حجت الاسلام و المسلمین محمد عالم زاده نوری گفت: کودک در سنین قبل از ۷ سالگی فطرتاً خود را آقا و مهتر دیگران می‌بیند؛ از این رو امر و نهی مستقیم و درخواست صریح و یا همراه با تهدید در او کارگر نیست. طبیعت کودک در چنین سال‌هایی اقتضا می‌کند که در مقابل خواسته بزرگترِ خود نافرمانی کند و خود را در این نافرمانی و سرپیچی محقّ انگارد، یا به تعبیر صحیح‌تر، برای دیگران حقّ امر و نهی قائل نباشد و همیشه خود را نسبت به دیگران برتر و بزرگ‌تر احساس کند. لذا انتظار تبعیت و حرف‌شنوی از کودکان زیر هفت سال، بیهوده است.

تکامل انسانی جامعه در گرو تربیت اسلامی فرزندان است

به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، تربیت دینی از اهم واجبات و سفارشات دین مبین اسلام به شمار می رود، پرورش صحیح فرزندان از بدو تولد از تاکیدات دین اسلام است، در این خصوص با حجت الاسلام و المسلمین محمد عالم زاده نوری، عضو هیات علمی فرهنگستان علوم و اندیشه اسلامی و استاد حوزه به گفتگو نشسته ایم که در پنج شماره تنظیم شده است و در آن، اهمیت تربیت دینی و راهکارهای تحقق تربیت اسلامی از کودکی تا جوانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

بخش نخست

حجت الاسلام و المسلمین محمد عالم زاده نوری عضو هیات علمی فرهنگستان علوم و اندیشه اسلامی و استاد حوزه در گفتگو با قدس آنلاین گفت: شیعه هم از دریای بیکران قرآن و کلام خدا، بهره می‌گیرد و هم از گنجینه احادیث و روایات رسول خدا و اهل بیت گرامی‌اش توشه برمی‌دارد و افتخار آن دارد که بیش از ۱۴ قرن از هر دو میراث گران‌سنگ رسول مکرم اسلام، پاسداری نموده و بهره‌ها جسته است؛ اکنون نیز شیعه در خدمت این هر دو، با حقایق عالم مرتبط است و از این رو کوشیده است تا با فهم کامل‌تر کتاب و سنت، محتوای معارف خود را غنا بخشد و با عمل به آن تکامل انسانی یافته و جامعه‌ای الهی ایجاد نماید؛ یکی از احادیث پر ارزش نبوی که در باب تربیت اولاد، راهنمای همه پدران و مادران و مربیان است، این روایت شریف است: فرزند، هفت سال مولی، هفت سال بنده، و هفت سال وزیر است؛ پس اگر در سال بیست و یکم، روحیات او مورد رضایت تو بود (شکر خدای نما) و الاّ واگذار، که در پیشگاه خدا معذوری."

حجت الاسلام عالم زاده نوری دراین باره افزود: این بیان کوتاه، به واقع چهره زیبای یک گزارش مفصّل و یک دستورالعمل طولانی است که در نهایتِ لطافت، شیوایی و اختصار، روشنگر مسیر حرکت پدران و مادران و مربیان است و در پشت پرده ایجاز و اختصارِ این کلام، گنجینه‌ای ارزشمند از تعالیم الهی نهفته است؛ این روایت شریف دارای دو چهره انشایی و اخباری است؛ از یک سو، توصیفی از چگونگی وضعیت درونی فرزندان در سنین مختلف است و نحوه نگرش کودک به خود را در دوران‌های متفاوت زندگی می‌نمایاند و از دیگر سوی، توصیه و دستورالعملی برای مربیان، تا شیوه برخورد با رفتارها و حالات روحی کودک را در ادوار گوناگون آموزش دهد؛ کوتاه سخن آنکه، این کلام نورانی به زیبایی بیان می‌کند که نحوه نگرش فرزند به خویش، اینگونه «هست» و شیوة برخورد با او چنین «باید»...مخاطبِ این سخن، همة کسانی هستند که به نحوی با کودکان و نوجوانان سر و کار دارند و با آنها مستقیم یا غیر مستقیم روبرو می‌شوند. همة پدران و مادران و مربیان و آموزگاران و بزرگترها.

