طاهره صفارزاده؛ شاعر، پژوهشگر و مترجم قرآن برای نخستین بار ترجمه‌ای دوزبانه از قرآن به انگلیسی و فارسی را انجام داد. او در دانشگاه تهران زبان و ادبیات انگلیسی خواند و در آمریکا در رشته‌ نقد تئوری علمی در ادبیات جهان به تحصیل پرداخت.

واکاوی شعر و شخصیت «طاهره صفارزاده»

 به ‌جز مجموعه‌های شعر و ترجمه، چند کتاب هم در زمینه‌ نقد ترجمه از این شاعر به‌ چاپ رسیده‌ است. زنی شاعر که تأثیر مهمی در جریان شعر معاصر ایران به ویژه پس از انقلاب اسلامی داشت، مهجور مانده و آنچنان که شایسته خدماتش بوده، شناخته نشده است. به مناسبت سالروز تولد این شاعر جریان‌ساز در گفت‌وگو با «سیدمهدی طباطبابی» شاعر، پژوهشگر و استاد دانشگاه به واکاوی شعر و شخصیت «طاهره صفارزاده» پرداختیم که می‌خوانید.

اشعار طاهره صفارزاده چه ویژگی‌هایی دارد که آن را از دیگر شاعران زمانه خود متمایز می‌کند؟

طاهره صفارزاده یکی از چهره‌های مطرح ادبیات معاصر ایران است به ویژه در میان شاعران زن. او سه دوره شاعرانگی متفاوت را در اشعارش تجربه کرده است. برای نخستین بار استاد محمد حقوقی، توجهات را به اشعار طاهره صفارزاده جلب کرد، شاعری که گام‌های مهمی در عرصه شعر برداشته است. بسیاری از موارد وجود دارد که می‌توان به عنوان ویژگی‌های خاص اشعار ایشان مطرح کرد همچون زبان شعری خاص، استفاده از ترکیبات محاوره‌ای، لحن خاصی که در کلامش به کار گرفته و گزینش هوشمندانه در انتخاب واژگان.

در این سه دوره شاعرانگی که برای ایشان ترسیم کردید، نگاهی به سیر تفکر و جهان‌بینی در اشعارشان هم داشته باشید.

واقعاً سه دوره متمایز شاعرانگی را در اشعار این شاعر می‌توان دید. در دوره نخست شاعرانگی که تبلور این اندیشه را در مجموعه شعر «رهگذر مهتاب» می‌بینیم، شاعر نوعی نگاه اعتراضی با رویکرد سنتی به رعایت وزن و قافیه دارد. ضمن اینکه جنسیت هم برایش مهم است و احساس می‌کند حق زنان در جامعه تضییع شده است که البته بی‌ارتباط با زندگی شخصی‌اش در آن دوره نبود اما وقتی به دوره دوم شاعرانگی او نگاه می‌کنیم، تفاوت این اندیشه را در مجموعه «طنین در دلتا» می‌بینیم. این مجموعه شعر نقطه عطف شروع دوره دوم شاعرانگی اوست به طوری که نگرشش نسبت به وزن و قافیه و لفظ و اندیشه تفاوت پیدا کرده است. روحیه ضداستعماری او در این دوره آشکار می‌شود، قائل به وجود طنین در شعر شده و پایبند به وزن و قافیه نیست. دوره سوم همزمان با دورانی است که طاهره صفارزاده با شعر جهان ارتباط برقرار می‌کند و این دوره با مجموعه شعر «بیعت در بیداری» آغاز می‌شود و تا پایان عمرش ادامه دارد. در این دوره درنگ محققانه و نیازسنجی در اشعارش نمود می‌یابد. این دوره همزمان با ترجمه قرآن به زبان انگلیسی و فارسی توسط ایشان است.

آیا اتفاق‌های زمانه تأثیری بر جهان‌بینی این شاعر داشته است؟

بله این تحول فکری را شاهدیم مثلاً اوایل دهه ۴۰ شاهد سرکوب آزادی‌خواهان ملی‌گرا هستیم، مبارزان مسلمان با شکست‌های پیاپی مواجه می‌شوند، جنبش‌های لاییک مردم را به
بی‌بند و باری دعوت می‌کنند اما طاهره صفارزاده در «رهگذر مهتاب» از مذهب سخن می‌گوید و مبارزات مردم را جلوه می‌دهد. در دهه ۵۰ اشعار او رنگ و بوی مذهبی می‌گیرد و همسو با جریان انقلابی مردم پیش می‌رود. اشاراتش به آیات و روایات در شعرهایش بیشتر می‌شود و رفته رفته به اردوگاه انقلابیون دعوت می‌شود حتی نقلی وجود دارد از آیت‌الله طالقانی که به ایشان گفته بودند در زندان شعر شما به من روحیه می‌داد.

