فیلم سرخ‌پوست که برای نخستین بار در بخش سودای سیمرغ سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، توجه بسیاری از مردم و منتقدان را به خود جلب کرد و با نامزدی در ۵ رشته این جشنواره، توانست سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیئت داوران را کسب کند. نیما جاویدی کارگردان فیلم سرخپوست که پیش از این فیلم «ملبورن» را ساخته بود، در فیلم جدیدش هم سعی کرده با حفظ وحدت زمان و وحدت مکان، فیلم را در ژانر معمایی پیش ببرد. درباره جزئیات بیشتر فیلم «سرخپوست» که این روزها روی پرده سینماهاست با این کارگردان جوان کشورمان گفت و گو کردیم که می‌خوانید.

«سرخ‌پوست» را دوبار باید دید

در سینمای ایران، فیلم‌های متفاوت کم داریم و معمولا فیلم‌های روی پرده به ملودرام‌های کلیشه ای و طنزهای کم مایه خلاصه شده اند اما فیلم «سرخپوست»، فیلمی‌متفاوت است، به نظر شما این متفاوت بودن باعث استقبال مخاطب شده است؟

لزوما تفاوت صرف باعث استقبال نمی‌شود ولی می تواند یکی از دلایل توجه مخاطب باشد. فیلم سرخپوست، فیلم پروداکشن محسوب می‌شود و اساساً فیلم پروداکشن، هزینه‌بر است. اگرچه فیلم ما به نسبت فیلمهای پرهزینه در دنیا خیلی گران نیست ولی به هر حال برایش حدود چهار، پنج هزار متر دکور ساختیم. ممکن است برخی از فیملسازان به دلیل هزینه‌هایی که فیلم‌های پروداکشن دارند، سراغ این گونه فیلمسازی نرفته اند و کمتر شاهد فیلم‌های متفاوت در سینمای کشورمان هستیم.

گویا لوکشین فیلم در یک سوله بوده است، درباره طراحی صحنه هم توضیح می‌دهید؟

یک فضای خالی و تعدادی سوله داشتیم که دکورها داخل سوله ساخته شد. در ابتدا، طراحی کل زندان و نقشه اجرایی آن را داشتیم که دکور براساس آن ساخته شد. فرآیند کهنه کاری خیلی زمان برد و بسیار سخت بود چون وجب به وجب دیوارها را می‌بایست با کهنه کاری، قدیمی ‌می‌کردیم. دکور در سوله ای در احمدآباد مستوفی تهران ساخته شد و یک هفته بعد از فیلمبرداری، دکور را تخریب کردیم و کامل از بین رفت.

طراحی صحنه همان چیزی بود که انتظار داشتید؟

بسیار نزدیک بود به جز یکی دو مورد که به دلایل اجرایی به آن نرسیدیم اما در مجموع آنچه در ذهنم بود در دکور و طراحی صحنه پیاده شد. زمانی که فیلمنامه را می‌نوشتم، طرحی از زندان را کشیده بودم اما وقتی محسن نصراللهی به عنوان طراح صحنه پای کار آمد، آن ایده کامل‌تر شد. آنچه  درباره طراحی صحنه فیلم مهم است اینکه بخاطر ارتباطات میزانسی، نمی‌توانستیم جای دیگری کار را بسازیم کما اینکه چنین جایی هم وجود نداشت، به همین دلیل مجبور شدیم که دکور بسازیم.

شروع فیلم بسیار متفاوت است، اگر در ابتدای فیلم اشاره نمی‌شد که فیلم ایرانی است، گویی با یک فیلم خارجی روبه‌رو بودیم چون در پلان اول، با صحنه‌هایی مواجه شدیم که کمتر در سینمای ایران دیده بودیم، درباره این شروع متفاوت بگویید؟

پلان اول فیلم دقیقاً در فیلمنامه بود و می‌دانستیم چه چیزی می‌خواهیم، خوشبختانه در اجرا به واسطه نورپردازی خوب هومن بهمنش و طراحی صحنه با وسواس محسن نصرالهی این پلان بسیار خوب درآمد. از روز اول که با گروهم صحبت می‌کردم، انتظارم از پلان اول فیلم، چنین چیزی بود چون شروع فیلم برایم بسیار مهم بود. با توجه به اینکه پلان اول فیلم، پلانی نسبتاً طولانی است و فیلم شروع تند و پر کاتی ندارد اما بازخوردها نشان می‌دهد که پلان اول از همان ابتدا مخاطب را در فیلم پرت می‌کند.