استاد عالم زاده نوری تصریح نمود: «سید» نماد موجودی است که نظراً و عملاً نسبت به بندگان خود استقلال و اختیار تام دارد و خود را در رأی و حکم صائب می‌بیند. نه با بندگانِ خود، در امور مشورت می‌کند و نظر می‌خواهد، و نه عمل خود را مطابق آرا و امیال آنها تنظیم می‌نماید و از آنها دستور می‌گیرد. همیشه خود را نسبت به زیردستان، برتر دیده و صاحب اختیار می‌داند. لذا انتظار اطاعت بی‌چون و چرای فوری از بندگان خویش دارد و هیچ‌گونه تخطّی و سرپیچی را بر نمی‌تابد. «عبد» سمبل انسانی است که نه در عمل استقلال دارد و نه رأی او، صائب و مقبول دیده می‌شود. از این جهت هیچ‌گاه طرف مشورت قرار نمی‌گیرد و تنها از او انتظار اطاعت و امتثال کامل می‌رود. عبد هر چه بیشتر مطیع و منقاد و سر براه باشد و بی‌چون و چرا فرمان برد، کامل‌تر است. او خود را در صورت نافرمانی و تخطّی، مستحق تنبیه و شایستة ملامت و مجازات می‌بیند و پذیرای تربیت مستقیم و أمر و نهی صریح است

وی افزود: «وزیر» نمایندة موجودی است که رأی او مسموع و نظر او مورد احترام و شایستة دقّت است، امّا استقلال عملی نداشته و حکم او نافذ نیست. وزیر خود را سزاوار مشاوره و نظرخواهی می‌داند، و رأی مستقل می‌دهد، و به هیچ روی تحمّل پرخاش و بی‌احترامی ندارد و أمر و نهی صریح و مستقیم را بر نمی‌تابد. در فرزانگی برای خود شخصیت و شأنی همسنگ امیر و حاکم قائل است، گر چه نهایتاً تابع و مطیع اوامر اوست.

با توجه به این مقدّمات، نحوه رویارویی با فرزندان در مسائل مختلف زندگی به خوبی روشن می شود، برخی از موضوعاتی که لسان شیوای این حدیث گویای آنها است، از این قرار است:

اطاعت و فرمانبرداری فرزند

استاد محمد عالم زاده نوری اظهار داشت: کودک در سنین قبل از ۷ سالگی فطرتاً خود را آقا و مهتر دیگران می‌بیند. از این رو امر و نهی مستقیم و درخواست صریح و یا همراه با تهدید در او کارگر نیست. طبیعت کودک در چنین سال‌هایی اقتضا می‌کند که در مقابل خواستة بزرگترِ خود نافرمانی کند و خود را در این نافرمانی و سرپیچی محقّ انگارد، یا به تعبیر صحیح‌تر، برای دیگران حقّ امر و نهی قائل نباشد و همیشه خود را نسبت به دیگران برتر و بزرگ‌تر احساس کند؛ لذا انتظار تبعیت و حرف‌شنوی از کودکان زیر هفت سال بیهوده است. پدران و مادران چنانچه انجام یا ترک عملی را از کودک، لازم می‌بینند باید خود را در مقام بنده او قرار دهند و آن چنان که عبدی از مولای خود تقاضا و خواهش می‌کند با زبان ملایم و از موضع پایین در مقابلش به تمنّا نشینند، و او را به انجام خواسته خود راضی نمایند؛ سیادت کودک که در این روایت شریف مذکور است با روحیه اطاعت و حرف‌شنوی سازگار نیست، کمال کودک در آن است که تحت اطاعت دیگران قرار نگیرد و امر و نهی دیگران را تحمّل نکند؛ به همین نحو، چنانچه اولیا به قصد آزمایش یا آموزش از کودک سؤالی می‌پرسند و یا او را در معرض مشاوره قرار می‌دهند باید لحن بیان سؤال را به گونه سؤال عبد از مولی، تنظیم نمایند تا کودک، متوجه مقصود اصلی او نباشد و همیشه احساس شخصیت و بزرگ‌منشی کرده و دیگران را به خود محتاج بیند؛ بنابراین روّیه اصلی و سیرة غالب اطرافیان کودک نسبت به او باید بر مبنای سیادت و امارت او تنظیم گردد و خلاف این اصل جز در موارد استثنایی و نادر، آن هم بنابر مصالح راجح، جاری نشود.

