چرا اسرائیل و عربستان تلاش خود را برای مقصر قلمداد کردن ایران در بحران های منطقه و فشار بیشتر آمریکا به ایران افزایش داده اند؟

به گزارش خبرنگار بین الملل قدس آنلاین، همانطور که «مالکوم ایکس» در رابطه با کاکرد رسانه ها اینگونه هشدار می دهد که «اگر دقت نکنید، رسانه‌ها کاری با شما خواهند کرد که از ملتی که در حال سرکوب شدن هستند بیزار خواهید شد و عاشق کسانی خواهید شد که به مردم ظلم میکنند»، این روزها رسانه‌های غربی درنشان دادن واقعیت تحولات خاورمیانه به گونه‌ای عمل می‌کنند که ایران مقصر تمامی منازعات شناخته شود و به این ترتیب افکار عمومی را برای افزایش فشارها به ایران آماده می‌سازند.  

بیش از یک سال از خروج یکجانبه ایالات متحده از توافق برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) میگذرد؛ توافقی که حاصل مذاکرات بین ایران و ۶ کشورِ آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، انگلیس و آلمان از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۵ بود.

از زمان به تصویب رسیدن این توافق و آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ، ایالات متحده نه فقط دیگر برجام را به رسمیت نشناخته است بلکه علاوه بربازگرداندن تحریم‌های گذشته، تحریمهای جدید را در قالب فشار اقتصادی مضاعف بر ایران تحمیل کرده و دیگر شرکای این توافق را هم وادار کرده تا تعاملات خود را با ایران کاهش دهند.

 تحریم های جدید و فشار بیش از پیش آمریکا بر روی ایران در حالی اتفاق میافتد که به شهادت بازرسان آژانس بین الملل انرژی اتمی و طبق بیانیه‌های صادرشده از سوی آژانس، ایران همچنان به توافق هسته‌ای(برجام) پایبند است.

درواقع هیچ بهانه‌ای از سوی آمریکا برای تحریم مجدد و فشار آوردن بر ایران عادلانه، منطقی و قابل قبول نیست؛ مسئله‌ای که دیگر شرکای حاضر در توافق هسته با ایران بارها به صورت شفاهی آن را اعلام کردهاند هرچند از اقدام عملی برای نجات این به اصطلاح توافق تاریخی سرباز میزنند.

در این بین فارغ از مسئله بدقولی همیشگی مقامات آمریکا درقبال به تعهدات بین المللی، تصمیمات دونالد ترامپ در قبال ایران نشان داده است که وی تا چه اندازه تحت تاثیر نفوذ روزافزون رژیم صهیونیستی و لابی این رژیم قرار دارد و خروج از برجام که وی از زمان ورود در انتخابات ریاست جمهوری نویدش را می داد ،تحت تاثیر نفوذ روزافزون صهیونیست ها صورت گرفت.

از زمان شکل گیری انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷- ۱۹۷۹ و و روی کار آمدن حکومتی که  حق حاکمیت مردم فلسطین را بر سرزمنهایشان به رسمیت می شناخت و حمایت خود را از آرمان فلسطین همواره با صدای بلند اعلام کرده است، اسرائیل تلاش خود را برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی آغاز کرد.

درواقع اسرائیل که در اندیشه تبدیل شدن به یک قدرت هژمونیک در آسیای غربی بود جمهوری اسلامی ایران را به عنوان چالش بزرگی برای رسیدن به این هدف می دید.

در این میان، ایران با پشتوانه ثروت ناشی از نفت و گاز و گره زدن این ثروت با دانش علمی جوانان ایرانی تقویت شده و با توجه  به استقامت پرشور مردمش بر حاکمیت ملت تاکید کرد؛ حاکمیتی که برگرفته از تجربه تاریخی و برآمده از وابستگی به یک هویت معنوی بود.
علاوه بر این ایران همواره با حمایت حزب الله لبنان اسرائیل را ازدست یافتن به اهدافش در جنوب لبنان بازداشته است و از سویی دیگر به عنوان مدافع واقعی مردم سوریه، نقشی مهمی در مبارزه با بحران ایجاد شده توسط غرب  در این کشور ایفا کرده است.

البته احتمالا در بازه زمانی کنونی  دلایل مهم دیگری نیز برای این دست و پازدن‌های اسرائیل جهت ترغیب و تشویق کردن تندروها در کاخ سفید برای تجاوز نظامی به  ایران وجود دارد.

مهمترین دلیلی که میتوان تحولات اخیر در خاورمیانه را به آن منتسب دانست اعلام توافق ساختگی به اصطلاح معامله قرن است؛ توافقی که آمریکا و رژیم صهیونیستی از آن تحت عنوان تلاشی همه جانبه برای حل منازعات طولانی بین اسرائیل و فلسطین یاد می‌کنند.

«معامله قرن» بر اساس آنچه تاکنون در مورد آن منتشر شده است برای مردم فلسطین ناعادلانه خواهد بود و انتظار میرود مردم فلسطین و بسیاری از مردم خاورمیانه با آن مخالفت کنند؛ چرا که توافق ساختگی معامله قرن برای مردم فلسطین یک آپارتاید دائمی را به ارمغان خواهد آورد.

در این بین، قابل پیشبینی خواهد بود که ایران و متحدان منطقه‌ای و استراتژیکش، نیز مخالفت خود را با این توافق اعلام خواهند داشت و این دقیقا همان دلیل است که چرا این روزها ایران آماج حملات و لفاظی های سران آمریکا ، اسرائیل و عربستان شده است.

فی الواقع حملات آمریکا به ایران فقط به خاطر حمایت از صهیونیسم و اسرائیل نیست بلکه تضعیف ایران در دستور کار یکی دیگر از متحدان نزدیک ترامپ در منطقه قرار دارد.

حکام سعودی نیز انقلاب ۱۳۵۷ ایران را یک تهدید مرگبار برای موقعیت خود میبینند، انقلابی که با سرنگون کردن یک پادشاهی فئودالی تحت سلطه آمریکا و با الهام گرفتن از دیدگاه اسلام که ریشه در کرامت انسانی و عدالت اجتماعی دارد به ثمر نشست.

باافزایش نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه و با سرنگون شدن حکومت صدام حسین، سران سعودی که هژمونی منطقه ای ایران را تنها خطر موجود برای زیاده خواهی های خود می دیدند، تلاش برای فشار آوردن به آمریکا برای کاستن از قدرت و نفوذ منطقه ای ایران را آغاز کردند.

البته خاندان آل سعود به خوبی می دانند که نفوذ منطقه ای ایران، نه فقط ناشی از پایداری رهبران و مردم این کشور بلکه نشات گرفته از نابخردی آنها و حکام آمریکایی آنها هم  هست.

متاسفانه امتزاج و درهم تنیدگی منافع اسرائیل و عربستان در دشمنی با ایران هرگز توسط رسانهها - که اغلب در راستای منافع آمریکا و متحدانش برنامه ریزی می شوند- برجسته  نمی شود و در نتیجه مردم فقط بخش کوچکی از واقعیت و چرایی فشارهای اخیر به ایران را درک می‌کنند.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.