هزینه‌تراشی برای ملت

 مسعود بصیری/ برای همه کسانی که کمی به اخبار سیاسی در ایران دسترسی دارند، شنیدن خبر استعفای محمدجواد ظریف خیلی موضوع عجیبی نبود. شاید در نگاه اول از این جمله تعجب کنید، اما واقعیت آن است که شایعه استعفا و دلخوری‌های ظریف از برخی همکارانش در دولت یا مداخلات برخی افراد خاص پیش ‌از این هم یکی دو بار شنیده ‌شده بود. دیروز هم البته جواد کریمی قدوسی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس به این مسئله اشاره کرد و گفت: حدود ۲ ماه پیش نیز ظریف ۹ روز خانه‌نشین شد و سر کار نرفت؛ انتظار داشت روحانی و واعظی به او زنگ بزنند ولی آن‌ها هم زنگ نزدند. نماینده مردم مشهد و کلات در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه در سراسر دنیا هر وزیری که عَلـَـم بزرگی را برمی‌دارد، اگر توان به سرانجام رساندن آن را نداشته باشد، استعفا می‌دهد، افزود: پشت هیچ وزیر خارجه‌ای در این 
۴۰ سال به‌اندازه آقای ظریف پُر نبود. وی با بیان اینکه ظریف دیگر ظریف دولت یازدهم نبود که اطاعت کند، افزود: ظریف در مقابل روحانی ایستاد. در داخل اما عده‌ای دوست داشتند که این استعفا را متوجه این جناح و آن جناح کرده و برای خود پاس گلی جهت فشار بر جناح مقابل تهیه کنند. در فضای مجازی هم برخی‌ها هشتگ «ظریف بمان» را راه انداختند و تلاش کردند موضوع را سیاسی کرده و از او به‌عنوان یک قهرمان یاد کنند که به دلیل همراهی نکردن نظام پست خود را ترک کرده است.

 سرانجام ظریف بماند یا برود؟
عده‌ای هم خواستار ماندن ظریف شدند، اما نه به این دلیل که یک قهرمان است بلکه به خاطر اینکه بماند و پاسخگوی اتفاقات گذشته باشد. در این خصوص یاسر جبرائیلی، کارشناس اقتصاد سیاسی در کانال تلگرامی خود موضوعاتی نظیر رعایت نکردن سیاست‌ها و خطوط قرمز نظام در جریان مذاکرات، تلاش برای بهره‌برداری انتخاباتی از مذاکرات هسته‌ای، اظهار عجز در برابر دشمن در میانه مذاکرات، رعایت نکردن اصول حرفه‌ای دیپلماسی در تنظیم متن توافق و اصل عقلانی اجرای گام‌به‌گام برجام، خلاف‌گویی به ملت و نظام درباره نتایج برجام، تلاش برای تحمیل تعهدات خارجی به کشور با بزرگنمایی غیرواقعی تهدیدات و ده‌ها مورد دیگر را ازجمله اشتباهات ظریف دانست و گفت: آنچه مهم است، ایجاد یک‌رویه در کشور برای رسیدگی قضایی به عملکرد مدیران است تا وقتی مدیری در رأس مجموعه‌ای قرار می‌گیرد، درباره اقدامات خود مسئول باشد. این یک انتظار عقلانی است که امیدوارم برآورده شود. اما عصر دیروز خبرگزاری آریا با انتشار خبری تلویحاً تأیید کرد که در دولت اختلافاتی بین روحانی و ظریف وجود دارد. این خبرگزاری از قول ظریف نوشت: «من ناراحتی و دلخوری شخصی ندارم و نیازی به دلجویی ندارم. به‌عنوان وزیر خارجه وظیفه داشتم به خاطر منافع ملی و اقتدار کشور در برابر رعایت نشدن جایگاه وزارت خارجه واکنش نشان دهم. بقیه گمانه‌زنی‌ها صرفاً زاییده تخیلات افراد است». اگرچه ظریف گفت که دلخوری شخصی ندارد، اما در ادامه تأکید او بر ضرورت حفظ جایگاه وزارت خارجه نشان داد که در این میان مسائلی وجود دارد که موضوع جدیدی هم نیست. این موضوع وقتی بیشتر آشکار شد که خبرگزاری‌ها بخشی از متن استعفای وی را که در آن به صراحت از دعوت نشدنش به یک دیدار دیپلماتیک گلایه کرده بود، منتشر کردند. او در متن استعفای خود با گلایه از دعوت نشدنش به مراسم دیدار رئیس‌جمهوری با بشار اسد، گفت: اگر جنابعالی ذره‌ای برای اعتبار وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در صحنه بین‌المللی ارزش قائل بودید، می‌توانستید پس از ورود آقای بشار اسد به دفترتان، دستور می‌دادید که بنده را بدون اعلام دلیل، احضار کنند و سپس از ملاقات عکس و فیلم تهیه می‌کردید. فاصله دفتر من تا کاخ ریاست جمهوری ۵ دقیقه است جناب رئیس‌جمهور. البته بهرام قاسمی سخنگوی وزارت امور خارجه اصل این متن را تکذیب نکرد و تنها آن را مخدوش، دستکاری‌شده و ناقص دانست.

