که عمر آن حدود ۸۰۰۰ سال است؛ با این‌حال چند سال بعد الکساندر روف، دانشمند معروف روسی ادعا کرد که عمر این درخت بین ۴۰۰۰ تا ۴۵۰۰ سال است.

■ ردپایی در سفرنامه مارکوپولو

اما سروابرکوه فقط در همین چند سال اخیر معروف نشده است و ردپایش در سفرنامه‌های خیلی قدیمی دیده می‌شود. حمدالله مستوفی در کتاب نزهت القلوب که بنابرنقل مشهور در سال ۷۴۰ هجری قمری تألیف شده است، درباره این سرو می‌نویسد: «آنجا سروی است که در جهان شهرتی عظیم دارد. چنانچه سرو کشمیر و بلخ شهرتی داشته و اکنون این از آن‌ها بلندتر و بزرگ‌تر است».

«مارکوپولو» هم که در آن سفر معروف گذرش به ایران افتاده، نیز در خاطرات سفر خود به ایران می‌نویسد: «یکی از چند سروی که در ایران دیده‌ام، سرو خوش بالای ابرکوه است که همچون آبشاری سبز از آسمان بر روی زمین تنیده ابرکوه فرود می‌آید و از هر طرف که وارد ابرکوه شوی، سرو کهنسال و پرطراوت مانند چراغ دریایی سبزی، ما را به بندر دریای کویر و خورشید تابان فرا می‌خواند».

■ از پسر نوح تا زرتشت

حول و حوش بناهای تاریخی خاص یا چیزهایی مثل سروابرقو همیشه کلی افسانه و داستان می‌چرخد. افسانه‌هایی که خود مردم آن‌ها را می‌سازند و سینه به سینه نقل می‌شود. مثلاً اهالی ابرکوه درباره سرو معروف شهرشان می‌گویند که نهال این سرو را حضرت نوح کاشته است. البته برخی دیگر هم اعتقاد دارند که نهال را پسر حضرت نوح، یافث کاشته است. یکی دیگر از افسانه‌هایی که در بین مردم وجود دارد این است که این سرو، روح خاصی دارد که می‌تواند خود را سرپا نگه دارد. در اسطوره‌های ایرانی کاشت این درخت را به زرتشت نسبت می‌دهند و معتقدند در اسفندماه زرتشت به ابرکوه می‌رسد و بذر درخت را در این منطقه می‌کارد و به مردم نوید ماندگاری این درخت را می‌دهد و آن را درخت زرتشت می‌نامند.

در کتاب‌های قدیمی نوشته‌اند: زرتشت، چون موسم اسپند به ابرکو رسید، با دست خود بذر سرو بر این دشت فشاند و بر مردمان نوید داد که درختی در آن میان بماند تا ببیند درفش فرزندش بهرام، پادشاه صبح دم رستاخیز را.

■ اگر نبادان احیا نشود، سرو خشک می‌شود!

یکی دو روز پیش بود که چندنفری از فعالان گردشگری شهر یزد در توییترشان نوشتند که عمر سروابرکوه روبه پایان است و امروز و فردا خشک خواهد شد و این شهر بهترین جاذبه توریستی‌اش را از دست می‌دهد! ماجرا هم از این قرار است که این سرو بلند قامت و کهن به وسیله قنات تاریخی نبادان شهرستان ابرکوه آبیاری می‌شود و در روزهای اخیر دخل و تصرف‌هایی در این قنات صورت گرفته است که باعث شده سطح آب آن به پایین‌ترین حد خود و نزدیک صفر برسد و همین امر باعث می‌شود که پیرترین موجود زنده ایران خشک شود! قنات نبادان از قنات‌های کهن شهرستان ابرکوه است و در مسیر خود چندین آسیاب، سرداب، باغ و خانه تاریخی را سیراب می‌کند. آن‌طور که فعالان فضای مجازی در توییترشان گزارش داده‌اند در سه ماه اخیر اداره آب ابرکوه به‌جای اینکه دستور به لایروبی این قنات تاریخی بدهد، برای این قنات مجوز حفر چاه صادر کرده و ظرف چند روز نبادان به مرز نابودی رسیده است! نامه‌نگاری‌های میراث فرهنگی یزد و اداره آب این شهر هم گویا به نتیجه‌ای نرسیده و هرکدام توپ را در زمین همدیگر می‌اندازند! برای همین است که فعالان گردشگری شهر یزد در توییت‌هایشان دست به دامن مسئولان کشوری شده‌اند تا هرچه سریع‌تر جلوی آسیب به سروابرکوه گرفته شود. 

■ سرو پرحاشیه!

اما این اولین باری نیست که سروابرکوه و آسیب رسیدن به آن سوژه می‌شود و حدود دوسال پیش ‌در فاصله ۲۰ متری سرو ابرکوه یک رستوران احداث شد؛ درحالی که حریم این سرو ۶۰ متر است. فعالان فضای مجازی می‌گفتند تا فاصله ۵۰ متری سور ریشه‌های درخت گسترانده شده است و کارگاه محوطه‌سازی که با نظر میراث درحال کار بود، از مصالحی مثل سیمان، آهک، فلز و...  استفاده می‌کرد که حیات سرو ۴۰۰۰ساله ابرکوه را تهدید می‌کرد. چون ریشه‌های این درخت بیرون است و بخش زیادی از آبی که نیاز دارد از طریق نزول جوی تأمین می‌کند که این محوطه‌سازی آسیب جدی‌ای به سرو می‌رساند و باعث خشک شدنش می‌شود. گویا صدای فعالان محیط‌زیست و گردشگری به جایی نرسید و آن رستوران افتتاح می‌شود! 

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.