نشست «ریسمان دروغین» با موضوع «آسیب‌شناسی و نقد مدعیان دروغین مهدویت؛ با تأکید بر یمانی‌های دروغین» هفته گذشته در دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد و در آن حجت‌الاسلام محمد شهبازیان، استاد مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم به طرح بحث پرداخت که در ادامه می‌خوانیم.

یک مفتی وهابی ادعا کرده مهدی موعود(عج) فرزند پادشاه اردن است

ما در بحث مدعیان دروغین مهدویت با افرادی روبه‌رو هستیم که بر آنان جهل حاکم شده است؛ این‌گونه افراد فاقد عقلانیت دینی هستند و جاهل دینی، وبال گردن دین است. پیامبر(ص) می‌فرمایند: «اگر دیندار عاقل نباشد به دین آسیب می‌زند». شیطان قسم خورده است که در دوران غیبت ولی خدا، تمام ابزار و شگردهایش را به کار ببندد تا موجب انحراف افراد دیندار و منتظر ظهور حضرت بشود؛ دینداری در دوران غیبت بسیار سخت است. حضرت مهدی(عج) در روایتی می‌فرمایند که من را نادان‌های شیعه آزار می‌دهند؛ افرادی که نمی‌توانند مبانی دینی را درست درک کنند و به نام تعبد مانند خوارج عمل می‌کنند.

به گزارش قدس آنلاین ما در بحث جریان‌های مدعی مهدویت با چهار دسته روبه‌رو هستیم. دسته نخست، جریان‌هایی هستند که مستقیماً ادعای امامت و مهدویت دارند. دسته دوم، افرادی هستند که ادعای نیابت خاص حضرت مهدی(عج) را دارند. ما شیعیان بر اساس دلایل قطعیه قائل به این هستیم که حضرت مهدی(عج) فقط و فقط چهار نایب خاص داشته‌اند که آخرین آن‌ها، علی بن محمد سمری، در سال 329 هجری قمری وفات نموده و از آن به بعد باب نیابت خاص بسته شده است. در روایات داریم که فرموده‌اند اگر کسی پس از نایب چهارم ادعای نیابت خاص را مطرح کند، کافر، حیله‌گر و گمراه‌کننده است. ما دو نوع نیابت داریم؛ نیابت خاص و نیابت عام. نیابت عام به این معناست که امروز از باب ناچاری و نداشتن تخصص در دین به یکی از متخصصان دینی و مراجع تقلید مراجعه می‌کنیم.

دسته سوم، افرادی هستند که ادعای زمینه‌سازی ظهور را دارند. این‌گونه افراد ادعای خودشان را با عناوین شعیب بن صالح، یمانی، نفس زکیه و یا در قالب خراسانی مطرح می‌کنند. دسته چهارمی که با آن روبه‌رو هستیم کسانی هستند که ادعای ارتباط با حضرت مهدی(عج) را دارند. این نوع ارتباط‌ها معمولاً در قالب نسبی مطرح می‌شود و مدعیان، خود را فرزند و یا همسر امام می‌نامند.

یک گونه نادر از مدعیان مهدویت

در خارج از کشور نیز با جریان‌های اینچنینی روبه‌رو هستیم. گروهی از افراد را در عربستان داریم که معتقدند محمد بن‌سلمان، مهدی موعود است و یا مفتی وهابی عربستانی ادعا کرده است که مهدی موعود فرزند ملک عبدالله پادشاه اردن است. داعش نیز با استفاده از مفاهیم موعودباورانه توانست غربی‌ها را به خودش جذب کند.

