عقل معاش را باید گمشده ‌امروز فرهنگ اقتصادی کشورمان دانست. البته معدود افراد موفقی پیدا می‌شوند که با بهره‌گیری از همین ویژگی یعنی داشتن عقل معاش توانسته‌اند پله‌های ترقی را یکی‌یکی طی کنند. وقتی پای صحبت آن‌ها می‌نشینی به وضوح می‌گویند از کودکی و نوجوانی دستشان توی جیب خودشان بوده ‌است یا اینکه می‌گویند هیچ ‌وقت به وضع موجودشان راضی نبوده‌اند و همواره به دنبال ایده‌ها و فعالیت‌های نو بوده‌اند. این تربیت اقتصادی که از نوجوانی جزو ویژگی‌های ذاتی آن‌ها شده‌ است موجب شده در بزرگسالی موفق شوند.

غرفه‌های نشاط، مسئولیت و خودباوری

 محمدحسین مروج کاشانی/ عقل معاش را باید گمشده ‌امروز فرهنگ اقتصادی کشورمان دانست. البته معدود افراد موفقی پیدا می‌شوند که با بهره‌گیری از همین ویژگی یعنی داشتن عقل معاش توانسته‌اند پله‌های ترقی را یکی‌یکی طی کنند. وقتی پای صحبت آن‌ها می‌نشینی به وضوح می‌گویند از کودکی و نوجوانی دستشان توی جیب خودشان بوده ‌است یا اینکه می‌گویند هیچ ‌وقت به وضع موجودشان راضی نبوده‌اند و همواره به دنبال ایده‌ها و فعالیت‌های نو بوده‌اند. این تربیت اقتصادی که از نوجوانی جزو ویژگی‌های ذاتی آن‌ها شده‌ است موجب شده در بزرگسالی موفق شوند. این واقعیت در وهله نخست تکلیف دستگاه‌ آموزشی را سنگین‌تر می‌کند و مسئولان را وامی‌دارد برای تربیت نسلی با سواد اقتصادی مناسب از همان دوران نوجوانی به فکر باشند. در همین راستا در روزهای گذشته به همت بنیاد فرهنگی رضوی بازارچه خوداشتغالی و کارآفرینی دانش‌آموزی در واحدهای شماره 6 و 12 مدارس امام رضا(ع) برگزار شد و دانش‌آموزان مدارس امام رضا(ع) تولیدات خود را که در مدت پنج ماه گذشته روی آن‌ها کار کرده‌اند برای عرضه و نمایش گذاشتند. به همین بهانه به میان آن‌ها رفتیم و از نزدیک با حال و هوای دانش‌آموزان شرکت‌کننده در این آوردگاه تلاش و ایده آشنا شدیم. حال و هوایی که حکایت از شور و نشاط، رقابت سالم، توکل و تلاش دارد.

 صبح‌ها پس از نماز بیدار ماندم
تارا پرستار خرمی- 14 ساله- دانش‌آموز کلاس هشتم دوره متوسطه‌ اول در واحد دخترانه شماره 6 است. وی می‌گوید: «حضورم در این بازارچه حس زیبایی به من داده ‌است. غذاهایی را که با کمک خانواده و راهنمایی معلم‌هایم درست کردم و برایشان زحمت کشیده‌ام را در غرفه مواد غذایی گذاشته‌ام و وقتی دانش‌آموزان و دیگران از این دست پخت‌هایم استفاده می‌کنند خیلی لذت می‌برم. من واقعاً با عشق و علاقه غذاهایم را تولید کرده‌ام تا به دل مصرف‌کنندگان بنشیند و آن‌ها هم لذت برند.»
این دانش‌آموز نوجوان ادامه می‌دهد: «مهم‌ترین نتیجه حضورم در این بازارچه تقویت اعتماد به نفس است و دیگر اینکه‌ از همین دوران نوجوانی سعی کنم هنرهای اصیل ایرانی مانند آشپزی، خانه‌داری و... را یاد بگیرم.» بوی پیراشکی، سمبوسه، سالاد الویه، کاپ کیک، شیرینی، شکلات و... فضای غرفه را پر کرده بود و دانش‌آموزان هر یک محصولی را انتخاب و از مسئول غرفه تحویل می‌گیرند.