شروع فیلمتان خیلی خوب بود و این کشمکش برای پیدا کردن زندانی فراری تا نیمه‌ها و اواخر فیلم خوب پیش رفت اما عده‌ای بر این باورند که پایان بندی فیلم به قدرت شروع فیلم نیست، سوال من این است که در جهان این فیلم، شکست کاراکتر اصلی در برابر عشق، منطقی و درست شکل گرفته است؟

قطعاً این اتفاق منطقی و درست بوده است. هر وقت به کسانی که به پایان بندی فیلم انتقاد می‌کنم می‌گویم که چه پیشنهادی دارید؟ واقعیت این است که پیشنهادی از طرف آنها نگرفتم. ضمن اینکه بسیاری از مخاطبان، پایان فیلم را دوست داشتند و آن را تاثیرگذار توصیف کردند.

یعنی زمینه سازی برای عاشق پیشگی شخصیت نعمت جاهد در فیلم به طور کامل شکل گرفته بود؟

ببینید پایان فیلم روی دوپا سوار است یکی مسئله عشق است و دیگری تحول شخصیت اصلی فیلم. در هر دو مورد، زمینه‌سازی در فیلم انجام شده است. شاید سرخپوست از آن دست فیلم‌هایی باشد که برای بار دوم هم بایستی دیده شود. عده‌ای از مخاطبان بعد از اینکه برای بار دوم فیلم را دیده بودند، بسیاری از پرسشهایشان پاسخ داده شده بود چون فیلم، کاشت‌هایی دارد که پاسخ این پرسشها را می‌دهد و ممکن است  در یکبار دیدن فیلم بخاطر عدم تمرکز به آنها توجه نشود.

با وجود اینکه هیچ تصویری از زندانی فراری نمی‌بینیم اما حضور این کاراکتر در فیلم بسیار پررنگ است، درباره این شخصیت غایب هم توضیح می‌دهید؟

اصولاً شخصیت غایب در ادبیات و سینما وجود داشته است. من به این مدل شخصیت بسیار علاقه‌مند بودم مثلاً شخصیت ربکا در رمان دافته دوموریه که هیچکاک از آن فیلم ساخت. در فیلم سرخپوست هم شخصیت زندانی فراری تا جایی از داستان اصلاً نباید دیده شود و در جایی هم که قرار بود تصویری از او داشته باشیم ترجیح دادم که مخاطب او را نبیند.

نشان ندادن زندانی فراری باعث شد که معماگونگی کار بیشتر شود بطوریکه مخاطب فقط یک نمای لانگ شات از او می‌بیند...

همینطور است، شخصیت زندانی فراری بیشتر یک شبح است و این غایب بودن به ناشناختگی و پیچیده تر کردن شخصیت او کمک می‌کند.

یکی از نقاط قوت فیلم، بازی خوب نوید محمدزاده است که بازی متفاوتی را ارائه کرد، این معماگونگی در شخصیت نعمت جاهد و تضادهایش به حدی بود که در پایان فیلم، مخاطب را غافلگیر کرد؟

نوید محمدزاده بازیگر توانمندی است که می‌تواند از پس نقش‌های متفاوت بربیاید. نقش نعمت جاهد را هم براساس شناختی که از توانایی این بازیگر داشتم به نوید پیشنهاد کردم ضمن اینکه او بازیگر باانگیزه‌ای است، البته نگرانی‌هایی هم داشتم چون شخصیتی که بازی می‌کرد 10-11 سال از خودش بزرگتر بود و شخصیتی بود که شبیهش را بازی نکرده بود اما خوشبختانه با تمرین‌هایی که داشت و اضافه وزنی که بخاطر ایفای این نقش پیدا کرد به شخصیت نعمت جاهد رسید.