 رونمایی از اختلافات قدیمی
این متن نشان داد که موضوع بیش از آنکه تصور می‌شد دارای عقبه است و گویا بارها ظریف از برخی شیوه رفتارها با خود گلایه داشته است، چراکه او در همین متن تأکید کرده بود که قبلاً هم‌بارها رئیس‌جمهوری او را بدون در نظر گرفتن برنامه‌هایش دعوت کرده و توجهی به قرار ملاقات‌ها و سخنرانی‌های ظریف نداشته است. با این ‌وجود برخی اهالی رسانه و فعالان فضای مجازی استعفای ظریف در این شرایط را اصلاً کار درستی ارزیابی نکرده و حتی هم‌حزبی‌های او خواستار ماندنش شدند. باید گفت تقریباً هیچ‌کس (به‌جز آن‌هایی که آب را گل‌آلود می‌خواهند) موافق رفتن ظریف نیست دوستانش می‌خواهند او بماند و کار را ادامه دهد و منتقدانش می‌گویند باید بماند و مسئولیت کارهایش را بپذیرد. البته باید گفت نتانیاهو خیلی خوشحال شده است، چون فوراً با نوشتن یک توییت به زبان فارسی از این اتفاق استقبال کرد؛ اما حسین دهباشی که روزگاری فیلم انتخاباتی حسن روحانی را ساخته بود، نوشت: آقای ظریف نه دکتر محمد مصدق بود و نه میرزا تقی‌خان امیرکبیر و نه قهرمان و پهلوان دیپلماسی. بعید است خودش هم باوری به این شوخی‌ها و اغراق‌های عوام‌پسندانه داشت. گرچه در هیچ‌کدام از مراسم تقدیری که با این عناوین پرمبالغه برای او برگزار شد هم جا خالی نداد؛ اما قبول کنیم دیگر سرباز و ستون پنجم و نفوذی دشمن هم نبود. حالا ظریف مانده است و یک استعفای بی‌موقع و یک عالم سؤال که باید به آن‌ها پاسخ دهد. به نظر می‌رسد یک دیپلمات حداقل کاری که می‌تواند انجام دهد این است که منافع کشور را بر منافع خودش و حتی وزارتخانه‌اش ترجیح دهد و به دنبال آرامش در فضای جامعه باشد. از سوی دیگر، برخی چهره‌های سیاسی معتقدند باز هم پای واعظی، رئیس دفتر رئیس‌جمهور در این ماجرا وجود دارد و علت اصلی استعفا، اختلاف ظریف با روحانی و واعظی است و این دو با استعفای ظریف، به دنبال فشار آوردن به مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند. ناز ظریف باشد یا نیاز دولت، این استعفا هزینه قابل‌توجهی برای نظام تراشید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.