به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، رضا استادی، منتقد سینما با اشاره به ژانر دفاع مقدس و ظهور آن به عنوان یک الگوی بومی در کلیت سینمای ایران گفت: دفاع مقدس یک گونه سینمایی در ایران است که اصولاً بعد از انقلاب اسلامی شکل گرفته است و نسبت به تمام گونههای سینمایی دیگر، اصالت ویژهای دارد و مشخصاً سینمایی است که در ایران نمود عینی دارد و میتوان آن را یک الگوی بومی قلمداد کرد.
وی در ادامه افزود: این ژانر در چهار دهه گذشته یک مسیری را طی کرده که از «بلمی به سوی ساحل» مرحوم ملاقلی پور و «دیده بان» حاتمی کیا و در واقع از یک سینمای حماسی شروع شده و بعدتر جنبههای حماسی و انتقادی نیز پیدا کرده است. در حال حاضر نیز جنبههای انتقادی این نوع از فیلمسازی در فیلمهایی خاص و بخشهایی که سعی میکند به سوالات نسل جدید پاسخ دهد بر جنبههای حماسی این نوع سینما می چربد.
استادی یادآور شد: به عبارت ساده تر فیلم هایی در این دوره موفق هستند و می توانند اقبال مخاطب را داشته باشند که به جای لحن حماسی دهه ۶۰ و بعضاً لحن هیجانی دهه ۷۰ جنگ را تبیین کنند و به ابهامات و سوالاتی پاسخ دهند که پیش روی مخاطبشان است. فیلمهایی که مرحوم ملاقلی پور داشتند مشخصاً به سمت این نوع نگاه بود و یا در فیلمهای حاتمی کیا مانند «از کرخه تا راین» و «گیلانه» رخشانه بنی اعتماد نیز میتوان چنین نگاهی را یافت.
استادی تاکید کرد: اما چیزی که در مورد «آبادن یازده ۶۰» به نظرم میرسد این است که این فیلم یک مقدمه دیگر هم دارد. دو فیلم در سازمان هنری اوج ساخته شده است. نخست فیلم «۲۳ نفر» و اثر بعدی «آبادان یازده ۶۰» که هر دو یک ویژگی مهم دارند و آن هم این است که هیچ ارتباطی به این دوره و زمانهای که ما در آن زندگی میکنیم، ندارند. در این که هر دو فیلمهای خوبی هستند و به لحاظ تکنیکی قابل تأملند و زحمت زیادی برایشان کشیده شده، شکی نیست. طبیعتاً خلق و اجرایی کردن مناسبات حاکم بر یک استودیوی رادیویی که میخواهد همزمان با جنگ فعالیت کند و به موازات آن نشان دادن اقشار مختلف در کنار همدیگر که از آبادان دفاع میکنند از نکات مثبت فیلم است.
سینما رسالت بزرگتری دارد و باید به ابهامات پاسخ بدهد
وی تصریح کرد: اما ایرادی به هر دو فیلم وارد است که ارتباطی به سازندگان آنها ندارد و بیشتر معطوف به حوزه سیاستگذاری تولید چنین فیلمهایی است و مربوط به این است که در روند سیاست گذاری، بنا بر این بوده که درباره این اتفاق (مثلاً در مورد اسارت نوجوانان و واقعه آبادان) یک فیلم ساخته شود. این که صرفاً یک فیلم ساخته شود کلیت آن را تبدیل به آثاری میکند که بیشتر شبیه آثار مناسبتی است، در صورتی که سینما رسالت بزرگتری دارد و با توجه به مدیوم گستردهای که در اختیارش است باید به بسیاری از ابهامات پاسخ بدهد و حرفهای مهم تری بزند.
این منتقد در ادامه عنوان کرد: این که چند دهه قبل یک اتفاقی افتاده و پس از چهل سال ـ که البته خیلی هم دیر است ـ درباره آن فیلم میسازیم، قاعدتاً چندان پاسخگوی ما نخواهد بود. در حالی که امروز باید به ابهامات و سوالات نسلی که در پایان جنگ به دنیا آمده، پاسخ داده شود. این فیلم ها («۲۳ نفر» و «آبادان یازده ۶۰») با وجود اینکه آثاری ارزشمند هستند و برای فرد علاقهمند به جنگ و سینما و کسانی که در آن مقطع زندگی کردند خاطره انگیز است اما متاسفانه ارتباطی با امروز جامعه پیدا نمیکنند و این هم یکی از ایرادات سفارش دهنده این فیلمهاست که محصولاتی که تولید میکند صرفاً برای مخاطبانی است که به آن مواردی که در فیلمها مطرح میشود باور دارند و این سازمان نمیتواند در سیاستگذاریهایش آثاری را تولید کند که به تعداد افرادی که می توانند به این موضوع باور داشته باشند بیافزاید و در نتیجه صرفاً یک کارکرد داخلی پیدا می کند. برهمین اساس «آبادان یازده ۶۰» نمیتواند بر مخاطبان نسل جوان تأثیر ویژهای داشته باشد و بیشتر فیلمی مطابق سلیقه میانسالان و کهنسالان است.