زمان نگارش فیلمنامه هم شخصیت نعمت جاهد را در هیبت نوید محمدزاده متصور شده بودید؟

به هیچ وجه، زمان نگارش فیلمنامه اصلاً به بازیگر فکر نمی‌کنم چون ممکن است روی شخصیتی که دارم می‌نویسم، تأثیر بگذارد به همین دلیل اصلا به بازیگری فکر نمی‌کنم. بعد از اینکه فیلمنامه را به نوید دادم کمتر از سه روز، آمد و قرارداد بست. بازیگر نقشی را دوست نداشته باشد پای کار نمی‌آید، تعارف ندارد. ما هم پول آنچنانی نداشتیم که بازیگری بخاطر این پول این پروژه بیاید. فکر کنم در میان چهار، پنج فیلم پروداکشنی که در جشنواره فیلم فجر سال گذشته حضور داشتند و فیلم‌های خوبی هم بودند، سرخپوست، ارزان‌ترین فیلم بود. به یاد دارم بعد از اینکه فیملنامه را به نوید محمدزاده دادم که بخواند، دو سه روز بعد در دندانپزشکی بودم، دندان عقلم را کشیده بودم و نمی‌توانستم صحبت کنم، چندین تماس از نوید داشتم و وقتی تماس گرفتم گفتم که نمی‌توانم صحبت کنم، نوید هم با انرژی پشت تلفن گفت که خیلی فیلمنامه را دوست دارد و حتماً بازی می‌کند. جالب اینکه فیلمنامه را هنوز تا آخر هم نخوانده بود.

بازیگر مکمل هم بعدا انتخاب شد و اینکه نگران کلیشه شدن زوج بازیگر نوید محمدزاده و پریناز ایزدیار نبودید؟

بازیگر مکمل بعداً انتخاب شد. نوید محمدزاده و پریناز ایزدیار پیش از این، یکبار با هم بازی کرده بودند که نقش خواهر و برادر را داشتند. ضمن اینکه ما آنقدر بازیگر نداریم که دستمان برای انتخاب باز باشد.

علاقه مند نبودید که برای بازیگر مکمل از یک چهره ناشناخته و جدید استفاده کنید؟

ببینید وقتی با بودجه قابل تأملی فیلم می‌سازید، هزینه‌های فیلم در فروش باید برگردد. بازیگر چهره هم یکی از اهرم‌های بازگشت سرمایه است. یکی از فاکتورهای مردم برای تماشای فیلمی ‌این است که ببینند بازیگرش کیست.

شخصیتی که ستاره پسیانی به عنوان همسر زندانی فراری بازی کرد، اگر حذف می‌شد به فیلمنامه و منطق فیلم، لطمه می‌زد؟

صددر صد! شخصیت غایب فیلم بواسطه بستگان و نزدیکانش معرفی می‌شد وقتی احمد را نمی‌بینیم با دیدن زن و بچه اش، به شناختی از او می‌رسیم. ضمن اینکه همسر احمد، بار دراماتیک در فیلم دارد و در تحول شخصیت اصلی فیلم هم اثرگذار است.

شخصیت‌ها در فیلم معماگونه هستند و گاه واکنش‌های غیرقابل پیش بینی دارند، ضمن اینکه تضادها در فیلم زیاد است مثلا شیء ای که نماد مرگ است در فیلم به نماد آزادی بدل می‌شود، درباره تضادها و معماگونگی در فیلم توضیح می‌دهید؟

تضاد همیشه جذاب است چه در شخصیت، چه در قصه. فیلم سرخپوست، تضادها و دوگانه‌های زیادی دارد. قبل از اینکه فکر کنم چه حرفی قرار است بزنم دوست داشتم داستان جذابی بنویسم. شخصیت‌ها هم هرچقدر پیچیده تر، غیرقابل پیش‌بینی‌تر و دارای تضاد و ابعاد بیشتری باشند برای مخاطب جذاب تر هستند. 

شما در فیلم قبلی تان «ملبورن» لوکیشنی مشخص با تعداد محدودی بازیگر داشتید، در این فیلم هم با توجه به اینکه لوکشینی جذاب داشتید اما باز هم لوکشین مشخص و تعداد بازیگران محدود است، نگران نبودید که ممکن است تماشاگر از دیدن بازیگران یا مکان‌های  تکراری خسته شود؟

البته تنوع لوکشین و فضا در فیلم سرخپوست بیشتر از فیلم ملبورن است. لوکیشن فیلم قبلی من در یک آپارتمان بود. معتقدم که تعدد لوکشین، اگر بدون برنامه‌ریزی باشد باعث عدم انسجام در فیلم می‌شود. اگر قصه پیرنگ پیچیده و جذابی داشته باشد حتی در یک فضای کوچک هم می‌توان، فیلمی ‌دیدنی ساخت. قطعا باید نگران مخاطب بود اما می‌توان با پیرنگ جذاب و فضاسازی مناسب، این تهدید را به یک فرصت تبدیل کرد، ضمن اینکه در لوکشین مشخص و محدود، فیلم انسجام بیشتری دارد که مخاطب آن را می‌پسندد.

انتهای فیلم/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.