جریانی در عراق وجود دارد که توسط فردی به نام احمد اسماعیل بصری به راه افتاده و مریدانش معتقدند معجزه او این است که تصویری از او موجود نیست؛ در حالی که ما تصویر قطعی او را از خانواده‌اش گرفته‌ایم. جریان احمد اسماعیل در زمینه مدعیان مهدویت، جزو گونه‌های نادری است که هر چهار دسته ادعایی که مطرح شد را همزمان با هم دارد. او هم قائل به امامت است؛ هم ادعای نیابت خاص را دارد؛ هم ادعا دارد که در قالب یمانی زمینه‌ساز ظهور است و هم ادعای ارتباط با حضرت را دارد و می‌گوید که نوه امام زمان(عج) است. او ادعا می‌کند فردی که عیسی بن مریم پشت سر او نماز خواهد خواند خود اوست و مقامش از انبیا بالاتر است. همچنین معتقد است که ما 12 وصی نداریم بلکه 24 وصی داریم؛ او ادعا دارد که امام سیزدهم است و بعد از وفات امام زمان(عج) به امامت می‌رسد و فرزندانش نیز تا امام بیست و چهارم به امامت خواهند رسید. او خود را مصداق «راسخون فی العلم» معرفی می‌کند و معتقد است که دارای مقام عصمت است. او ادعا می‌کند که تقلید از مراجع حرام است و اصول فقه باطل است؛ زیرا مراجع رساله‌ها را از روی ظنیات و گمان‌هایشان نوشته‌اند؛ او معتقد است که اجتهاد حرام است.

ترویج اباحی‌گری توسط جریان‌های انحرافی

یکی از ویژگی‌های جریان‌های انحرافی، باطل کردن احکام گذشته و دیگری وجود تناقض در گفته‌ها و احکام آنان است؛ یکی دیگر از ویژگی‌های چنین جریان‌هایی، اباحی‌گری است. جریان احمد اسماعیل یک جریان تکفیری است و دشمنان زمانی که دیدند سلفیه بین ما موفق نبوده، سعی کردند با به راه انداختن این چنین جریاناتی بتوانند از درون شیعه درگیری‌هایی را ایجاد کنند. این جریانات از عدم سواد حدیثی ما استفاده می‌کنند و مریدانی از جمع دوستداران اهل بیت(ع) و عاشقان امام زمان(عج) برای خود جمع می‌کنند.

احمد اسماعیل کتابی دارد به نام المتشابهات که در آن بیان می‌کند ما دو نوع رجعت داریم؛ رجعت ابدان مانند برگشت امام حسین(ع) به این جهان و رجعت احکام. زمانی که از آنان سؤال می‌شود که رجعت احکام چیست؟ پاسخ می‌دهند زمانی که قائم می‌آید، احکام اسلام را باطل می‌کند و احکام یهود و نصارا را می‌آورد! علت این کار را که می‌پرسیم، می‌گویند قائم این کار را انجام می‌دهد تا میزان تعبد مردم به خودش را بسنجد. اگر به بیانیه‌های نخست او نگاه کنید، می‌بینید که او در ابتدای دعوتش سادات نبوده است و بعداً ادعای سیادت و ارتباط نسبی با حضرت را بیان می‌کند طبق اطلاعاتی که ما به دست آوردیم، او از طایفه همبوش است که سید نیستند.

ریشه‌یابی یک ادعای دروغین

پایه اصلی جریان احمد اسماعیل در چهار فرقه است که اگر کسی این چهار فرقه را مطالعه کند، درک جریان احمد اسماعیل ساده می‌شود. نخستین فرقه، اخباریه است. احمد اسماعیل هر چه را که در مورد ضدتقلید، ضدرجال و ضداجتهاد می‌گوید، عیناً کلمات میرزا محمدامین استرآبادی در کتاب «فوائد المدنیه» است. جریان دوم، جریان شیخیه است؛ شیخ احمد احسایی بنیان‌گذار فرقه شیخیه کتابی دارد به نام «رسالة فی العصمة و رجعة» که احمد اسماعیل کتاب «الرجعة یوم ثالث من ایام‌الله» خود را عیناً از روی آن نوشته است؛ او در قضیه مهدیون و حدیث وصیت هم به فرقه شیخیه استناد می‌کند. پایه سوم احمد اسماعیل در بهائیه است و پایه چهارم او در جریان قادیانیه؛ او در باب نبوت از حرف‌های غلام‌احمد قادیانی استفاده می‌کند. می‌توان گفت، تفکرات احمد اسماعیل عیناً مانند تفکرات این چهار فرقه است با این تفاوت که امروزی شده است.

شگرد مدعیان مهدویت این است که با دو روش استفاده از عمومیات و تأویل‌گرایی قرآن و جعل، تقطیع و تحریف روایات، مریدانی برای خود جمع می‌کنند.

انتهای پیام/ 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.