استادی در بخش دیگری از سخنانش اظهار کرد: نمونه دیگر فیلم «لباس شخصی» است که پس از «ایستاده در غبار» فیلم بسیار خوبی است و به نظرم این دو فیلم از بهترین آثاری است که در سازمان اوج ساخته شده و از مجموع کارهایی که آقای حاتمی کیا در اوج ساخته هم بهتر است زیرا سازندگان فیلم جوان بودند و فیلم مسئله آنها بوده و مسائلی که در فیلم مطرح شده قاعدتاً ابهامات خود آنها هم بوده است و برای این که به سؤالات پاسخ بدهند فیلم جذابی تولید کردهاند.
«آبادان یازده ۶۰» میتوانست یک اثر تلویزیونی باشد
وی گفت: حوزه فیلم، حوزه چالش و طرح مسئله است و اگر فیلمی بتواند این کار را انجام دهد کنش و واکنش انجام میشود و میتواند منجر به تولید یک اثر جذاب شود که البته متأسفانه این مسئله در «آبادان یازده ۶۰» دیده نمی شود. به نظرم این فیلم میتوانست یک اثر تلویزیونی باشد چرا که پروداکشن ویژه ای هم از جنگ در آن دیده نمیشود و حتی یک مواجهه جدی هم با عراقیها در فیلم نمیبینیم. البته این فیلم به لحاظ فنی ارزشمند است اما یک اثر تلویزیونی است و اگر این فیلم را یک کارگردان جوان با مشاوره یک فیلمساز قدیمی دفاع مقدس میساخت به نوعی فیلم بهتری می شد. مهرداد خوشبخت در تدوین و جلوه های ویژه در تلویزیون کاربلد است، اما آن جهان بینی که کارگردان باید به بیننده منتقل کند در این فیلم احساس نمیشود.
استادی یادآور شد: نگاهی به فیلمهایی که در ژانر جنگ و حماسی در سینمای جهان ساخته شده اند، نشان میدهد اینها فیلم هایی است که عمدتاً در دهه ۶۰ و ۷۰ ساخته شده اما آثاری که در دهه ۸۰ ساخته شده تغییر کرده و هرچه رو به جلو میآییم میبینیم که موضوع و دستمایه یک چیز است اما با گذشت زمان و افزایش بهره وری از تکنولوژی و قوام پیدا کردن سینما این نوع فیلم ها، آثار بهتر و جذابتری می شوند، اما در کنارش همچنان نگاه تبیینی در آنها وجود دارد و پاسخ به سؤال و رفع ابهام پابرجاست، حتی در فیلم هایی که در ژانر اکشن هستند و صرفاً باید بحث سرگرمی را دنبال کنند هم پاسخ به سؤالات وجود دارد که به نظرم این ویژگی در هیچ کدام از فیلمهای جنگی ما نیست. برخی فیلمسازان برای خودشان فیلم می سازند و هیچ تعریفی از مخاطب بیرونی و کسی که باید از این فیلمها اقناع شود و به باور جدید برسد، وجود ندارد.
فیلم از نظر فنی و طراحی صحنه موفق است
وی درباره صحنه سازی های «آبادان یازده ۶۰» گفت: آن چه که به طور کلی من از فضای آبادان درک کردم به نظرم فیلم در آن فضا موفق است و این جزو نکات مثبت فیلم است اما مشکل اینجاست که فیلم تنش و چالشی ندارد و خنثی است و جایی ما را به هیجان نمیآورد و درگیر نمیکند و سؤالی هم بالطبع در ذهن مخاطب ایجاد نمی شود. اما از لحاظ فنی و طراحی صحنه و لباس و صداگذاری و ... فیلم موفقی است.
استادی در پایان خاطرنشان کرد: این آثار در جشنواره ها عمدتاً جوایز زیادی هم به دست میآوردند و تیمهای فنی قوی برای ساخت آنها به کار گرفته میشود اما مشکل این است که سیاستگذاری درست و موضوع یابی درستی برای آنها صورت نمیگیرد و اینها تبدیل میشوند به یک یادواره و یک فیلم قابل نمایش در یک همایش اما مشخصاً سینما این نیست و چالشی که شاید در فیلمهایی همچون «خانه دوست کجاست»، «روز واقعه»، «مختارنامه» و یا «ملکه»، «روزهای زندگی»، «شیار ۱۴۳» و ... ببینیم در این فیلم دیده نمیشود.
انتهای پیام/
نظر شما