برخی به من می خندیدند ، یکی گفت که این بچه اینجا چکار می کند، هنوز صدایش در گوشم است. روحیه ام کمی تضعیف شده بود اما خودم را نباختم. مسابقه شروع شد و در انتها من اول شدم. حدود ۵۰۰ متر از نفر دوم پیشی گرفته بودم.

زمانی به من لقب "لوکوموتیو مشهد" دادند/آنقدر رکاب زدم تا به تیم ملی راه پیدا کردم/ هرگز ورزش را ترک نکردم ونخواهم کرد

یکی از کارهای پسندیده و مفید مدیران استان در حوزه ورزش، تکریم و حفظ منزلت پیشکسوتان ورزشی است. ایجاد وحدت و همدلی در جامعه ورزش با حضور این پیشکسوتان ممکن می شود. اما اگر بخواهیم منصفانه به قضیه نگاه کنیم، به جز تعداد اندکی از پیشکسوتان عرصه ورزش، قشر عظیمی از این افراد، گمنام باقی مانده اند. یکی از این افراد که سهم به سزایی در افتخارات ورزشی خراسان داشته، آقای سید محمد تقی بدیعی رضوی، ۷۵ ساله و پیشکسوت دوچرخه سواری است. او بارها و بارها در دوران جوانی در میادین ورزشی کشور خوش درخشیده و برای استان افتخارآفرینی کرده است. پس از آن نیز در عرصه مربی گری مانند دوران ورزشی خود ، بسیار درخشان و موفق ظاهر شده است. ماحصل گفت و گوی خبرنگار قدس آنلاین با این پیشکسوت ارزنده خراسان رضوی از منظرتان می گذرد:

* جناب آقای بدیعی رضوی از نحوه آشنایی و علاقه مند شدن به دوچرخه سواری برای خوانندگان قدس آنلاین بگویید.

** برادر بزرگتر من که اکنون  به رحمت خدا رفته است دوچرخه سوار بود. او در سطح شهر و در این رشته، بسیار معروف و سرشناس شده بود. پس از مدتی  متوجه میزان علاقه و اشتیاق من به دوچرخه سواری شد. در یکی از مسابقاتی که قرار بود در شاندیز برگزار شود، برادرم تصمیم گرفت که شرکت نکند. برخی افراد و دوچرخه سواران حرفه ای شهر می خواستند در این مسابقه شرکت کنند و او بیم آن را داشت که اول نشود و اعتبارش زیر سوال برود. از طرفی هم نمی خواست که با شرکت نکردن در مسابقه، رقبا او را به ترس از باخت متهم کنند. به همین دلیل تصمیم گرفت که مرا به جای خود در مسابقه ثبت نام کند.

مسابقه با دوچرخه معمولی و حدود ۵ تا ۶ کیلومتر و در جاده خاکی برگزار می شد. من در آنزمان جثه ای ریز داشتم. زمانی که سر خط و در کنار دیگر رقبا ایستاده بودم تماشاچیان مرا با دست نشان داده و متعجب شده بودند. برخی به من می خندیدند و یکی گفت ، این بچه اینجا چکار می کند. هنوز صدایش در گوشم است. روحیه ام کمی تضعیف شده بود اما خودم را نباختم. مسابقه شروع شد و در انتها من به مقام اول رسیدم. حدود ۵۰۰ متر از نفر دوم پیشی گرفته بودم. این مسابقه موجب تشویق من و تشدید علاقه ام به این رشته ورزشی شد.

* عکس العمل خانواده بعد از این مسابقه و قهرمانی شما چه بود؟

**خانواده ام بسیار خوشحال شده بودند و برای برادرم باور کردنی نبود. پس از آن مرحوم مادرم دوچرخه ای به نام " هامبر "برایم خرید تا بتوانم با آن تمرین و پیشرفت کنم . پس ازیکسال به خاطر علاقه ای که به شرکت در مسابقات داشتم، یک دوچرخه کورسی درجه ۲ و کارکرده را برایم خریدند. در این مدت در خراسان برای خودم نام و نشانی دست و پا کرده بودم.

 * از مسابقات کشوری و مقامهایی که بدست آوریده اید برایمان بگویید.

** در سال ۱۳۴۱ برای قهرمانی کشور ۷ نفر از خراسان اعزام شدند که من یکی از آنها بودم. در آن سال به مقام پنجمی کشور رسیدم. برادرم از این نتیجه ناراحت بود و انتظار بیشتری از من داشت ،  اما رئیس وقت فدراسیون دوچرخه سواری ایران بدلیل سن کم و جثه کوچکم، شگفت زده شده بود و مرا به آینده امیدوارتر کرد. دروازه های رسیدن به تیم ملی از هر زمان دیگر برایم نزدیکتر شده بودند. تمریناتم را بیشتر کردم.