 مبارزه با تصاویر خارجی در غرفه اندیشمندان
به غرفه دیگری می‌روم. بر سردر آن نوشته شده ‌است: «غرفه ‌اندیشمندان.» 
زیورآلات، گل سر، دستبند، کیف زنانه، عروسک، پیکسل، عروسک نمدی و... بر روی میز این غرفه چیده شده ‌است.
یگانه خزاعی- دانش‌آموز 13 ساله- کلاس هفتم واحد 6 درباره حضورش در این غرفه ‌از بازارچه می‌گوید: «من طراح نقش‌های پیکسل‌های تزئینی کیف‌ها هستم. از کودکی به نقاشی علاقه‌مند بودم به همین دلیل تصمیم گرفتم با طرح‌های خیالی از تصاویر یک دختربچه، پیکسل‌های جذابی را برای عرضه در این غرفه آماده کنم. راستش را بخواهید پیکسل‌های موجود در بازار پر شده‌ است از تصاویر بازیگران خارجی و من سعی کردم از عکس‌های تولیدی خودمان بر روی پیکسل‌ها استفاده کنم.»
همان طور که پیکسل‌ها را مرتب می‌کند ادامه می‌دهد: «من خیلی خوشحال هستم که در این بازارچه حضور پیدا کرده‌ام. البته سعی کردم به درس‌هایم لطمه وارد نشود، ضمن اینکه از اوقات فراغتم برای طراحی پیکسل‌ها استفاده کردم. اکنون تصمیم دارم با اعتماد به نفسی که پیدا کرده‌ام کارهای بزرگ‌تری در زمینه طراحی انجام دهم. حتی اگر دوستانم و افراد دیگر کارهایم را نخرند از اینکه با دستان خودم محصولی را تولید کرده‌ام بسیار خوشحالم.‌ای کاش این گونه بازارچه‌ها بیشتر در طول سال تحصیلی در مدارس برپا شود.»
 آزمون توانایی با پرورش بلدرچین
به غرفه پرورش بلدرچین می‌رسم دختر دانش‌آموزی مشغول غذا دادن به آن‌هاست. خودش را محیا فرزین- 14 ساله- دانش‌آموز کلاس هفتم معرفی می‌کند و می‌گوید: «از کودکی به پرندگان علاقه داشتم. وقتی شنیدم که مسئولان مدرسه می‌خواهند غرفه پرورش بلدرچین را در این بازارچه کارآفرینی راه بیندازند من برای حضور در این غرفه و کمک کردن به مسئولان اعلام آمادگی نمودم.»
این دانش‌آموز مشهدی ادامه می‌دهد: «راستش را بخواهید دوست داشتم خودم را امتحان کنم و ببینم از عهده ‌این کار برمی‌آیم یا نه؟ من و یکی از دوستانم از 9 بهمن هر روز (بجز جمعه‌ها و تعطیلات رسمی) به این بلدرچین‌ها سر می‌زنیم و پودر غذایی (شامل گندم و سویای پودر شده) به آن‌ها می‌دهیم. من برای کمک به مسئولان جهت نگهداری بلدرچین‌ها شروع به تحقیقات از اداره دامپزشکی، اینترنت و... کردم همچنین از کارآفرینان این رشته با راهنمایی مدیر و معلم مدرسه‌مان نیز پرسش‌هایی کرده‌ام.»
محیا خانم ادامه می‌دهد: «اکنون با صداقت باید بگویم که من به این بلدرچین‌ها عادت کرده‌ام، حالا قدر زحمات افرادی که در تهیه موادغذایی مانند گوشت، مرغ، گوسفند و... تلاش می‌کنند را بهتر می‌دانم و اکنون بیشتر و بهتر می‌فهمم که آنان چه زحماتی برای تولید مواد غذایی می‌کشند. از طرفی تقویت روحیه کار گروهی، افزایش اعتماد به نفس، نترسیدن از مشکلات و... از جمله ثمرات حضورم در این بازارچه بوده ‌است.»