وی یادآور شد: همین کودک بر اثر تحوّل روحی که در دوران انتقال از کودکی در وجودش رخ می‌دهد، در هفت سال دوّم زندگی، خود را بنده و زیردست دیگران و در مقام اطاعت و فرمان‌برداری احساس می‌کند. نو نهال ۷ تا ۱۴ ساله، پذیرای هر گونه امر و نهی و فرمان و حکمی از ناحیه بزرگترها می‌باشد و کمال او در اطاعت و فرمان‌برداری و اجرای بی‌چون وچرای اوامر آنها است. این شرایط روحی جدید، زمینه را برای تربیت مستقیم و صریح او آماده نموده و نظارت مربیان را در تعلیم و تأدیب مستقیم او می‌طلبد؛ لذا بر اولیا لازم است چنانچه مطلب مهم و سرنوشت‌سازی را برای فرزند خود تدارک دیده و قصد درخواست از او را دارند، مقدّمات عقلی و توجیه منطقی آن را در اختیار او قرار ندهند و رأی خویش را در معرض مشاوره، چون و چرا و نقد او نگذارند و صریح و قاطع امر خود را صادر نمایند، زیرا کودک در چنین شرایطی قابلیت فهم کامل استدلال را نداشته و با مناقشات سطحی زمینه را برای فرار از انقیاد و اطاعت فراهم می‌آورد. با این توضیح، رویه اصلی و روش غالب کودک در برخورد با بزرگترها در دوران عبودیت، باید بر مبنای احترام و اطاعت و انقیاد کامل و اجرای بی‌قید و بند فرامین باشد و خلاف این اصل جز در موارد استثنایی پذیرفته نیست.

استاد حوزه بیان داشت: پس از انتقال از این مرحله به دوران نوجوانی، نونهالِ عبد به رتبه وزارت منصوب می‌شود؛ «وزیر» تابع و مطیع بی‌چون و چرای اوامر حاکم نیست. حاکمان آن‌گونه که از رعیت انتظار اطاعت و فرمان‌برداری دارند، هیچگاه از وزیران و مشاوران توقّع نمی‌برند. وزیر اگر در مقابل نظر امیر، از خود هیچ رأی و نظری نداشته باشد و همیشه در پیشگاه او «بله‌ قربان‌گو و مؤید» باشد، همان بهتر که رعیت باقی بماند و مقام خویش را به دیگران واگذار نماید. کمال وزیر در آن است که نظرات و آرای حاکم را زیر و زبر کند، مبانی آنرا به نقد کشد، توالی فاسد آن را روشن نماید، ملازمات و مقارنات آن را خوب نشان دهد و قضاوت خویش را گوشزد نماید؛ حاکم نیز نسبت به وزیر وظیفه دارد تقاضای خود را از ابتدا مستدل و مُبرهَن بیان کند و سخن او را به خوبی استماع نموده و به رأی و عقیدة او احترام گذارد و با او به بحث و گفتگو نشیند، نتیجة این بحث و گفتگوی متقابل، زیر بنای تصمیم عملی حاکم است که باید منصفانه و در مسیر حق باشد.

عضو هایت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح نمود: امّا مهم آن است که وزیر پس از این بحث و گفتگو، نهایتاً در مقابل تصمیم و حکم حاکم، مطیع و فرمان‌بردار است، هر چند در مناظره تسلیمِ نظر حاکم نشده و نسبت به ادلّه او همچنان مردّد یا مخالف باشد. باری، چون و چرا کردن در مسائل، مقتضای سنین وزارتِ نوجوان است، و نه فقط بی‌احترامی و جسارت محسوب نمی‌شود، که کمال او در آن است؛ نوجوان در چنین شرایطی خود را مستحق احترام و نظرخواهی و شایستة اظهار رأی می‌بیند و فطرتاً انتظار ندارد که از او اطاعت بی‌قید و بند اوامر طلب شود و به انتقادات او توجهی نگردد. لذا درخواست اولیا از ابتدا باید مستدل و همراه با توجیه عقلانی و اعطای بینش همراه باشد و هیچگاه به نحو تحکم و اعمال قدرت بیان نشود؛ از این رو، رویه غالب و برنامه اصلی نوجوان در سنین بین ۱۴ تا ۲۱، اظهارنظر و چون و چرا در اوامر دیگران است؛ به دیگر بیان توقع تبعیت و اطاعت عملی از نوجوان تنها پس از اظهار نظر علمی و گفتگوی متقابل بجا و ممدوح است.

پایان بخش نخست

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.