در مسابقات بعدی که یکی از شانس های قهرمانی بودم و می توانستم به تیم ملی راه پیدا کنم، شرکت کنندگان تهرانی برای اینکه جمع شان در تیم ملی خراب نشود و غریبه ای وارد گروه آنها نگردد، یکی از آنها در میانه های مسابقه جلوی من پیچید و مرا زمین زد. به همین خاطر نتوانستم به آخر خط برسم. در آن سالها تقریبا شهرستانی ها دیده نمی شدند و تمام امکانات و مزایا برای مرکزنشینان بود. افرادی که از شهرستان ها در مسابقات شرکت می کردند بخت بسیار پایینی برای ورود به تیم ملی داشتند.

پس از آن اتفاق روحیه ام را از دست ندادم و به تمریناتم ادامه دادم. در مسابقات بعدی که با عنوان "دور البرز " برگزار می شد و به صورت تیمی بود، دوم شدیم. در مسابقات آبادان در رشته یک کیلومتر اول شدم و رکورد ایران را زدم. آن زمان به من لقب "لوکوموتیو تیم مشهد"  را داده بودند. در آن سالها بود که بالاخره به تیم ملی دعوت شدم.

اما متاسفانه چند سال پس از دوران اوجم، به دلیل مشکلات زندگی و خانوادگی و سختی هایی اقتصادی که برای حضور در تیم ملی و شرکت در مسابقات دوچرخه سواری داشتم ، نتوانستم، این رشته را به صورت حرفه ای ادامه دهم و ورزش دوچرخه سواری را به رغم توان بدنی فوق العاده و میل و رغبت شدید، کنار گذاشتم. پس از آن به مربیگری روی آوردم و در این قسمت هم بسیار موفق بودم و تجربیاتم را در اختیار شاگردانم قرار دادم. تا آنجا که یکی از آنها ۵ بار قهرمان کشور شد.

* با مشکلات جسمی و تغییر فرم بدن که معمولا ورزشکاران بعد از دوران حرفه ای با آن روبرو می شوند، چه کردید؟

** بدن من از ابتدا آماده و بدون چربی بود و پس از کنار گذاشتن ورزش حرفه ای مراقب بودم و اجازه ندادم فرمش به هم بخورد. من به خاطر علاقه شدید به ورزش، هیچگاه آنرا ترک نکردم. به صورت تفریحی دوچرخه سواری را ادامه دادم و در کنار آن والیبال هم بازی می کردم. اتفاقا در والیبال پیشرفت خوبی پیدا کردم و در چند مسابقه در سطح آموزشگاه های استان هم توانستم حضور داشته باشم.

حتی در این سن و سال هم دشمن تنبلی و بی تحرکی هستم. با فعالیت و تحرک به دنبال سلامتی و توانمندی هستم. اگر ورزشهای دوران جوانی و تحرکات بعد از آن نبود نمی توانستم اکنون کارهای روزه مره را به خوبی انجام دهم.

* توصیه شما به جوانانی که علاقه دارند به دوچرخه سواری روی بیاورند چیست؟

** من در ابتدا به همه جوانها توصیه می کنم که حتما ورزش کنند. نه تنها دوچرخه سواری بلکه هر کسی به هر رشته ای که علاقه دارد همان را ادامه دهد و کنار نگذارد. اگر جوانان به دنبال ورزش باشند بسیاری از معضلات کشور کم خواهد شد و جامعه ای پویا و پرنشاط خواهیم داشت.

اما برای آنهایی که دوست دارند به صورت حرفه ای وارد دوچرخه سواری شوند می گویم که دوچرخه سواری مانند دو ومیدانی و کشتی از ورزشهای بسیارسنگین است. مسابقات استقامت دوچرخه سواری از ۱۵۰ تا ۲۲۰ کیلومتر مسافت دارد. حساب کنید یک نفر ۵ ساعت فقط روی دوچرخه به صورت تفریحی بنشیند و رکاب بزند. اینکار چقدر سخت و مشکل است.

دوچرخه سواری به قدرت بدنی بسیار بالایی نیاز دارد. پس از آن هوش و ذکاوت نیز از الزمات این رشته ورزشی است. ممکن است دوچرخه سوار در برخی از مسابقات، مسیر زیادی را در ابتدای صف باشد و در جلوی دیگران رکاب بزند، اما در انتهای مسابقه کم بیاورد و رقابت را به دیگران ببازد.

* آیا مدیران و مسولان شهری به یاد پیشکسوتان هستند و از آنها تقدیر می کنند؟

** بله، گاهی اوقات مراسمی برگزار می شود و پیشکسوتان ورزشی مورد تکریم واقع می شوند. این برای افزایش روحیه و امید سالمندان بسیار خوب است. ضمن اینکه برای جوانان و افرادی که اکنون در حال ورزش قهرمانی هستند نیز بسیار مهم و دلگرم کننده است. چون آنها می بینند که یاد پیشکسوتان از ذهن و خاطره ها پاک نشده است و مورد احترام هستند. در نتیجه انگیزه آنها بیشتر می شود و می دانند که از قهرمانها تقدیر می شود و فراموش نمی شوند.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.