۱۶ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۶:۱۱
کد خبر: 647760

نونوار نشدیم

رقیه توسلی

قیمت ها و سوالات نامربوط، آدم را پیر می کند. برای اتیکت های گران و زبان های فضول، کاش قانون کاری بکند.

به گزارش قدس آنلاین، رگال ها را می چرخیم. بالأخره فروردین دور نیست و «گل ترمه» احتیاج به نونوار شدن دارد.

دو ساعتی می شود که پادررکاب خرید ایم و شکل آدم هایی شده ایم که آرامبخش قوی خورده اند. از آن جهت که شبیه ماتادورها داریم جوری مدیریت می کنیم بازار، گل ترمه و خودمان را که قیمت های جنگجو، زخمی مان نکنند.
فرق نمی کند کدام کالا و کدام مغازه، پا به هر فروشگاهی که می گذاریم حتماً با خواندن اتیکت ها، چند باری مکث می کنیم روی صورت هم. من و خواهری.
از جوراب فروشی تا پوشاک و کفش، بعدتر لوازم بهداشتی و در انتها سوپر پروتئین.
توی دور و انتخاب ایم که مکالمه دو خانوم برایم قابل توجه می شود.
زنِ مسن تر به در و دیوار می کوبد و از هر تردستی استفاده می کند که دربیاورد خانوم جوان ماهیانه چقدر دستمزدش است؟ و آن بنده خدا هم - با لبخند - تمام زورش را می زند طفره برود.
ملغمه ای از خنده و افسوس و تعجب می شوم. چرا بعضی از ما اینقدر کم فکر می کنیم؟ اصلاً ورق زدن کتاب های روانشناسی پیشکش، کاش حداقل به حرف آدم هایی گوش می دادیم که توی تلویزیون خون و دل می خورند تا فرهنگ سازی کنند. همین آقای رامبد جوان که به صراحت توی خندوانه گفت :عزیزان! از هم سوالات باربط بپرسیم. آخر سوال ها دو دسته اند. و مثال بی ربط ها را هم آورد.
شما ازدواج کردید؟ درآمدتان چقدر است؟ بچه ندارید؟ خانه و ماشین دارید؟ کجا می خواهید بروید؟
که خواهری دامن گلدار ملوسی را فرو می کند توی چشم هایم و با ابروهایش می پرسد کجایی؟ عذرخواهی می کنم و سلیقه اش را درجا می پسندم. اما برچسبِ بها را که می خوانم، هوش از سرم می پرد و صدایی شبیه به دستگاه حفاری می افتد تو ملاجم. گوشخراش.
۱۵۴ هزار تومان برای یک دامن کوچولو، خیلی ستم است. تازه آن صدای ناخوشایند وقتی به اوج می رسد و دوبل می شود که خانوم مسن می رود سراغ سوال بعدی اش؛ پیر شدی دیگه، پس کی میری خونه بخت مارال جان؟
بازار نوشت: قیمت ها و سوالات نامربوط، آدم را پیر می کند. برای اتیکت های گران و زبان های فضول، کاش قانون کاری بکند.

انتهای پیام /

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.