چقدر سویه‌های زنانه اشعار طاهره صفارزاده بر شکل‌گیری جریان شعری زنان شاعر پس از خود تأثیرگذار بوده است؟

بررسی شعر زنانه در اشعار صفارزاده دو دوره متمایز از هم دارد. دیدگاه‌های مردستیزانه در شاعران زن امروزی تبلور بیشتری دارد و بخشی از فمینیسم را در برمی‌گیرد اما نمی‌توان گفت متأثر از اشعار طاهره صفارزاده بوده است. متأسفانه هنوز سویه‌ها و ویژگی‌های اشعار طاهره صفارزاده را تعریف نکردیم و تا زمانی که این اتفاق نیفتد، انتظار نداریم که جریان‌سازی طاهره صفارزاده در شعر معاصر و زنان شاعر اتفاق بیفتد. به نظرم این موضوع نیاز به کار پژوهشی فراوانی دارد و در این صورت می‌توان به جریان‌سازی طاهره صفارزاده در شعر معاصر امیدوار بود اما نه به این معنا که اکنون شاعران تحت تأثیر این شاعر نیستند. امروز می‌توانیم رگه‌هایی از تأثیر طاهره صفارزاده در شعر معاصر را بررسی کنیم، برخی از اشعار ایشان بسیار مورد استقبال قرار گرفته همچون «سلام بر همه الا بر سلام‌فروش».

شاید یکی از دلایلی که مخاطب امروز چندان با اشعار این شاعر آشنا نیست به دلیل ضعف پژوهشی درباره تطور و تکامل فکری و شعری این شاعر بوده است؟

من معتقدم جامعه دانشگاهی در برابر شاعرانی که جریان‌سازی کرده‌اند، مسئول است. کسانی که متولی معرفی شاعران هستند باید پای کار بیایند. نکته دیگر به جنس اشعار صفارزاده برمی‌گردد که اطناب فراوانی در اشعار او می‌بینیم اگرچه خودش بر رعایت ایجاز در شعر تأکید دارد اما وقتی شعرهایش به زبان محاوره نزدیک می‌شود، اطناب در کلام دارد. ایشان معتقد بود شعر را باید به صورت کلیتی زیبا دید و نباید بیت و سطر زیبا از آن انتخاب کرد ولی معتقدم بایستی گزیده‌ای از اشعار طاهره صفارزاده به جامعه عرضه شود زیرا ضرورت نیاز به بازشناسی چهره ادبی و شاعرانه این شاعر احساس می‌شود.

به همین دلیل طاهره صفارزاده همچون پروین و فروغ در بین مردم شناخته شده نیست؟

در مورد پروین، پس از یک ادبیات مردانه به شاعری چون اعتصامی می‌رسیم که می‌تواند مانند مردان بیندیشد، وقتی اشعار پروین را می‌خوانید اگر نام شاعر پای آن نباشد گمان نمی‌کنید که شاعر، زن است. پیرامون فروغ هم اتفاق‌های فراوانی رخ داده است، پژوهش‌های ادبی و دانشگاهی درباره او زیاد است که البته بحق هم مطرح شده و منکر این نیستیم که فروغ در شعر معاصر ایران جریان‌ساز بوده اما متأسفانه درباره طاهره صفارزاده اتفاق خاصی نیفتاده است. نه فقط از منظر شعر زنانه، حتی وقتی به شعر اجتماعی معاصر هم بپردازیم، اشعار ایشان قابل بررسی و مطرح شدن است.

آیا سویه‌ها و نمود شعر زنانه در اشعار طاهره صفارزاده آنچنان نمود داشته که اگر اسم شاعر پای شعر نیاید، مخاطب متوجه شود که شاعر آن زن بوده است؟

شاعر وقتی مسائل اجتماعی را مطرح می‌کند نگاهش منظر بالاتری دارد اما وقتی مسائل شخصی‌تر و تجربیاتش را بیان می‌کند، کاملاً متوجه می‌شویم که شاعر زن است. نگاه زنانه طاهره صفارزاده در اشعارش نمود دارد حتی وقتی به ترجمه قرآن او نگاه می‌کنید متوجه می‌شوید که مترجم خانم است چون احساسات در کلماتش جریان دارد که آن را قابل تمایز و تشخیص می‌کند.

تجربه ترجمه قرآن به زبان انگلیسی و فارسی و کلام وحی چقدر روی اشعار او اثرگذار بوده است؟

به نظرم طاهره صفارزاده یک نیازسنجی انجام داده و به این نتیجه رسیده که با ترجمه قرآن در اندیشه خودش و تربیت نسل جدید تأثیر بیشتری خواهد داشت. هر کسی که به کلام وحی روبیاورد برکت قرآن در زندگی‌اش جریان می‌یابد ضمن اینکه بسامد استفاده از آیات قرآن و احادیث در اشعار او متبلور می‌شود. طاهره صفارزاده در اشعار اولیه خودش به این نکته اشاره دارد که من به دنبال خدایی هستم که لاک ناخن فاصله‌ای بین من و او ایجاد نکند اما همین شاعر در نهایت به ترجمه قرآن می‌رسد، خط سیر فکری او را در نظر بگیرید. به نظرم ایشان در عرصه شعر فارسی، عاقبت به‌ خیر شد چون فرجام کارش، ترجمه قرآن به فارسی و انگلیسی بود. به نظرم در حق این شاعر جفا شده و متأسفانه آن گونه که باید و شاید به ایشان پرداخته نشده است. این یک ضرورت ادبی است که دانشگاهیان و نهادهای فرهنگی متولی بایستی به واکاوی شعر و شخصیت این شاعر بپردازند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.