 آکوآپونیک؛ پرورش ماهی در کنار گیاه
از دیگر غرفه‌هایی که توجهم را به خودش جلب می‌کند، غرفه گل و گیاه است. گردانندگان این غرفه یک تشت بزرگ، لوله‌کشی آب و چندین گیاه را به شکل سازه‌ای عجیب در غرفه خود تعبیه کرده‌اند. 
پارمیدا مشعوف- 14 ساله- دانش‌آموز کلاس هشتم و به نوعی مدیر غرفه است. او می‌گوید: «در این غرفه، طرح پرورش ماهی و گیاه در کنار یکدیگر پیگیری می‌شود، در گلدان‌ها به جای خاک، سنگ‌های مخصوص به نام پلیت که از بازار تهیه می‌شود قرار می‌دهیم و گلدان‌ها را داخل آکاستیو سوراخ شده قرار داده و سپس این مجموعه ترکیبی را در یک تشت بزرگ پلاستیکی که حاوی ماهی می‌باشد، قرار داده و ادامه طرح را دنبال می‌کنیم.» وی ادامه می‌دهد: «فضولات ماهی‌ها برای رشد گیاهان به عنوان یک کود طبیعی مورد استفاده قرار گرفته و غذای ماهی‌ها را هم از بازار متناسب با نوع هر ماهی تهیه و به آنان می‌دهیم. آن چیزی که در این طرح مهم است، چرخش آب و صرفه‌جویی در مصرف آب است و گیاهان در این طرح، آب داخل تشت را تصفیه کرده و رشد گیاهان هم سریع‌تر و بهتر صورت می‌گیرد.»
پارمیدا همچنین معتقد است: «مهم‌ترین نتیجه حضور من در این بازارچه، این بود که فکرم باز شد و متوجه شدم با اجرای طرح‌های کارآفرینی می‌شود برای حفظ سرمایه‌های خدادادی مانند آب و خاک و... تلاش کرد.»

 دوغ کفیر یادتان نرود
در غرفه بعدی دوغ کفیر توزیع می‌کنند. جلو می‌روم و از یکی از دانش‌آموزان این غرفه درباره این محصول می‌پرسم. ریحانه امامی‌پور- 14 ساله- دانش‌آموز کلاس هشتم است. او می‌گوید: «علت اصلی حضور من در این بازارچه، تلاش برای تولید و تبلیغ استفاده از محصولات غذایی سالم است. من در همه جا، منزل، مجالس میهمانی و... همیشه به جای نوشابه از دوغ استفاده می‌کنم. مطابق نظر کارشناسان دوغ کفیر برای بیماری‌های قلبی، کاهش فشار خون، کاهش قند خون و آسم بسیار سودمند و مفید است.»
او ادامه می‌دهد: «از اینکه توانستم کار مثبتی بکنم خیلی خوشحالم، راستش را بخواهید وقتی دوستانم از این دوغ استفاده می‌کنند و لذت می‌برند من هم راضی و خوشحال هستم. احساس اطمینان عجیبی دارم و شاید در آینده که به لطف خدا به دانشگاه رفتم و وارد بازار کار شدم در یک کارخانه تولید دوغ کفیر مشغول کار شوم. از آن گذشته، روحیه مسئولیت‌پذیری در من و دوستانم افزایش یافته ‌است.»
فرصت به پایان می‌رسد و باید با این بازارچه و غرفه‌هایش و شور و نشاط و تلاشی که این دانش‌آموزان برای اثبات «ما می‌توانیم» به خرج داده‌اند خداحافظی کنیم. دانش‌آموزانی که اگر به درستی غنی‌سازی شوند، در اندک زمانی هرکدام به ‌تنهایی می‌توانند یکی از مسائل اصلی کشور را برطرف کنند.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.